من همیشه اون آدم بدِ داستان ها هستم ،
اونی که میره
اونی که دل میشکونه
اونی که اهمیت نمیده
اونی که میزنه تو ذوقت
اونی که درکت نمیکنه
اونی که توقع زیادی داره
آره ، من همیشه و همیشه اون طرفِ بد داستان هستم ..
- والقلم -
من همیشه اون آدم بدِ داستان ها هستم ، اونی که میره اونی که دل میشکونه اونی که اهمیت نمیده اونی که
و هیچ وقت ، هیچ نویسنده ای ، توی هیچ ورقی در رابطه با این آدم بد ننوشته .
- والقلم -
و هیچ وقت ، هیچ نویسنده ای ، توی هیچ ورقی در رابطه با این آدم بد ننوشته .
و حتی اگر هم بنویسه آدم های خیلی کمی پیدا میشن که بخوان اون رو بخونن .
- والقلم -
و حتی اگر هم بنویسه آدم های خیلی کمی پیدا میشن که بخوان اون رو بخونن .
و به همین دلیله که هیچ وقت هیچکس نفهمید که
چرا اون رفت ،
چرا دل شکوند ،
چرا اهمیت نداد ،
چرا ذوقت رو کور کرد ،
چرا درکت نکرد ،
و چرا توقع داشت ..
- والقلم -
و به همین دلیله که هیچ وقت هیچکس نفهمید که چرا اون رفت ، چرا دل شکوند ، چرا اهمیت نداد ، چرا ذوقت
چون شاید اگه بقیه هم اینا رو میفهمیدن ، دیگه آدم بدی وجود نداشت ..
- والقلم -
چون شاید اگه بقیه هم اینا رو میفهمیدن ، دیگه آدم بدی وجود نداشت ..
ما قربانی شدیم ، تا بقیه خوب بنظر برسن .
هدایت شده از چه غلطایی نباید کرد؟
نباید فکر کنید مردم شبیه چیزی هستن که نشون میدن، اتفاقا شبیه چیزی هستن که نشون نمیدن.
آنها احساسات میورزند ، در آغوشت میکشند ، میخندانن ، کنارت قدم میزنند ،ساعت ها با تو صحبت میکنند ، برایت نامه میفرستند ، از تو عکس یادگاری میگیرند ، غم هایت را میشنوند ؛
اما یك روزی در یك جایی ..
تو را رها میکنند ،
و تو فراموش میشوی .
به بی رحمانه ترین حالت ممکن فراموش میشوی ؛