#گریه_نوح_نبی_علیهالسلام
وقتی که حضـرت نوح سـوار کشتی شد ، همه دنیا را سیر کرد ، تا به سرزمین کربلا رسـید ، طوفانی شد و #کشتی به تلاطم افتاد و حضرت نوح از غرق شدن ترسید دست ها را به دعـا و نیایش برداشت ، و خداوند را خواند و عرض کرد:
خدایـا ، من همـه دنیا را گشتـم ، مشکلی برایم پیـدا نشد ، ولی تا به ایـن سرزمین رسیـدم تـرس و #وحشت عجیبی برایـم ظاهر گشت و بدنم لـرزید و خوف شدید ی تمام وجـودم را گـرفت ، کـه تا به حال اینگونه نشده بودم ، علتش چیست؟
جبرئیل نازل شد و فرمود :
ای نوح ! در این #سرزمین سبط خاتـم پیغمبـران و فرزند خاتم اوصیـاء کشته می شـود.
و داستان کربلا را برای ایشان خـواند. حضرت نوح منقلب شد و اشک هایش سـرازیر شـد و فرمود ای جبرئیل قاتل او کیست که این گـونه ناجوانمـردانه حسیـن را به شهادت میرساند ؟!
جبرئیل فرمود : او را کسی که نفرین شده اهل هفت آسمان و هفت زمیـن است می کشد.
حضرت نوح در حالی که ناراحت و گریان بود قاتلین سیدالشهدا علیهالسلام را #لعنت کرد و کشتی به راه افتاد تا به کـوه جودی " حرم شـریف امیـرالمؤمنین علی علیه السـلام است" رسـید و در آنجا ایستاد.
بحارالانوار جلد ۴۴ ، صفحه ۲۴
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah