هدایت شده از چرا؟!
میدونی خیلی قوی بودنم خوب نیست، میخوای خودت همه چی و حل کنی میخوای کسی نفهمه چی داره بهت میگذره، ولی خودمونیم یه وقتایی نمیشه تنهایی از پس یه سری مشکلات بر بیای یه وقتا یه کسی که بهت امید بده واقعا بهش اعتماد داشته باشی نیازه من همیشه خواستم خودم حلش کنم ولی یه جاهایی نتونستم، ساده بگم نیاز دارم یکی بلدم باشه،جاهایی که خودم نیستم .
هدایت شده از -
کافری آمد حرم
تا تنها تماشایت کند ؛
وقت ِبرگشتن ز مدح تو فقط هو میکشید . .
خیالش باز شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد ؛
کلاف شعر دارم ، سالها کارم غزل بافیست ..
در این بازار آشفته علی تحسین کند کافیست :)
نوشتم شاعرش هستم ، عجب وهم و خیالاتی !
نوشتم بی علی هیچم ، چه توصیف اضافاتی !
- رب ما دیوار ِبیتش زین سبب تخـریب کـرد ،
تا بفهمـاند خـودش خانـه خراب ِحیـدر اسـت .
هدایت شده از - دِلـخُوشیم -
داستان مغناطیسِ کشنده شهر نجف برای آنان که در آن نزیستهاند گفتنی نیست؛ باید چشیده باشی تا بتوانی درک کنی برای کسی که چند صباحی در آن بوده باشد، خروج از آن حکم مرگ را دارد :)
از اعتکاف بگم ؟
اعتکافی که توش با باند پانسمان قابلمه و ظرف شستیم و توی شب بیداریا با کلی مسخره بازی طولانی ترین نمازا رو خوندیم و مابینش نسکافه خوردیم و به کلی بحث مسخره ساعت ها خندیدیم و کلی خاطره ی خوب ساختیم ؛)