eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
1 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅══✼ *✨﷽✨*✼══┅┄ دست ادب بر روی سینه می گذاریم السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ... سلام بر مولایی که با تیغ عدالت، زمین ‌دردکشیده را از دست ظالمان نجات خواهد داد،✋🏻 سلام بر او و بر روزی که با دیدن روی ماهش، دردهای زمین تسلی خواهد یافت.🌿 در این سینه، بغضی است فروخفته به قدمت یک قرن تنهایی.. چه بی‌رحمانه بر گلوگاه هستی‌ام چنگ انداخته و راحتم نمی‌گذارد... عزیز! سوگنامهء فراقمان را فصل آخر، کی فرا می‌رسد؟ خسته‌ام از تحمل واژه واژه سراب. تشنه‌ام و طعمِ مهنّای «ماء معین» می‌خواهم.. أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 از این جذاب‌تر برای یک نوجوان و جوان سراغ دارید؟؟؟ 🔺دقیقاً همان رفتارهایی که در بازی‌های گیم‌نت انجام داده بود، واقعی‌شو تو شهر انجام داد! - شیشه ماشین خورد کرد - آدم‌ها رو با سنگ زد - درخت‌ها رو آتش زد - با مشت و لگد به رهگذر حمله کرد - اتوبوس حامل مردم را سنگ زد …و از این اتفاقات خیلی لذت برد. 🔺وقتی تفریح بچه‌هامون بشود بازی‌های آمریکائی 🔺فضای مجازی‌مون بشود اینستای صهیونیستی 🔺کلاس بچه‌هامون بشود زبان انگلیسی ووووو.... 🔻وضعیت از این هم بدتر خواهد شد. ⚠️ مراقب نسل جدید باشیم...
مگه مطالبه‌ی اغتشاش‌گرا برگشت حکومت شاهنشاهی نیست؟ خب برای دست‌گرمی مثل گارد شاهنشاهی باهاشون برخورد کنید ببینیم باب دلشون هست یا نه! 🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙂"فرقےنَدارھ‌ ڪِهـ پسَر باشی‌یادختَر" 🔥تو این مَعرڪه ے عَظیم ، هَرڪی پُشتیباݩ وِلـایت باشهـ ، بَرندستـ...🥇
گفتم رضا و دلم تا حرم رسید از سوی او نسیمی به چشم ترم رسید دست ادب به سینه و لبریز التماس گفتم ابالجواد و مراد دلم رسید ⬛️ علیه السلام را بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می‌کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•.............. ~🏴🥀🏴~.............. •° بی تو چگونه می شود از آسمان نوشت از انعکاسِ ساده‌ی رنگین کمان نوشت؟ این یک حقیقت است ،بی تو بهارِمن ! باید ، چهار فصل سال را خزان نوشت... ♥ یا مهدی، یا صاحب الزمان(عج) °•.............. ~🏴🥀🏴~.............. •°
.•اَلْسَلٰام علیڪَ یا 『اباعبدِااللَّھـِ!'』 🌸💙 شنیده بود کـه این‌ بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست همیشه آنکہ‌نرفته‌اسـت، بےقرارتر اسـت! همیشه آنکہ‌نرفته‌اسـت،کم‌سعادت‌نیست.. -_____ __ هروقـت‌ڪہ‌با بمب‌اتم‌بھ‌ماحمله‌شود امادگی‌دفاع‌وحمله‌ای‌همسطح‌داریم؛✊🏻🌿.!! -حضرت‌اقا
🌟صـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا.‌🌟 🌼اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی🌱 🌹 الامامِ التّقی النّقی☘ 🌺و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ🍁 🎋و مَن تَحتَ الثری🍃 💐الصّدّیق الشَّهید🌲 🌻صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً🦋 🌷زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه🍀 🌸کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک❤️ ❤️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا•••🍀 امام با تقوا و پاک و حجت تو بر هر که روی زمین است و هر که زیر خاک🌷 ✨رحمت بسیار و تمام با برکت و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی••••🌿🌸🌿 🌙 اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ••♡ 🍃🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(علیه السلام )°•°•°~♡ 🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى ••••❤️ 🌸الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ ••••🦋 🌷وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ••••🎋 💐وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى••••🌙 🌼 الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ•••• 🌟 🌻صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً••••❄️ 🥀 زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً ••••💫 🌹کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏••••✨ 