💢💢💢
💢💢
💢
️💠مسخره کردن
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 56 سوره زُمر میفرماید: «از خدا پیروی کن پیش از آنکه کسی بگوید: افسوس بر من از کوتاهی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره کنندگان (آیات او) بودم».
💠حدیث:
🔸امام صادق علیهالسلام فرمود: «دوستی کسی که مردم را مسخره میکند، قابلاطمینان نیست.» (1)
💠داستان:
🔻 کِشتی و انواع تمسخر
🔸 حضرت نوح به فرمان خدا به ساختن کشتی مشغول شد تا هنگام عذابِ طوفان، او و مؤمنین سوار بر آن شده و نجات یابند. کافران نزد نوح میآمدند و کشتی سه طبقهی او را آن هم در جای خشکی که میدیدند، مسخره میکردند.
🔸 یکی گفت: این محل آب و چاهی ندارد که کشتی میسازی و این نادانی است. دومی میگفت: ای پیر! سوار کشتی شو و با سرعت ازاینجا برو. سومی میگفت: پر و بالی هم برای کشتی بساز. چهارمی میگفت: دنبالهی کشتی که میسازی، کج است. پنجمی میگفت: مگر عقل خود را از دست دادهای؟! آنیکی میگفت: بیکاری مگر؟ ششمی میگفت: پس از پیغمبری، تازه نجار شدهای.
🔸حضرت نوح با تمسخر و استهزای آنها از ساختن باز نماند و در پاسخ آن میفرمود: «این کار به امر خداوند است، اگر شما امروز ما را مسخره میکنید ما هم روزی بیاید که شما را مسخره کنیم و بهزودی خواهید دانست که عذاب و ذلّت به سراغ کدامیک از ما خواهد آمد؟!»
🔸 پس به امر خداوند آب از زمین جوشید و اهل کشتی نجات یافتند و استهزا کنندگان به عذاب ابدی دچار شدند. (2)
منابع :
(1): بحارالانوار 75/144
(2): داستانهای مثنوی 2/111- تاریخ انبیاء 1/55
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت
💢
💢💢
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠ملکات
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 62 سورهی هود میفرماید: «ای صالح! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند بازمیداری؟ بیگمان ما ازآنچه تو ما را بدان میخوانی سخت دچار شکّیم».
💠حدیث:
🔸امام حسن عسکری علیهالسلام فرمود: «بازگشت شخص معتاد از عادتش مانند معجزه است.»(1)
💠داستان:
🔻 بنان طفیلی
🔸 بنان طفیلی از کسانی بوده که ملکه پرخواری و حرص بر خوراک خوردن او زبان زد شد. او درباره نشانه حرص گفت: نشانهاش این است که در طعام خوردن یکلقمه در دهان گذاشته و یکلقمه را میآویزد و دو چشم در لقمه دیگر اندوخته میدارد.
🔸 از او پرسیدند غایت سرور تو در کدام وقت است؟ گفت: «هرگاه ببینم جوان مردان دیگهای ایشان میجوشد و درب خانههای ایشان بسته نیست و سینههای آنان از دیدن مهمان تنگشده نباشد.» (2)
منابع :
(1): بحارالانوار، ج 75، ص 274 -تحف العقول
(2): لطائف الطوائف، ص 354
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
💢
💢💢
💢💢💢
️💠نماز و توجه
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 14 سورهی طه میفرماید: «نماز را برای یاد من بپا دارید.»
💠حدیث:
🔸امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «اگر نمازگزار بداند چه رحمتی (در حال نماز) او را فرامیگیرد سرِ خویش را از سجده برنمیدارد.»(1)
💠داستان:
🔻 مار در گردن نمازگزار
🔸قیس بن سعد از اصحاب و فدائیان پیامبر صلیالله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام و امام حسن علیهالسلام بود. او انسانی سخاوتمند، باهوش، شجاع، صاحب تدبیر و رأی بود.
🔸او در مرتبهی خوف از خداوند و اطاعت از پروردگارش، کارش بهجایی رسید که در نماز هنگامیکه برای سجده خم شد، ناگاه مار بزرگی در سجدهگاهش نمایان شد و بدون اینکه به این خطر توجهی کند، همچنان سر خود را بر آن مار فرود آورد و در پهلوی آن به سجده پرداخت.
