eitaa logo
امام رضا علیه‌السلام
9.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
10 فایل
السّلامُ علیک یا شَمس الشّموس السّلامُ علیک یا أنیسَ النّفوس السّلامُ علیک أیّها المَدفون بِأرضِ طوس السّلامُ علیک وَ علی آبائک الطّیِبینَ الطّاهرین تبلیغات با قیمت مناسب 🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/4031513195Cc2c5e9c9df
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴سخن عزراییل_بسیار تکان دهنده... ✍مرحوم شهید (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا. نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 📚داستان های شگفت، حکایت 110
✨﷽✨ 🌼چــه فرقــی بین مــــادر و پــــدر وجود دارد ؟ *فــرق بین مــادر و پــدر* کسی که از زمانی که چشــم باز می کنی تو را دوست دارد مــــادر است وکسی که دوستت دارد بدون اینکه ظاهر کند پــــدر است « به او جفا می کنی » مــــادر تو را به جهان تقدیم می کند پــــدر تلاش می کند که جهان را به تو تقدیم کند *« به سختی می افتد* مــــادر به تو زندگی می دهد پــــدر به تو می آموزد چگونه این زندگی را احیا کنی *« به تلاش وادار می کند* مــــادر تو را 9 ماه در رحم خود نگه میدارد پــــدر باقی عمر تو را حمل می کند *« ومتوجه نیستی »* مادر به وقت تولدت فریاد می کشد صدایش را نمی شنوی وپــــدر بعد از آن فریاد می کشد « از او گله می کنی » مــــادر گریه می کند وقتی بیمار می شوی پــــدر بیمار می شود وقتی گریه می کنی *« در خفا »* مــــادر مطمئن می شود که گرسنه نیستی پــــدر به تو یاد می دهد که گرسنه نمانی *« درک نمی کنی »* مــــادر تو را روی سینه اش نگه می دارد پــــدر تو را به دوش می کشد « اورا نمی بینی » مــــادر چشمه محبت است وپــــدر چاه حکمت *« و می ترسی از عمق چاه »* مــــادر مسئولیت از دوش تو بر می دارد پــــدر مسئولیت را در وجود تو می کارد *« تو را به سختی می اندازد »* مــــادر تو را از سقوط نگه می دارد پــــدر می آموزد بعد از سقوط بلند شوی مادر یاد می دهد چگونه روی پای خود راه بروی پدر یاد می دهد چگونه در راه ها ی زندگی حرکت کنی مــــادر کمال وزیبایی را منعکس می کند پــــدر واقعییت ها وتلاشها را منعکس می کند *مهــر مــادری را هنگام ولادت حس می کنی* *مهــر پــدری را وقتی پــــدر شدی حس خواهی کرد* *بنابرایــن مــــادر با چیــزی مقایســه نمی شود* *و پــــدر تکــرار نخواهــد شــد.*
یک پنجره پرواز مرا خواهد برد... از صحن تو تا بهشت، یا رضا(ع)
💚 🌱تَنـهـا امیـد بَـعـدِ خُـدا گُنـبَـدِ شُماست... 🌱اصلاً دَلیلِ زِندِگی‌ام مَشهَد الرِّضاست...
💠حکایت جالب از لسان الغیب شدن حافظ! 🦋سالها پیش خواجه شمس الدین محمد شاگرد نانوایی بود .عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد .که دختری بود زیبا رو بنام شاخ نبات . در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده می شد و شمس الدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش می داد . تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد ؛ " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج می کنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد !" 100 درهم, پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمی آمد که بتوانند این پول را فراهم کنند ! عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا بود و ثروتمند به همسری گزینند تا در ناز و نعمت زندگی کنند ! در بین خواستگاران خواجه شمس الدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند . او کار خود را بیشتر کرد و شبها نیز به مسجد می رفت و راز و نیاز می کرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند . شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که ازاین لحظه خواجه شمس الدین شوهر من است . شمس الدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد . اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمس الدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد . سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارق شده ام , نمی توانم این کار را انجام دهم اما آنان خنجر را بسوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تورا خواهیم کشت بنوش , خواجه شمس الدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنو ش َ , نوشید, گفتند:حال چه میبینی ؟ گفت: حس می کنم از آینده باخبرم و گفتند :بازهم بنوش , نوشید , گفتند: چه میبینی ؟ گفت :حس می کنم قرآن را از برم . و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آینده ی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت ! تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد . و شاه لقب لسان الغیب و حافظ را به او داد . ( لسا الغیب چون از آینده مردم می گفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود ). تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما ... حافظ او را نخواست و گفت : زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمی خورد ... تا اینکه باوساطت شاه با هم ازدواج کردند . این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند .     