🍃🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام‌علیک‌یاامام‌الرئوف ♥️ جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه 🥀🥀🥀🍂 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خوبید الهی شکر رمان داریم☺️ چند روزه دارم روی این برگ کار می‌کنم نشد که دیشب براتون بفرستم🤕 الآن می‌فرستم خدمتتون🌷 ولی هر حس و حالی بهتون دست داد توی رواق حتما بهم‌ بگید🌷 https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 خورشید داشت می‌نشست. پله‌ها را دوتایکی پایین رفت. دورتادور را نگاه کرد. پرنده هم پر نمی‌زد. ترسید. بند کیف را توی مشت گرفت و دوید. صدای نفس‌هایش ترسش را بیش‌تر می‌کرد. سکندری خورد و افتاد. دید چادر سرش نیست. باز دورش را نگاه کرد. خیالش راحت شد کسی ندیدش. خواست بلند شود، نتوانست. دست گذاشت روی زانو. کسی دستش را گرفت. بلندش کرد. بشری مثل پر از جا بلند شد. بازوی ناجی‌اش را گرفت. به طرف بشری چرخید. بشری چشم‌هایش برق زد: زینب! زینب لبخند زد. صورتش زیر آفتاب دم‌غردب می‌درخشید: سلام. دنیا را به بشری دادند. چقدر دلش می‌خواست زینب را از نزدیک ببیند. حالا دستش توی دست او بود. ترس را فراموش کرد. صدای مردی را شنید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلیِّ‌ بْنِ‌ مُوسَى‌الرِّضَا الْمُرْتَضَى. دلش قرص‌ شد: می‌شنوی زینب؟! صدای طاها آمد: پاشو بشری. گوشیت همه رو خبر کرد. توی تخت نشست. موها را از صورت کنار زد: خواب می‌دیدم. طاها رفت طرف در: خوابت‌و تو راه تعریف کن. چشم‌هایش را بست. عطر ضریح را یک‌جا بلعید. نفس عمیقی کشید: دلتنگت می‌شم هر شب. اشک ریخت: دارم می‌رم. یه عمر پناهم بودی. از این به بعدم باش. می‌رم ولی همه‌ی وجودم این‌جاس. نمی‌دونم چرا دلم قرار نداره! یه چیزی مث نیشتر به جونم می‌خوره. کمکم کن. هر اتفاقی تو راهه، به خیر بگذره. صورت روی ضریح گذاشت: مهربون‌ترینم! کاش می‌شد هوای این‌جا رو تو یه ظرف پر کنم با خودم ببرم. کاش زود به زود من‌و بطلبی. دستمالش خیس بود. یکی دیگر از جیب درآورد. نم صورتش را گرفت. کسی به شانه‌اش زد. یک بسته‌ی کوچک جلویش گرفت. چندتا گل توی یک پاکت سلفونی بود. با تعجب به صورت زن و بسته‌ای که جلویش گرفته بود نگاه کرد. زن گفت: بگیر مامان. گفتی عطر این‌جا رو با خودت ببری. همچین چیزایی. بسته را کف دست بشری گذاشت: گلای سر ضریحه. صبح پخش کردن. باشه واسه تو. _دلم نمیاد ازتون بگیرم. _زائری. مگه نه؟ بشری سر تکان داد. زن گل را کف دستش گذاشت و انگشت‌هایش را بست: -من مجاورم. تا حالا چن‌بار از این گلا نصیبم شده. آقا بخواد باز بهم می‌رسه. بشری به ضریح نگاه کرد: چه‌قدر هوام‌و داری؟ خجالت می‌کشم. برای بار آخر به خانه نگاه کرد. چقدر به این‌جا خو گرفته بود! بیش‌تر از خانه‌‌ی پدری‌اش. جلوی پنجره‌ی سالن ایستاد. حال بچه‌ای را داشت که از آغوش مادر جدایش می‌کردند. زل زد به طلایی گنبد: من دیگه جَلد حرم شدم. دور از تو می‌میرم. طاها کنارش ایستاد: همین‌طور می‌خوای آبغوره بگیری؟ زود بریم که شب یه جای درستی برسیم. چشم‌هایش پر از اشک بود. گنبد را مثل نقاشی آبرنگ می‌دید. دست کشید زیر چشم‌هایش: به خدا دق می‌کنم. چه جوری دووم بیارم؟ -ای بابا! برو فکر دکترا باش. حرم که سرجاشه. صدای طاها رو از راهروی ورودی شنید. داشت کفش می‌پوشید: بیا بشری. ✍🏻 (مهاجر) کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم 🍃آن را ذخیره کفن و گور می کنیم 🌺اجر دو ماه گریه بر غربت حسین 🍃تقدیم مادرش از ره دور می کنیم 🌺عزاداری هاتون 🍃قبول درگاه حق 🌺 الاول مبارک باد🌺 شبتون شاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 اگه دوست داری رمان رو تا آخر بخونی مبلغ ۴۰۰۰۰ تومان به این شماره حساب به نام خلیلی واریز 6273 8110 8062 3918 و عکس فیش واریزی و شماره‌ی پیگیری رو به این آیدی ارسال کن😊 @Heaven_add لینک کانال خصوصی رو برای شما ارسال می‌کنند🌿 دوستان ادامه‌ی رمان در کانال به وقت بهشت ادامه خواهد داشت🌹🌹
9d4bb76040415f23f39d24d796f1e4503520313-360p_۲۸۰۹۲۰۲۲.mp3
7.01M
﷽ اهمیت ماه ربیع الاول 🌙 بیانات رهبر معظم انقلاب