🔸 در این موقع مار دور گردنش پیچید و او از نماز خود کوتاهی ننمود و از آن چیزی نکاست تا اینکه از نماز فارغ شد و مار را به دست خود از گردن جدا نمود و به طرفی افکند. (2)
منابع :
(1): غررالحکم، 1/651
(2): تجلّی امیر مؤمنان علیهالسلام، ص 153-الغدیر، ج 3، ص 160
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
💢💢💢
💢💢
💢
️💠وسواس
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیات 5-4 سورهی ناس میفرماید: «بگو پناه میبرم از شر وسوسهی شیطانی که کارش وسوسه در دلهای مردمان است.»
💠حدیث:
🔸«از حضرت امام صادق علیهالسلام سؤال شد از وسوسه اگر زیاد باشد چه کنم؟ فرمود: چیزی نیست (زیاد) ذکر لاالهالاالله را بگو.»(1)
💠داستان:
🔻 وسوسه و اثر وضعی عمل
🔸مرد سقائی در شهر بخارا بود و سی سال به خانهی زرگری آب میبرد و هیچ نظر بدی از او دیده نشد.
روزی سقا آب به منزل زرگر برد و چشم او به دست زن زرگر افتاد و به وسوسه افتاد و او را تقبیل کرد و لذت برد.
🔸ظهر زرگر وارد منزل شد عیالش گفت: «امروز تو در دکان چهکار بدی کردهای؟» گفت: هیچ. اصرار کرد و مرد زرگر گفت: «زنی برای خرید دست بند به دکّانم آمد و من خوشم آمد و به وسوسه بازوی او را گرفتم و او را بوسیدم.»
🔸 زن گفت: اللهاکبر! مرد گفت: چرا تکبیر گفتی؟ زن جریان سقا و بوسیدن او را گفت؛ که اثر وضعی عمل تو، باعث شد سقایی که سی سال با چشم پاک به خانه ما رفتوآمد داشت این کار را کند. (2)
منابع :
(1): اصول کافی 2/310
(2): منتخب التواریخ ص 813- انوارنعمانیه
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
💢
💢💢
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 ولایت و آثار آن
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 28 سورهی آل عمران میفرماید: «مؤمنین نباید کفّار را دوست و ولیّ خود بگیرند».
💠حدیث:
🔸امام کاظم علیه السّلام فرمود: «ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام در کتابهای همهی انبیاء نوشته شده است.»(1)
💠داستان:
🔻 پسر دائی معاویه
🔸 محمد بن ابی حذیفه پسر دائی معاویه بود. چون پدرش کشته شد تحت کفالت عثمان بزرگ شد ولی از فدائیان امیرالمؤمنین علیه السّلام صاحب ولایت بوده است. وقتی که محمد بن ابی بکر استاندار مصر را لشکر معاویه کشتند محمد بن ابی حذیفه زخمی شد.
عمرو عاص او را به شام نزد معاویه فرستاد و معاویه او را زندانی کرد.
🔸 روزی معاویه به اطرافیانش گفت: «چطور است این فامیل نادان محمد را بیاوریم و توبیخ کنیم شاید دست از علی علیه السّلام بردارد و او را ناسزا گوید؟»
اطرافیان معاویه قبول کردند.
🔸 محمد را از زندان بیرون و به مجلس معاویه آوردند، معاویه گفت: «وقت آن نرسیده است که از روش باطل خود دست برداری و دست از علی علیه السّلام آن مرد دروغگو برداری؟ مگر نمیدانی علی علیه السّلام در قتل عثمان دست داشته و ما نیز خونخواهی او میکنیم؟»
🔸 محمد فرمود: «ای معاویه! من از همه به تو نزدیکترم و تو را بهتر از همه میشناسم.» گفت: آری، فرمود: «به خدایی که جز او خدایی نیست اگر کسی جز تو و افراد تو که از طرف عثمان، ریاست به شما داد، مورد اعتراض مردم واقع نمیشد، او را نمیکشتند.
🔸 ای معاویه تو در جاهلیت و اسلام یکسان بودهای و اسلام تأثیری در تو نداشت. مرا به دوستی علی علیه السّلام ملامت میکنی و حال آن که تمام عباد و زهاد و انصار آنان که روزها را به روزه، و شبها را به نماز می گذارنند با علی علیه السّلام هستند ولی فرزندان آزاد شدگان فتح مکه و فرزندان منافقان با تو هستند.
🔸به خدا قسم تا زندهام علی علیه السّلام را برای خدا و رضایت پیامبر دوست میدارم و تو را دشمن دارم!» معاویه گفت: «مثل این که هنوز در گمراهی هستی؟» او را به زندان انداخت. مدتی در زندان بود بعد فرار کرد. معاویه لشکری را به فرماندهی عبیدالله ابن عمرو برای دستگیری او فرستاد تا عاقبت در غاری او را گرفتند و کشتند.(2)
منابع :
(1): سفینه البحار،2/691
(2):پیغمبر و یاران 5/241 -قاموس الرجال 7/500
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
💢
💢💢
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 هدایت
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 76 سورهی مریم میفرماید: «خدا هدایت یافتگان را بر هدایتشان میافزاید».