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀ صبح، باشکوه‌ترین لحظه‌ی زندگی‌ست نفسی عمیق بکش و با امید به خدا گامهایت را محکم و استوار بردار و یکی از بهترین روزهای زندگیت را بساز... سلام. صبح زیباتون بخیر علیه السلام: العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كالسّائرِ عَلى سَرابٍ بِقِيعَةٍ، لا تَزيدُهُ سُرعَةُ سَيرِهِ إلاّ بُعدا؛ كسى كه بدون بصيرت عمل كند، مانند كسى است كه به دنبال سراب بيابان راه پيمايد. او هر چه تندتر رود دورتر می‌افتد.
مشهدش هم نروی , دست تو را می گیرد نام او بر لبت آید , تو شفا می گیری چه بساطی شده این پنجره فولاد رضا از کنارش بشوی رد , تو شفا می گیری 🌹یا عَلیَّ بِن موسَی الرِّضا(ع)🌹 هدیه به حضرت سلطان صلوات✨
✅ حدیث روز ❤️ علیه السلام فرمودند: 🍀 نَحنُ نورٌ لِمَن تَبِعَنا ، وهُدىً لِمَنِ اهتَدى بِنا 🍃 ما براى كسى كه از ما پيروى كند ، روشنايى هستيم ، و براى كسى كه به وسيله ما راه بجويد ، مايه راه نمايى. 📖 تفسير القمّي : ج ۲ ص ۱۰۴ 💠
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اگر زیارت را با به حق علی بن موسی انجام بدهد، یک ، هزار هزار حج بیت الله است. ♨️ قدر را بدانید، این عظمت آن بقعه و بارگاه است. 🎥 مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی " دامت برکاته " 📆 ۲۵/مهر/۱۳۹۳ 💠
سه دعا را هرگز فراموش نكن: اللهم إني اسألك حسن الخاتمة : پروردگارا من از تو پايان نيكى ميخواهم. اللهم ارزقني توبةً نصوحا قبل الموت . پروردگارا توبه نصوح را قبل از مرگ نصيبم كن: اللهم يا مقلب القلوب ثبت قلبي على دينك: پروردگارا اى دگرگون كننده قلبها..! قلبم را بر دينت ثابت بگردان
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀ تا مرغ سحر دوباره سر داد آواز هنگامهٔ شور و عشق هم شد آغاز دل بود و ترانهٔ مناجات سحر سجادهٔ عشق و سفرهٔ راز و نیاز سلام 🌺 صبحتون بخیر، روزتون پر روزی (ع): هر کس حق عبادت خدا را به جا آورد،‌ خداوند بیش از حد انتظارش به او عطا می‌کند.
🌹 مرحوم حامد به نقل از شیخ رجبعلی خیاط می‌فرمود: شخصی در مجالس سیدالشهدا علیه‌السلام خدمت می‌کرد و زیر لب این شعر را می خواند: «حسین دارم چه غم دارم؟!» شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل میگوید : (خوش به حال این شخص) سید الشهدا به این شخص تفضل خواهد کرد و او را از هم‌ها و غم‌های قیامت نجات خواهد داد. پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شب در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین به حساب مردم رسیدگی می‌کند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد. شیخ رجبعلی می‌گفت: در دل (خطاب به آن شخص) با خود گفتم: امروز روز توست؛ گوارایت باد! ناگهان دیدم که امام حسین به فرشته‌ای امر فرمود که آن مرد را به انتهای صف بیندازد؛ در آن هنگام حضرت نگاهی به من کرد و با ناراحتی فرمود: شیخ رجبعلی! ما رئیس دزدها نیستیم! از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد.