🔺خلاصه ای از نشست "نقدی بر رویکردهای فلسفی و الهیّاتی به تجربیات نزدیک به مرگ"
🎙 دکتر #مجتبی_اعتمادینیا
🔰 عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و مولّف کتاب "زندگی در کرانهها"
🗂اقسام تبیین ها نسبت به تجربیات نزدیک به مرگ
محقّق و پژوهشگر ریموند مودی، اصطلاح در باب تجربیات نزدیک به مرگ رونق گرفت و مقارن با او کشیش لوتری آلمانی یوهان کریستوف هَمت کتابش 5 سال بعد از مودی منتشر شد که از تحقیقات مودی اطّلاعی نداشته است، او که صاحب تجربه از مرگ بوده با رویکرد الهیّاتی به بحث گزارشهایی را ارائه میدهد.
بعد از مودی دو دسته تبیین با عنوان طبیعت گرایانه (فیزیولوژیک، روانشناختی، اسطوره ای و ...) و تبیین های فراطبیعت گرایانه رواج یافت.
گونه هایی از تبیین های فراطبیعت گرایانه در میان برخی از مسیحیان محافظه کار و ارتدوکس این پدیده را ما حصل دست اندازی نیروهای شیطانی و اهریمنی میدانستند.
🔗دشواری ها و ابهامات تبیین های فراطبیعت گرایانه
1. چیستی مرگ
دو تلقّی عمده از مرگ در پزشکی وجود دارد، مرگ بالینی و کلینیکال که امکان بازگشت فرد بین 5 تا 8 دقیقه و در موارد خاص مثل هیپوترنی تا 20 دقیقه امکان بازگشت وجود دارد.
گونه دیگر مرگ زیستی یا بیولوژیک است که در تعاریف علم پزشکی اصولاً پدیدۀ برگشت ناپذیر است.
در مرگ کلینیکی مغز هنوز زنده است و EG صفر لزوما مساوی مرگ مغزی نیست و پزشکان چندین کار دیگر میکنند تا پی به مرگ مغزی ببرند.
افرادی که تجربیات نزدیک به مرگ را تجربه کرده اند، مرگ کلینیکال را از سر گذراندهاند.
2. ابهام دیگر این است که هستۀ اصلی تجربۀ نزدیک به مرگ چیست؟ آیا صرفا ویژگی وجود دارد که صرفاً در تجربۀ نزدیک به مرگ وجود داشته باشد؟
اینجا ابهام بزرگی وجود دارد که مولّفه های این تجربیات در سایر وضعیّت های دیگر برون آگاهی مثل خروج از کالبد بیش از تجربیات نزدیک به مرگ گزارش شده است.
3. چگونه میتوانیم مطابقت تجربه را با روایتی که تجربه گر از تجربه ارائه میدهد احراز کنیم؟
برخی از پژوهشگران با یک رئالیسم خام با این پدیده مواجه میشوند که رویکرد تفسیری و انتقادی در مواجهه با تجربهها ندارند. در حالیکه میدانیم در هر تجربه امکان دخالت تفسیری تجربه گر در روایتش از تجربه وجود دارد.
پس او با بستر مفهومی خودش به روایت امری میپردازد که به اعتراف بسیاری از تجربه گران به وصف نمی آید.
🎙 دکتر عبّاس #جوارشکیان
🔰ریاست دانشکدۀ الهیّات دانشگاه فردوسی مشهد
در پاسخ به دشواریها و ابهامات باید گفت:
1. استفاده ای که الهی دان از این تجربیات میکند لزوما وابسته به وضعیت نزدیک به مرگ نیست، بلکه همان وضعیّت خروج از کالبد و توجّه به جنبه های دیگر واقعیّت و سیر او در سایر عوالم برای الهی دان موضوعیّت دارد.
گزارشهایی نظیر، نحوه ارتباط با بدن، دید کروی 360 درجه و همه جانبه و ...
به اعتبار چنین تجربه ای میتوان از مرگ و بُعد مجرّد انسان سخن گفت و بحث کرد.
صرف نظر از اینکه این را مرگ بدانیم یا نه، نفس این تجربه برای الهی دانها مفید است.
2. با نگاه هستی شناسانه و استفاده از ظرفیّتهای حکمت متعالیه میتوان به راحتی هستههای مشترک تجربیات را احصاء کرد، و بنده مولّفههای شانزده گانهای را احصاء کردهام.
3. نکتۀ دیگر اینکه دخل و تصرّف تجربه گر در تفسیر آنچه دیده مختصّ به همین تجربیات ظاهری و تمام دریافتهای ما اینچنین است؛ وقتی آبی مینوشید تمام ما فی الضمیر ما وجود دارد.
در حالیکه این تشکیک تا حدودی پذیرفته است و در عین تشکیک قائل به معرفت و علم هستیم.
مضافاً به اینکه این تردید را میتوان با وجوه اشتراک این پدیده ها و احصاء عناصر مشترک جبران کرد و با گسترش وجوه اشتراک تاثیر امور نفسانی و فرهنگی را کاهش میدهیم.
نکتۀ دیگر آموزه های دینی قابل تفسیر است، و در ظاهر اولیه ممکن است این تجربیات با متن دینی در تعارض باشد ولی در مقام تحلیل توسّط یک فیلسوف یا عارف بسیار میتوان به این گزارشهای تجربیات نزدیک کرد.
#نشست تخصّصی
#باشگاه_کتابخوانان_NDE
#محقّقین_اساتید_کارگروه
#مجتبی_اعتمادینیا
#زندگی_در_کرانهها
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○