💠حدیث:
🔸پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «ای علی اگر خدا بهوسیلهی تو مردی را هدایت کند برای تو بهاندازهی آنچه آفتاب بر آن میتابد، خیر قرار داده است.» (1)
💠داستان:
🔻 سید حِمیَری
🔸 سیّد (سیّد نامی بود که مادرش برایش نهاد نه آنکه از شجره سیادت پیامبر باشد.) اسماعیل حمیری (حِمیر نام قبیلهای در یمن یا یکی از قصبات شام است.) مکنّی به ابوهاشم، در عمان متولد و در بصره نشو و نما نمود و در بغداد (179 یا 173 هـ ق) وفات یافت.
🔸 پدر و مادر اسماعیل از خوارج و نواصب بودند و در شهر بصره هر روز بعد از نماز صبح، علی علیهالسلام را دشنام میدادند.
🔸 اسماعیل بااینکه کودک بود ازاینجهت ناراحت بود لذا با گرسنگی شبها را در مساجد میخوابید تا حرفهای پدر و مادر را درباره علی علیهالسلام نشنود و اگر گرسنه میشد به خانه میرفت و غذا میخورد و از خانه بیرون میآمد.
🔸 وقتی در جوانی اشعاری در هدایت پدر و مادر فرستاد، آنها تصمیم گرفتند او را بکشند. شخصی بنام امیر عقبه بن مسلم به او خانه و زندگی میبخشد.
🔸 سید اسماعیل در مسیر مذهب روی به کیسانیه آورد که قائل به امامت محمد بن حنفیه پسر امیرالمؤمنین علیهالسلام بودند. آنها قائل بودند او در کوه رضوی است و شیر و پلنگ از او حفاظت میکنند و از دو چشمهای از آب و عسل ارتزاق میکند تا روزی قیام نماید و دنیا را پر از عدل و داد کند.
🔸 ابو بجیر عبدالله بن نجاشی با سید حمیری بحث میکند و نمیتواند او را هدایت نماید. تا اینکه روزی سید خدمت امام صادق علیهالسلام میرسد و میگوید: «من به خاطر شما خاندان پیامبر، از دنیا دست کشیدهام و از دشمنان بیزاری میجویم ولی شنیدهام که شما فرمودید من منحرف هستم و راه صحیح در دست ندارم.»
🔸 امام فرمود: «پیامبر صلیالله علیه و آله و علی علیهالسلام و حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام که بهتر از محمد حنفیه بودند مُردند، چگونه محمد نمرده است؟»
🔸 میگوید: «شما دلیلی بر مرگش دارید؟» آنگاه امام دست سید را میگیرد و میآورد بقیع، دست روی قبر او گذاشت و دعایی خواند و یکمرتبه چشم برزخی سید باز شد و دید مردی با سر و روی سفید از قبر برزخی بیرون آمد و گفت: «مرا میشناسی؟ من محمد بن حنیفهام، بدان که امام بعد امام حسین علیهالسلام فرزندش علی بن الحسین علیهالسلام بعد محمدباقر علیهالسلام بعد از او این آقا امام است.»
🔸 سید به مکاشفه برزخی، هدایت شد و به تشیّع گروید و اشعاری گفت که مفهومش این است که: متدین به دینی غیر ازآنچه معتقد بودم شدم که جعفر بن محمد سرور مردمان مرا با آن هدایت کرد. (2)
منابع :
(1):سفینه البحار 2/700
(2):شاگردان مکتب ائمه 1/182 -اعیان الشیعه 3/409
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
💢
💢💢
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 هوای نفس
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 50 سورهی قصص میفرماید: «آیا گمراهتر از آن کسی که پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته کسی پیدا میشود؟!».
💠حدیث:
🔸امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «بدبختترین مردم کسی است که هوای نفس بر او غلبه کند و دنیای او را در اختیار گیرد و آخرتش را تباه سازد.» (1)
💠داستان:
🔻 زشتی هوی، روزی معلوم میشود
🔸 به امر حضرت موسی علیهالسلام حوضی از پوست ساخته و پر از آب کردند و قفلی هم بر آن زده شد و کلید آن را به برادرش هارون سپرد.
🔸 چون بنیاسرائیل به زنی گمان زنا میبردند، او را نزد هارون میبردند. هارون قدری از آب آن پوست را به وی میداد تا بخورد؛ اگر زنا داده بود، در جا روی زن سیاه میشد و هلاک میگشت.
🔸وقتی زنی از روی هوس نفس شهوانی، زنا داده بود و به او گمان بد بردند و خواستند امتحانش کنند، خواهری داشت که خیلی به او شبیه بود، ازاینرو برای راه گم کردن، تصمیم گرفت خواهرش را بهجای خود بفرستد و با این کار خود را از هلاکت و روسیاهی نجات دهد.
🔸 پس روز موعود خواهرش بهجایش رفت و از آب پوست خورد و ضرری به او نرسید و برگشت.
چون خواهر ازآنجا برگشت، او خوشحال شد که خوب توانست گول بزند، اما چون با خواهر ملاقات کرد، درجا، رویش سیاه شد و به هلاکت رسید. (2)
منابع :
(1): غررالحکم، ج 2، ص 592
(2): کیفر کردار، ج 1، ص 379
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 هود پیامبر (ع)
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 60 سورهی هود میفرماید: «آگاه باشید که قوم عاد به خدای خود کافر شدند. بدانید که قوم عاد امت هود علیه السّلام (از رحمت خدا) دورند».
💠حدیث:
🔸چون ابن ملجم، امیرالمؤمنین علیه السّلام را ضربت زد، حضرت به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: «هرگاه وفات یافتم مرا در پشت کوفه کنار (نزدیک) قبر برادرانم هود علیه السّلام و صالح علیه السّلام دفن کنید.» (1)
💠داستان:
🔻 دعوت به خداپرستی
🔸 چون هود علیه السّلام را چهل سال تمام شد، خدا به وی وحی کرد که برو بهسوی قوم خود و ایشان را به عبادت من و یگانهپرستی بخوان. اگر تو را اجابت کنند قوت و اموالشان را زیاد گردانم.
🔸 پس قوم او روزی درجایی مجتمع بودند که ناگاه هود علیه السّلام به نزد ایشان آمد و گفت: «ای قوم! عبادت خدا را کنید که شما را خدایی و آفرینندهای و معبودی به غیر او نیست.» آنان گفتند: ای هود! تو نزد ما ثقه و محل اعتماد و امین بودی (این چه مطالبی است که میگویی).
🔸 گفت: «من رسول خدایم به سوی شما، ترک کنید پرستیدن بتها را.» چون این سخن از او شنیدند به خشم آمدند و بر روی او دویدند و گلویش را فشردند تا آنکه نزدیک به مُردن رسید، پس دست از او برداشتند.
🔸 او یک شبانهروز بیهوش افتاده بود. چون به هوش آمد گفت: «خداوندا! آنچه فرمودی، کردم و آنچه ایشان با من کردند، دیدی.» پس جبرئیل بر او فرود آمد و گفت: «حقتعالی تو را امر میفرماید که ملال به هم نرسانی و سستی نورزی از خواندن قوم خود و تو را وعده داده است که از تو ترسی در دلهای ایشان بیفکند که بعدازاین قادر بر زدن تو نباشند.» (2)
منابع :
(1): بحارالانوار، ج 11، ص 379
(2): قصص الأنبیاء، ص 92
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 یأس (ناامیدی)
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 49 سورهی فصلت میفرماید: «انسان هرگز از تقاضای نیکی (و نعمت) خسته نمیشود و هرگاه شرّ و بدی به او رسد بسیار مأیوس و نومید میگردد.»
💠حدیث:
🔸امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «کسی که از رسیدن به خواستهاش نومید شود، رنج کشندهای دارد.» (1)
💠داستان:
🔻 نومید از استجابت
🔸 حضرت ابراهیم علیهالسلام به عابدی فرمود: «بیا دعا کنیم تا خداوند مؤمنان را از سختی آن روز نجات دهد.» عابد گفت: «سه سال است، تقاضایی از خدا دارم، ولی به استجابت نمیرسد، دیگر در درگاه خدا شرم دارم، دعای دیگری کنم.»
🔸 ابراهیم علیهالسلام گفت: «هیچ شرم نداشته باش. گاهی خداوند، بندهاش را دوست دارد، استجابت دعایش را طول میدهد تا مناجات او زیاد شود و بهعکس هرگاه بر بندهای غضب کرد، دعایش را مستجاب میکند، یا ناامیدش مینماید که دیگر دعا نکند. حال بگو بدانم دعایت چیست؟»
🔸عابد گفت: «روزی چشمم به جمال نوجوانی افتاد که چند گاو میچراند. گفتم: تو کیستی؟ گفت: فرزند ابراهیم خلیل. گفتم: خدایا! اگر خلیل و دوستی داری، مرا به زیارت او موفق کن.» حضرت ابراهیم علیهالسلام فرمود: من همان ابراهیم علیهالسلام هستم و آن نوجوان پسر من بود و همدیگر را بوسیدند. بااینکه عابد ناامید شده بود، اما به وصال خلیل رسید. (2)
منابع :
(1): غررالحکم، ج 2، ص 605
(2): داستانها و پندها، ج 5، ص 41 -بحار چاپ قدیم، ج 5، ص 133
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢💢
💢💢💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 یتیم
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 9 سورهی الضحی میفرماید: «هرگز یتیم را میازار».
