💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ336
کپیحرام🚫
جواب لبخندش، نگاه سرد و یخزدهی سوفی بود. شوکی که به سوفی وارد شده بود کمتر از خودش نبود و از این بابت به او حق میداد.
نگاه منتظر سوفی وادارش کرد که زودتر شروع کند توضیحی را که دو دقیقه پیش وعده داده بود.
-اینا کار یه گروه تروریستی بزرگه. داعش! به حرفهام خوب گوش کن. تا آخر بشنو!
با سر تکان دادن سوفی متوجه شد که گوش میکند به حرفهایش.
لحظهای فکر کرد حالا من توضیح هم بدم، مگه سوفی باور میکنه!؟
انقدر اونا دقیق و کار شده پیش رفتن که باورش برای غیر مسلمانها واقعا سخته!
بعد با یادآوری چیزی، نفسی از روی آسودگی کشید. طوری که انگار خیالش راحت شده و پشتش به پناهی امن گرمِ گرم است.
من شاید نتونم خیلی کارها رو انجام بدم. شاید زبونم قاصر باشه ولی اگه تو بخوای همه چیز مثل آب خوردن حل میشه.
مثل آب خوردن؛
-داعش، یعنی دولت اسلامی عراق و شامات ولی بنیان گذارش نه عراقی بود نه شامی. شام منظورش همون سوریهاس
-اگه نه عراقین نه سوری پس متعلق به کی یا کجاس؟!
دستهایش را صاف مقابل سوفی گرفت. انگار که از او بخواهد باز هم صبر کند یا اینطوری به او اطمینان بدهد که کامل برایش توضیح میدهد قضیه از چه قرار است؛
-ببین! نیروی عراقی و سوری دارن یا از هر جای دیگهی دنیا که فکرش رو کنی، مثل اروپا یا غرب
بعد برای اینکه دوست نداشت بی منظور چیزی را از دوستش پنهان کند اضافه کرد:
-حتی از ایران. ولی از جایی دیگه تغذیه میشن
اخمی ناشی از دقت بین ابروهای سوفی نشسته بود.
-از کجا!
-صهیونیست؛ اسرائیل و بعد هم آمریکا
-یعنی چی؟
-همهی اینها از طرف اونها پشتیبانی میشه. میخوان که مثلا مسلمونها رو به جون هم بندازن. این یه روش هست برای از بین بردن اسلام. بعد پرچم لااله الاالله رو هم علم کردن که بگن اینها کار مسلمونهاس که بگن اسلام جنایتکاره. یه عده وهابی رو شستشوی مغزی دادن انداختن به جون بقیه
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