دست هایِ ظریف یه دختر سه ساله که تا امروز فقط نوازش شده، طاقتِ زنجیر و طناب داره؟
سیلی های پی در پی چه بلایی سر گونه هایِ سرخش که جز بوسه های عمو چیزی رو حس نکرده میاره؟
چشماش طاقت داره سر علی رو روی نیزه ببینه؟
لباش میتونه تشنگی رو تحمل کنه؟
قلبش ..
قلبش از دوری پدر، عمو، برادرو همه ی عزیزاش خورد نمیشه ؟
- والقلم -
فرستادن هر گونه عکس فایل یا ویدیویی اینجا ممنوع است . اینجا فقط مینویسیم و مینویسیم و مینویسیم .
روضه خوان داشت از علی اصغر ميخواند
از لبای خشکش که برایِ یك قطرهٔ آب تقلا میکردند
از اینکه حسین«ع» کودك شش ماهه اش را به دست گرفت و روبه روی هزاران مرد جنگی و تا خرخره مسلح ایستاد و یك مشت آب درخواست کرد
مداح میخواند که طفل شش ماهه را چه به سیاست و جنگ ، طفل شش ماهه را چه به تشنگی و گرسنگی
همراهِ صدای مداح صدای مهیب رعد و برق شنیده شد
باران نم نم نه ، شدید بارید ..
هیئت نصفه و نیمه تمام شد و مردم زیر گریه هایِ آسمان به سمت خانه دویدند
روبه اسمان کردم
پهناور وسیع ، چه میشد اگر هزار و چهارصد سال پیش این چنین در کربلا میباریدی تا حداقل علی اصغرِ رباب زنده میماند؟(:
قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره، جوری لالایی بخونم حرملهام گریش بگیره : )
هدایت شده از خیآلِخوش.
أمّا القلوبُ المنکسرة العباسُ کفیلها ؛
و اما قلبهای شکسته، عباس"ع ضامن و سرپرست آنهاست ..