💠حدیث:
🔸پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هرکس یتیمی را کفالت کند و نفقهاش را بدهد من و او باهم در بهشت هستیم». (1)
💠داستان:
🔻 توجه به یتیمنوازی
🔸 پسربچهای نزد پیامبر آمد و گفت: ای پیامبر خدا! پدرم از دنیا رفته و خواهر و مادر هم دارم. ازآنچه خداوند به شما عنایت فرموده به ما کمک کن.
پیامبر به بلال فرمود: « برو به خانهی ما گردش کن هر چه غذا پیدا کردی بیاور.»
🔸بلال به حجرههایی که مربوط به پیامبر صلیالله علیه و آله بود آمد و پس از جستجو 21 خرما پیدا کرد و به خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله آورد.
🔸 پیامبر به آن پسر فرمود: «هفت عدد آن مال خودت، هفت عدد مال خواهرت و هفت عدد مال مادرت باشد.»
🔸 در این هنگام یکی از اصحاب بنام معاذ دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت: «خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد!»
🔸 پیامبر به معاذ فرمود: «محبت تو نسبت به این یتیم را دیدم، بدان که هر کس یتیمی را سرپرستی کند و دست نوازش به سر او بکشد، خداوند به هر مویی که زیر دست او میگذرد، پاداش شایستهای به او میدهد و گناهی از گناهان او را محو میسازد و مقام او را بالا میبرد.» (2)
منابع :
(1): سفینه البحار،2/731
(2): داستانها و پندها،4/160 -مجمعالبیان،1/506
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 ازدواج
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 32 سورهی نور میفرماید: «مردان و زنان بیهمسر خود را، همچنین غلامان و کنیزانِ صالح خود را همسر دهید.»
💠حدیث:
🔸رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «هر کس ازدواج کند، نصف دینش حفظ شود؛ پس در نصف دیگر تقوای الهی بورزید.» (1)
💠داستان:
🔻 دختر قاضی مرو
🔸گویند: نوح بن مریم قاضی شهر مرو خواست دخترش را شوهر دهد، بنابراین با همسایه خود که مردی مجوسی بود، مشورت نمود. مجوسی گفت: «عجب است که مردم از تو راهنمایی میجویند و تو از من!»
🔸 گفت: «آری با تو مشورت میکنم!» مجوسی گفت: «رئیس ما کسری مال را ملاک ازدواج قرار میداد و دختر به مال دار میداد. قیصر پادشاه روم، حَسَب و نَسَب را برای ازدواج اختیار میکرد.
🔸رهبر شما، حضرت محمد صلیالله علیه و آله و سلّم دین را اختیار نمود، پس نگاه کن رهبر تو کیست و به طریقهی او عمل کن.» (2)
منابع :
(1): الکافی، ج 5، ص 328
(2): نمونهی معارف، ج 2، ص 737 -مستطرف، ص 218
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 استعاذه
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 97 سورهی مؤمنون میفرماید: «بگو پروردگارا! از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم.»
💠حدیث:
🔸امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «خداوندا از بدی نگاه کردن (مردم) به اهل و مال و فرزندانم به تو پناه میبرم.» (1)
💠داستان:
🔻 رفتن به نزد نامرد!
🔸سعدی گوید: در شهر بندری اسکندریه مصر، بر اثر خشکسالی شدید، آنچنان آذوقه و خوراک کم شد که گویی درهای آسمان بسته شده و فریاد اهل زمین به آسمان پیوسته است. با این وضع، پارسایان تهیدست، با خطر سختی مواجه شدند.
🔸 قحطی و خشکسالی بهقدری زیاد بود که دود آتش دل خلق، بهصورت ابر و باران درنیامد و باران اشک خلق، بهصورت سیلاب نشد.
🔸 در چنین سالی دور از جان دوستان، یک نفر نامرد که سخن از وضع مادی خوب او شد که در محضر بزرگان، برخلاف ادب است. از سوی دیگر، ناگفته گذاشتن آن نیز شایسته نیست که گروهی آن را حمل بر خمودی گوینده میکنند.
