🍃🍂🍃 در کتاب غیبت نعمانی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند:
🔹دولت ما آخرینِ دولت هاست. هر خاندانی که لیاقت سلطنت دارند ، پیش از ما به سلطنت می رسند تا هنگامی که ما بر سر کار آمدیم و روش دولت ما را دیدند ، نگویند اگر ما به سلطنت می رسیدیم ، مانند اینان (آل محمد) عمل می کردیم. و این است معنی آیه شریفه : «وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقینَ» (اعراف/128).
📚 مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار) / ص 1158
🏴 از بعضی مقاتل عامه نقل شده است: زمانی که اهل بیت علیهم السلام را وارد شام نمودند علیا مخدره زینب سلام الله علیها به شمر ملعون فرمود: ما را از راه خلوتی عبور دهید. آن ملعون اعتنا نکرد و چند تازیانه به بی بی زد. علیا مخدره ناراحت شد و به زمین امر فرمود: فرو ببر او را ، و زمین تا کمر او را فرو برد. صدای نازنین امام علیه السلام بلند شد: خواهر ، برای رضای خدا صبر کن. بی بی زینب به زمین امر فرمود: رهایش کن ، و زمین رهایش کرد.
📚 خصائص الزینبیه / جزایری / ص120
اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّهَ وَ ابْنُ آکِلَهِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ...
▪️ @Imamology
نعمانی در تفسیر خود روایت کرده که امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام گفت:
پیغمبر به من فرمود: یا ابالحسن ! شایسته است که خداوند گمشدگان را وارد بهشت کند. 🌳
🌻 سپس امیرالمومنین علیه السلام فرمود: مقصود پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم مومنینی هستند که در زمان غیبت به سر می برند و از امامی که جایش نامعلوم و خودش از نظرها غایب است ، پیروی می کنند.
آنها عقیده به امامت او دارند ، و به ذیل عنایتش چنگ می زنند ، و منتظر آمدنش هستند ، و یقین به وجودش دارند ، و شکایتی ندارند ، و بردبار و تسلیم خواسته حق اند. و از این جهت گمشده هستند که از یافتن مکان امام خود و از شناختن شخص او گم شده اند.
📚 مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار) / ص 950
🌾 اللَّهُمَّ وَ لَا تَسْلُبْنَا الْیَقِینَ لِطُولِ الْأَمَدِ فِی غَیْبَتِهِ وَ انْقِطَاعِ خَبَرِهِ عَنَّا وَ لَا تُنْسِنَا ذِکْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ وَ الْإِیمَانَ بِهِ وَ قُوَّهَ الْیَقِینِ فِی ظُهُورِهِ وَ الدُّعَاءَ لَهُ وَ الصَّلَاهَ عَلَیْهِ؛ حَتَّى لَا یُقَنِّطَنَا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ قِیَامِهِ وَ یَکُونَ یَقِینُنَا فِی ذَلِکَ کَیَقِینِنَا فِی قِیَامِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ وَحْیِکَ وَ تَنْزِیلِکَ.
🌱 پروردگارا! توفیق عنایت کن که به سبب طولانی شدن دوران غیبت و بی خبریِ ما از او، یقینمان (نسبت به او) از بین نرود و او را و انتظارِ ظهورش را از یاد نبریم و یقینِ کامل ما به ظهور او کاسته نشود و از دعا و درود بر او غفلت نورزیم. تا در نتیجه، طولانی شدن غیبتش ما را از ظهورش ناامید نگرداند، و همان سان که به قیام پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و نزول قرآن یقین دارم، به قیام او نیز مطمئن باشم.
📚 بخشی از دعای زمان غیبت در کلام امام صادق علیه السلام
▪️ نزدیک غروب آفتاب که می شد ، مردم دمشق ، دست کودکان خویش را می گرفتند و به تماشای بچه های امام حسین علیه السلام می آمدند. و پس از آن راهی خانه می گشتند.
▪️ روزی رقیه با دیدگان حسرت بار به آن جمع نگاه کرد. ناله ای دردناک از دل برآورد و روی به عمه اش زینب سلام الله علیها نمود و گفت: ای عمه! اینها به کجا می روند؟ حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: ای نور چشمم! اینها رهسپار خانه و کاشانه خود هستند. رقیه گفت: عمه جان! مگر ما خانه نداریم؟! زینب سلام الله علیها فرمود: نه! ما در اینجا غریبیم و خانه نداریم. خانه ما در مدینه است. با شنیدن این سخن صدای ناله و گریه رقیه بلند شد و فریاد زد: «واغربتاه ، واذلتاه ، واکربتاه» آه از غریبی ، وای از محنت و زاری ما.
😭😭😭
📚 داستان غم انگیز حضرت رقیه / ص40
▪️روایت شده است: هنگامی که حضرت زینب سلام الله علیها و همراهان در روز اربعین به کربلا آمدند ، زینب سلام الله علیها در کنار قبر برادر ، درد دلها کرد و گفتار جانسوزی گفت ؛ از جمله به یاد رقیه (س) افتاد و زبان حالش این بود:
🏴«برادر جان! همه کودکانی را که به من سپرده بودی ، به همراه خود آوردم ، مگر رقیه ات را که او را در شهر شام با دل غمبار به خاک سپرده ام». 🏴
📚 حضرت رقیه / علی فلسفی / ص47
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبان حال حضرت رقیه (س) با حضرت عباس (ع)
▪️ @Imamology
💎 پیامبر اکرم (ص) به اما علی (ع) فرمودند:
من رسول خدا هستم ، که از طرف او تبلیغ و هدایت می نمایم و تو وجه الله می باشی ، که امام و مقتدای (بندگان خدا) خواهی بود، پس نظیری برای من وجود ندارد مگر تو و همانند تو نیست مگر من.
