eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀جور دیگر باید دید! همة ذرات، روضه‌خوان حسین هستند، اگر در امتداد نگاه امام سجاد قرار بگیری؛ شیرخواره، آب روان، ذبح گوسفند... بعد از تو همه نمادهایمان بوی کربلا گرفت! 🥀بعد از داستان کربلایت، همه‌چیز روایت روی تو شد. نه فقط علم و بیرق و دسته عزا و اشک. 🥀 نه فقط شهادت و مرگ و خون و زندگی، بلکه حتی «آب» و «نعل اسب» و «حصیر» هم یادآور تو شد و روضه‌خوان دردهایت.😭😭 📚تنها‌ علاج ✍🏻سیدعلی‌اصغر علوی سلام صبح تون به خیر 🌱
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عاقبت بردند قلب نیل را شیرمرد خطه سجیل را در دل ما داغ ابراهیم بود عاقبت کشتند اسماعیل را 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
داغ ابراهیم بر دل ماند و اسماعیل رفت🥺 یک خبر تسکین این درد است:"اسرائیل رفت!"
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کدام دلی است که با یاد او نتپد؟! مردگان را رها کن، سخن از زندگانِ عشق می‌گویم... ــ شهیدآوینی سلام صبح تون به خیر 🌱
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
16.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( شام عروسی ) (به یاد شهید حمید ایرانمنش) زهرا: سلام حمید آقا، خوش اومدی حمید: سلام عروس خانم، چرا انقد پریشونی زهرا ؟! خوبی؟! زهرا: چه خوبی ؟! امشب عروسیه و هیچ کاری نکردیم. عصر مهمونا میان ولی هنوز حتی غذارم بار نذاشتیم! حمید : نگران نباش عروس خانم، بسپارش به خودم. شما فقط به کارای خودت برس،خیالت راحت خودم ردیفش میکنم زهرا: هر وقت میگی خیالت راحتا،بیشتر نگران میشم،یعنی مطمئن میشم میخوای یه دسته گلی به آب بدی صداپیشگان: مریم میرزایی - علی حاجی پور- مینا رضایی - کامران شریفی نویسنده: زهرا یعقوبی کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 تنها کانالی که توی ایتا داستاناش صوتی هست😎🎤🎶 ( شام عروسی ) به یاد شهید حمید ایرانمنش زهرا: سلام حمید آقا، خوش اومدی حمید: سلام عروس خانم، چرا انقد پریشونی زهرا ؟! خوبی؟! زهرا: چه خوبی ؟! امشب عروسیه و هیچ کاری نکردیم. عصر مهمونا میان ولی هنوز حتی غذارم بار نذاشتیم! حمید : نگران نباش عروس خانم، بسپارش به خودم. شما فقط به کارای خودت برس،خیالت راحت خودم ردیفش میکنم زهرا: هر وقت میگی خیالت راحتا،بیشتر نگران میشم،یعنی مطمئن میشم میخوای یه دسته گلی به آب بدی ادامه این زیبا رو توی کانال رادیو میقات بشنوید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2082144340Cfc77882043 تنها کانال داستانهای صوتی در ایتا 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه ی ظهر جمعه 🥰😍 قدیمی ترین برنامه رادیو ایران است که از سال  1319 آغاز شد. بچه كه بودم، پدرم عادت داشت ظهرهاي جمعه برنامه "قصه ظهر جمعه" را گوش كند. من هم مي دانستم قصه كه تمام شود، مادر صدايمان خواهد زد براي نشستن دور سفره نهار، با هم بودن، خنديدن و حرف زدن و غرق شدن در آبيِ عميق زندگي. حالا ديگر پدر نيست، راديوها فقط خبرهاي بد دارند، و در سفره تنهايي ام اندوه پيشكش مي كنند. خوبم دكتر، فقط كمي دل نازك شده ام. هميشه دلم گرفته، چشمهايم تار مي بينند، و براي هر شادماني كوچكي دير شده است. بايد به خاطر آلودگي هوا باشد، هواي دلم طور بدي ناسالم است. دلتنگم، و حوصله ام در اين دنيا سر رفته است. غير از اين ها، خوبم.... 📺
یک خواسته دارم از خدای تو حسین در هر دو جهان از تو جدایم نکند♥️ سلامصبح‌همگی بخیر🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرت چای روضه را دم کرد و مرا چای روضـــه آدم کرد.. سلام✋ صبحتون بخیر🖤
📚🪴 این جمله از این کتاب می‌تواند پناهگاه تو باشد برای روزهای سخت زندگی.... سخت اگر کتاب بود ،حوض شربت بود این کتاب بتول هست و انتخاب‌هایش زندگی که با وجود همه ی مشقت هایش به واسطه ی دوری از وطن و سختی های زندگی یک طلبه، در کنار حرم امام علی علیه السلام بودن سخت ولی شیرین بود. کتاب بعدی هم‌خوانی 🪴📚
عشق همیشه شاخه ی گل نیست حرفهای عاشفانه نیست یا اصلا عشق، عشق مجازی نیست... گاهی صبر است و صبر در تنهایی، در غربت و هنگامه ی درد و رنج و بیماری... شاید بخاطر همسایگی با مولای مظلوم و معاشرت با شخصی که ایشان هم تنها و غریب ایستاده اند بخاطر هدفی والا... بخاطر انقلاب این کتاب همانقدر که از سختی و رنج میگوید دلت را خنک می کند قدم به قدم می رسی به میوه ی صبر، شیرین و خنک مثل حوض شربت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📙کتاب حوض شربت ماجراها و اتفاقات حوض شربت بیش از آن است که بتوان در یک یادداشت به آن پرداخت و به عقیده نگارنده این سطور، می‌توان دستمایه ساخت یک سریال بسیار جذاب تلویزیونی باشد که مخاطبان فراوانی را به خود جلب و ماجراهای عجیب و جالبش ساعت‌ها آنها را میخکوب کند. سریالی که هم ماجراهای خانوادگی جذابی دارد، هم الگویی از زندگی ساده و بی آلایش یک زن را به نمایش می‌گذارد و هم اطلاعات دست اولی از تاریخ معاصر ایران را در خود دارد. برای تهیه نسخه الکترونیکی و چاپی در خدمتتون هستم