🔸 در مورد آن نامرد به شعر گفتم: اگر قوم ظالم تاتار (مغولیان) این مخنث (نامرد) پست را بکشند، نباید قاتل تاتاری را بهعنوان قصاص کشت تا کسی این نامرد را مانند پل بغداد، آب در مجرای زیرین برود و انسان بر پشت آن پل حرکت کند.
🔸چنین شخصی که به پارهای از زندگی او آگاه شدی، در این سال قحطی، او ثروت بسیار داشت و برای خودنمایی سفرهای میگسترانید. عدهای از پارسایان از شدت تهیدستی تصمیم گرفتند تا کنار سفرهی او بروند.
🔸در این مورد با مشورت نزد من آمدند و من با تصمیم آنها موافقت نکردم و گفتم: شیر، نیمخوردهی سگ را نمیخورد، اگرچه در غار از گرسنگی بمیرد! به خدا پناه باید برد از اینکه به خاطر گرسنگی نزد آدم فرومایه و پست رفت.
🔸 اگر فریدون به نعمت و ملک رسد، آدم بیهنر در صف او نشمار که آدم ناکسی است. لباس ابریشم و حریر بافته بر تن نااهل، مانند سنگ درخشنده، کبود رنگ و طلای خالص است که بر نقش دیوار بیجان نمایان میباشد. (2)
منابع :
(1): غررالحکم، ج 1، ص 362
(2): حکایتهای گلستان، ص 159
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 استغفار
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 110 سورهی نساء میفرماید: «کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.»
💠حدیث:
🔸امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «تعجب میکنم از کسی که (از رحمت خدا) ناامید شده بااینکه میتواند طلب آمرزش کند.» (1)
💠داستان:
🔻 طلب آمرزش حضرت داود (ع)
🔸در تورات فعلی چیزهایی دربارهی حضرت داود علیهالسلام نوشتهاند که موجب میشود پیغمبری به خاطر گناه کبیره استغفار کند! در تورات (تورات دوم سموئیل، ب 11، ی 27-1) آمده است:
«روزی حضرت داود علیهالسلام روی بام خانهاش رفت و به اطراف مینگریست که نگاهش به «برسیا» دختر «الیات» زن «اوریا» افتاد و از زیبایی او خوشش آمد. پرسید این زن کیست؟ گفتند اوریا، پس به «یوآب» خواهرزاده خود نوشت که اوریا را به جنگ بفرستد و او را در جلوی لشکر قرار دهد تا کشته شود. اوریا به جنگ رفت و کشته شد و داود زن او را گرفت و زن حامله شد.» (2)
🔸 وقتیکه این ماجرا و قضیه مجسم شدن شیطان بهصورت پرندهی سفید و زیبایی در محراب داود علیهالسلام را که موجب قطع نماز شد و داود دنبال پرندهی سفید کرد تا به بالای بام رفت و به همسر اوریا نگاه کرد، برای امام رضا علیهالسلام نقل کردند؛ حضرت دست بر پیشانی زد و «اِنّا لله وَ اِنّا الیه راجِعُون» گفت و فرمود: «به پیغمبر، نسبت تعقیب یک پرنده که سبب سبک شمردن نماز است و فحشا و قتل اوریا را میدهند!»
🔸 سؤال شد پس خطای داود و استغفار او چه بود؟ امام رضا علیهالسلام فرمود: داود پیش خود خیال کرد کسی از وی داناتر آفریده نشده است. خدای عزّوجل دو تن از فرشتگان را به نزد او فرستاد تا از بالای محراب به نزد او روند و شکایت خود را مطرح کنند. داود عجولانه، بدون اینکه از مدعی بیّنه و گواه طلب کند، علیه مدعی علیه قضاوت کرد. خطای او در قضاوت و حکم بود نه آنچه شما پنداشتهاید. مگر نشنیدهای که خداوند دنبال این قضیه میفرماید: «ای داود ما تو را خلیفه در این سرزمین قرار دادیم، پس میان مردم بهحق حکومت کن.» سورهی ص، آیهی 26
(بنابراین زبان به استغفار میگشاید و از خدای خود آمرزش میخواهد و خدا هم از او میگذرد و به او سفارش میکند که بهحق حکم کند.) (3)
منابع :
(1): نهجالبلاغه فیض الاسلام، ص 1124
(2): تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 60
(3): تاریخ الانبیاء، ج 2، ص 208
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 استماع
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 13 سورهی طه میفرماید: «ای موسی من تو را برگزیدم پس بدان چه وحی میشود گوش فرا ده.»