📚 تفسیر البرهان / ج4 / ص184
▪️ قطب راوندی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت امام حسن علیه السلام به اهل بیت خود می فرمود که من به زهر شهید خواهم شد مانند رسول خدا صلی الله و علیه و آله ، پرسیدند که خواهد کرد این کار را؟
فرمود که زن من جَعْدَه دختر اَشْعَث بن قیس ، معاویه پنهان زهری برای او خواهد فرستاد و امر خواهد کرد او را که آن زهر را به من بخوراند.
گفتند: او را از خانه خود بیرون کن و از خود دور گردان ، فرمود که چگونه او را از خانه بیرون کنم هنوز کاری از او واقع نشده است ، اگر او را بیرون کنم کسی به غیر او مرا نخواهد کشت و او را نزد مردم عذری خواهد بود که بی جرم و جنایت مرا اخراج کردند. 🍂
🔥 پس بعد از مدتی معاویه مال بسیاری با زهر قاتلی برای جعده فرستاد و پیغام داد که اگر این زهر را به حسن علیه السلام بخورانی من صد هزار درهم به تو می دهم و تو را به حباله نکاح پسر خود یزید در می آورم ؛ پس آن زن تصمیم عزم نمود که آن حضرت را مسموم نماید.
🏴 روزی جناب امام حسن علیه السلام روزه بود و روز بسیار گرمی بود و تشنگی بر آن جناب اثر کرده و در وقت افطار بسیار تشنه بود ، آن زن شربت شیری از برای آن حضرت آورد و آن زهر را داخل در آن کرده بود و به آن حضرت بیاشامید ، چون آن حضرت بیاشامید و احساس سمّ فرمود کلمه استرجاع گفت و خداوند را حمد کرد که از این جهان فانی به جنان جاودانی تحویل می دهد و جدّ و پدر و مادر و دو عمّ خود جعفر و حمزه را دیدار می فرماید ، پس روی به جعده کرد و فرمود:
ای دشمن خدا! کشتی مرا ، خدا بکشد تو را ، به خدا سوگند که خلفی بعد از من نخواهی یافت ، آن شخص تو را فریب داده خدا تو را و او را هر دو را به عذاب خود خوار فرماید ؛ پس آن حضرت دو روز در درد و اَلَم ماند و بعد از آن به جدّ بزرگوار و پدر عالی مقدار خود ملحق گردید.
🔥📜🔥معاویه از برای آن ملعونه وفا به عهدهای خود نکرد و به روایتی آن مالی که وعده کرده بود به او داد ولیکن او را به حباله یزید درنیاورد و گفت: کسی که با حسن علیه السلام وفا نکرد با یزید وفا نخواهد کرد.
📚 منتهی الآمال / ج1 / ص305 و 306
▪️ قالَ النَّبِي صلي الله عليه و آله وَ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِي وَ وَلَدِي وَ مِنِّي وَ قُرَّهُ عَينِي وَ ضِياءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَهُ فُؤَادِي وَ هُوَ سَيدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَي الْأُمَّهِ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي مَنْ تَبِعَهُ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصَاهُ فَلَيسَ مِنِّي وَ إِنِّي لَمَّا نَظَرْتُ إِلَيهِ تَذَکَّرْتُ مَا يجْرِي عَلَيهِ مِنَ الذُّلِّ بَعْدِي فَلَا يزَالُ الْأَمْرُ بِهِ حَتَّي يقْتَلَ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَبْکِي الْمَلَائِکَهُ وَ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِمَوْتِهِ وَ يبْکِيهِ کُلُّ شَي ءٍ حَتَّي الطَّيرُ فِي جَوِّ السَّمَاءِ وَ الْحِيتَانُ فِي جَوْفِ الْمَاءِ فَمَنْ بَکَاهُ لَمْ تَعْمَ عَينُهُ يوْمَ تَعْمَي الْعُيونُ وَ مَنْ حَزِنَ عَلَيهِ لَمْ يحْزَنْ قَلْبُهُ يوْمَ تَحْزَنُ الْقُلُوبُ وَ مَنْ زَارَهُ فِي بَقِيعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَي الصِّرَاطِ يوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ.
▪️ پيامبر صلي الله و عليه و آله فرمودند: حسن نور چشم من و روشني دل من و ثمره قلب من ، و اوست آقاي جوانان اهل بهشت و حجت خدا بر امت من. دستور او دستور من و سخن او سخن من است ، کسي که پيروي کند از او پس از من پيروي کرده است و کسي که عصيان کند او را از من نيست. و وقتي به او نگاه مي کنم ، به ياد مي آورم آنچه از خواري بعد از من به او مي رسد تا اينکه کشته مي شود با سم از روي ظلم و دشمني. پس ملائکه آسمانهاي هفتگانه بر او گريه کنند و همه چيز بر او بگريد ، حتي پرندگان در هوا و ماهيان در دل آب. پس کسي که بر او بگريد ، ديده اش کور نشود روزي که ديده ها کور مي شود ؛ و هر که بر مصيبت او اندوهناک شود ، اندوهناک نشود دل او در روزي که دلها اندوهناک شوند ، و کسي که زيارت کند او را در بقيع قدمش بر صراط ثابت گردد روزي که قدمها بر آن لرزان است. 🏴?🏴
📚 بحارالانوار / محمدباقر مجلسي / ج44 / ص148 و 149