💠حدیث:
🔸امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: «همانا که شنواترین گوشها، گوشی است که یادآوری و پند را حفظ کند و آن را بپذیرد.» (1)
💠داستان:
🔻 مستمع و صاحب سخن
🔸سعدی گوید: «در مسجد جامع شهر بعلبک (از شهرهای شام) بودم و روزی برای چند نفر پند میگفتم و آنان دلمرده و بیبصیرتی داشتند و حرفهایم در آنها اثر نمیکرد.
🔸 آتش سوز دلم، هیزم تر آنها را نمیسوزاند. سخن به این آیه رسید که حقتعالی فرمود: «نَحنُ اَقرَبُ مِن حبلِ الورید: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم»(سورهی ق، آیهی 16)
🔸 ناگهان عابری از کنار مجلس ما عبور میکرد و تهماندهی سخنم را شنید و تحت تأثیر قرار گرفت بهطوریکه نعرهای از دل برکشید و آنچنان خروشید که دیگران را تحت تأثیر قرار داد. آنها با او همنوا شدند و به جوشوخروش افتادند. سبحانالله که نزدیکانِ بیبصر، دور؛ و دوران باخبر، در حضورند.»
🔸فهم سخن چون نکند مستمع **** قـوّت طبع از متکلّم مجوی
فـسـحت مـیـدان ارادت بیار **** تا بزند مرد سخنگوی، گوی
🔸 یعنی اگر شنونده معنای گفتار را درنیابد، از گوینده انتظار قدرت سخنوری را نتوان داشت. پس باید میدان اشتیاق سخنگوی گشاده شود تا با چوگان معنویت، گوی سخن بزند. (فُسحت: فراخی، گشادگی) (2)
منابع :
(1): غررالحکم، ج 1، ص 542
(2): حکایتهای گلستان، ص 113
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 اسوه
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 21 سورهی احزاب میفرماید: «بیگمان فرستادهی خداوند (پیامبر صلیالله علیه و آله) برای شما نمونهی نیکویی است.»
💠حدیث:
🔸 امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به پیامبر صلیالله علیه و آله عرض کرد: «همانا برایم (در همه کارها) شما اُسوه هستید.» (1)
💠داستان:
🔻 بی تعیّن
🔸 ابی ذر (رحمهالله علیه) گفت: پیامبر صلیالله علیه و آله بدون امتیازی در جمع مینشست و هرگاه فرد غریبی وارد میشد، ایشان را نمیشناخت؛ تا اینکه سؤال میکرد و مطلع میشد.
🔸 از ایشان خواستیم که برایش جایگاهی را درست کنیم تا فرد غریبی که میآید او را بشناسد. پس جایگاهی از گِل درست کردیم و ایشان بر آن مینشست و ما دو طرف آن مینشستیم. (2)
منابع :
(1): بحارالانوار، ج 20، ص 95
(2): مکارم الاخلاق، سنن النبی صلیالله علیه و آله، حدیث 20
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
💢
💢💢
@IavaranGolnarges
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 اصلاح
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 9 سورهی حجرات میفرماید: «اگر دو طایفه از اهل ایمان باهم به دشمنی برخیزند، بین آنها صلح برقرار کنید.»
💠حدیث:
🔸 امام صادق علیهالسلام فرمود: «صلح دادن بین دو نفر مردم از دو دینار صدقه دادن بهتر است.» (1)
💠داستان:
🔻 وزیر مُصلح
🔸 «مأمون» خلیفهی عباسی، بر «علی بن جهم سامی» شاعر دربار غضب کرد و گفت: «او را به قتل رسانید و بعدازآن، همهی اموال او را تصرف کنید.»
🔸 «احمد بن ابی دُواد» وزیر، برای اصلاح پیش مأمون آمد و گفت: «اگر خلیفه او را بکشد مال او را از چه کسی خواهد گرفت؟»
🔸 مأمون گفت: از ورثهی او، احمد گفت: «آن زمان خلیفه مال ورثه گرفته باشد نه مال او را، چه او بعد از حیات مالک نباشد و این ظلم لایق منصب خلافت نیست که مال دیگری را در مؤاخذهی دیگری بگیرند!»
🔸 مأمون گفت: «پس او را حبس کن، مال او را بگیر بعدازآن او را بکش.» احمد از مجلس مأمون بیرون آمد و او را حبس کرد و نگاه داشت تا وقتیکه غضب مأمون فرونشست.
🔸 آنگاه با این نقشهی اصلاحی، مأمون به علی بن جهم خوشبین شد و احمد وزیر را بر نیکویی این عمل تحسین کرد و قدر و منزلت او را بیفزود. (2)
منابع :
(1): اصول کافی، ج 2، ص 167
(2): لطایف الطوایف ص 98
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
@IavaranGolnarges
💢
💢💢
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 اغماض
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 15 سورهی مائده میفرماید: «ای اهل کتاب! پیامبر ما که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما کتمان میکردید روشن میسازد، به سوی شما آمد و از بسیاری از آن درمیگذرد (و صرفنظر میکند).»
💠حدیث:
🔸 امام صادق علیهالسلام فرمود: «ما خاندانی هستیم که جوانمردی ما این است که هر کس به ما ظلم کند، از او درمیگذریم.» (1)
💠داستان:
🔻 تفاوت بنیهاشم و بنی امیّه
🔸 شخصی به نام شیخ نصرالله ابن مجلی که از اهل سنت بود گوید: شبی حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام را در خواب دیدم.
🔸 عرض کردم: «شما مکه را فتح کردید و اعلام نمودید که هر کس در خانه ابوسفیان وارد شود در امان است درحالیکه در روز عاشورا خانوادهی ابوسفیان دربارهی پسرت چه ستمهایی که روا نداشتند!»
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «ابیات صیفی را شنیدهای؟» عرض کردم: «نه.» فرمود: «برو از او اشعار راجع به این موضوع را بگیر.»
🔸 پس از خواب بیدار شدم و به خانهاش رفتم و جریان خوابم را گفتم. او فریادی از دل کشید و گریه کرد و قسم خورد که «تا این ساعت، این ابیات را به کسی اظهار نکرده بودم و همین امشب این اشعار را سرودم.»
🔸 خلاصهی ترجمهی اشعار این است:
1. هنگامیکه ما (بنیهاشم) حکومت داشتیم، عفو و گذشت طبیعت ما بود ولی چون شما (بنی امیه) به سلطنت رسیدید، خون بر روی زمین چون سیل جاری گشت.
2. شما کشتن اسیران را حلال کردید درصورتیکه مدّتی بود ما از اسیران میگذشتیم.
3. کافی است این فرق میان ما و شما و ترشح هر ظرفی از مایعی است که درون آن میباشد. (2)
منابع :
(1): تفسیر معین، ص 110 -بحار، ج 71، ص 401
(2): پند تاریخ، ج 2، ص 90 -دارالسلام، ج 1، ص 315
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
✍استادسیدعلی اکبرصداقت ره
@IavaranGolnarges
💢
💢💢
💢💢💢
💢💢💢
💢💢
💢
️💠 اقتصاد
💠قرآن:
️🔸خداوند متعال در آیهی 67 سورهی فرقان میفرماید: «… کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند.»
💠حدیث:
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «کسی که در خرج کردن میانهرو باشد، هیچگاه تنگدست نشود.» (1)
💠داستان:
🔻 رعایت اقتصادی در زندگی
🔸 أبوالفاتج گفت: یکی از دوستانم به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: گاهی ما در بین راه مکه میخواهیم احرام ببندیم، نخاله و سبوس آرد نداریم تا بهوسیلهی آن خود را شستشو بدهیم و آثار نوره را بزداییم، لذا با آرد این عمل را انجام میدهیم و از این کار هم ناراحت هستیم.
🔸 امام فرمود: از اسراف کردن میترسید؟ عرض کردم: آری. فرمود: «آنچه در اصلاح و سلامتی بدن مصرف شود، اسراف نیست. گاهی من دستور میدهم مغز استخوان را با روغنزیتون مخلوط کنند و بهوسیلهی آن خود را شستشو میدهم. اسراف در چیزهایی است که باعث تلف شدن مال و ضرر رساندن به بدن شود.»
🔸عرض کردم: «سختگیری و به تنگی زندگی کردن، چگونه است؟» فرمود: «نان و نمک خوردن بااینکه قُدرت داری غذای دیگری بخوری، [بهتر است].»
🔸 عرض کردم: میانهروی و اقتصاد در زندگی به چه نحو حاصل میشود؟ فرمود: وقتیکه نان، گوشت، شیر، روغنزیتون و روغن حیوانی باشد، اگر انسان گاهی از این و گاهی از آن بخورد، [میان روی حاصل میشود]، (نه آنکه با داشتن غذاهای متنوع، همه را یکدفعه بخورد.)(2)
منابع :
(1): نهجالبلاغه، فیض الاسلام، ص 1153
(2): پند تاریخ، ج 3، ص 220 -بحارالانوار، ج 15، ص 201
📓#چهارصد_موضوع_دوهزار_داستان
@IavaranGolnarges
💢
💢💢
💢💢💢