eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالها ای مهربانترین ❄️ از تـو می خـواهـم کـه ❄️ برف و بـاران قشنگـت ❄️ در ایـن شب هـای سرد و زیبـای زمستونی ❄️ برای شستن غم و غصه❄️ مردم سرزمینم باشـد ❄️ شبتون آرام و زیبـا❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم⚜ کپی‌حرام🚫 کنار بقیه‌ی شرکت کننده‌ها ایستاد و چند عکس انداختند. هرچند دو روز پیش ناراحت بود از این‌که به اجبار دانشگاه مجبور به شرکت در این اجلاسیه شده ولی این دقایق پایانی را در حالی می‌گذراند که لبخند رضایت در صورتش پیدا بود. به حرف مادرش رسید که این سفر بی حکمت نبود. خیلی چیزها از سخنرانی بقیه‌ی شرکت کننده‌ها یاد گرفت. از صحبت تک تک آن‌ها نت برداری کرد. می‌خواست کوله‌بارش پر باشد. از هر تجربه‌ای که بقیه کشورها به دست آورده بودند خلاصه‌ای نوشت. تایم صحبت خودش هم که به گفته‌ی استادش عالی کار کرده و به قول خودمان گل کاشته بود. و چه لذتی سر تا پایش را فرا گرفت وقتی در پایان صحبتش، اکثر حاضرین تشویقش کردند. وقتی تنها بانوی با حجاب سالن، یک مسلمان ایرنی، شد جزء نفرات برتر. عکس‌ گرفتن‌ها که تمام شد، کنار همراهان، به طرف خروجی ساختمان راه افتاد. از در ساختمان تا ماشین‌هایی که منتظر بودند تا به فرودگاه برسانندشان، فاصله‌ای پنجاه متری بود. پله‌های سفید را زیر پا گذاشت در حالی که بی‌خبر بود از حضور دو مرد روی پشت بام ساختمان دو طبقه‌ی همان نزدیکی که یکی از آن‌ها پشت دوربین اسلحه انتظارش را می‌کشید. طپش قلبش بالا رفت. در حدی که دستش را مشت کرد و روی سینه‌اش قرار داد. گرومب گرومب صدای قلبش را خودش می‌شنید. چهره‌‌اش پریشان شد. زرد، قرمز و بعد رنگ صورتش کامل به سفیدی رفت. همین حالات باعث شد که سرعت قدم‌هایش کند بشود و از جمع عقب بیفتد تا حدی که یکی دو قدم پشت سر بقیه راه می‌رفت و آخرین نفر محسوب می‌شد. سنگینی عجیبی را روی قفسه‌ی سینه‌اش احساس می‌کرد. لابد به خاطر خستگی هست. می‌تونم حین پرواز بخوابم و بهتر بشم. لبخند نیمه جانی زد. بعد هم که دوباره پرواز تا آغوش گرم ایران... سلانه سلانه پشت سر بقیه راه می‌رفت در صورتی که هیچ خبر نداشت که مردی خودش را از پشت دوربین اسلحه کنار کشید و جایش را به مردی دیگر داد. مستأصل نگاهش کرد که گفت: -فقط همین یه راه رو داری می‌خواست تمرکز کند که تیر به قلب یا سرش نخورد. هم این‌که خودش به هدفش برسد هم آن زن بی‌گناه به ناحق کشته نشود. مثل مرده‌ی درون قبری بود که از هر سمت فشار را تحمل می‌کرد. -یالا. الآن از دستت در میره نگاهی به اوراق کنار دست مثلا دوستش کرد و با اشاره‌ی ابرو به او فهماند که "اول تکلیف این اسناد رو روشن کن". نگاهش بین چشم‌های مرد و دستی که به جیب می‌برد در گردش بود. دید که فندکی را از جیبش بیرون آورد و شعله‌اش را گوشه‌ی اوراق گرفت، اما خیال نا آرامش، باز هم آرام نگرفت. بوی کاغذهای سوخته مشامش را پر کرد و به آنی همه دود شدند و به هوا رفتند. نفس عمیقی کشید و آب نداشته‌ی دهانش را به زور فرو برد. چشم‌هایش را بست و دوباره‌ باز کرد. با دست لرزان ماشه را چکاند. بی‌هیچ سر و صدایی. گلوله به پهلوی زن اصابت کرد. اول از حرکت ایستاد. بعد آرام چرخید... هنوز پشت دوربین بود و داشت نگاه می‌کرد. صورتش را دید. و دنیا روی سرش آوار شد. دویید پایین. آن عسلی‌هایی که هاج و واج دنبال منشا شلیک می‌گشت، مال خودش بود؛ اسمش را صدا که نه، ضجه زد... ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ســلام 🌷عیـدتون مبـارک 🌸امیـدوارم امروزتون 🌷پُراز شادی ولبخنـد باشه 🌸الهی در روز 🌷میـلاد امام محمد باقر (س) 🌸محفلتون گرم 🌷از عطر محبت و صفا 🌸دلخوشی هاتون زیاد 🌷و دلهاتون بی غصه باشه.. 🌸سلام صبح دوشنبه تون بخیر و پراز شادی و نشاط☕️🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ ایها العشق، سلام از طرفِ نوکرِ تو برگ سبزی ست که هر روز رسد مَحضرِ تو ✨أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ سلام بر ساکنِ کربلاء⚡️ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مثل سگ و گربه افتادن به جون هم 😂 این میگه تقصیر توهه اون میگه تقصیر توهه بدبخت‌های فلک زده 😂 هی گفتیم ربع پهلوی نفوذی حکومت ایرانه کسی باور نکرد. کاری که ربع پهلوی کرد صدتا رسانه و نهاد امنیتی نمیتونست برای ایران انجام بده😉😉😂😂 البته نکته مهم تو این ویدئو اعتراف به جمعیت اندک مخالفان نظام علی رغم هزینه های کلان معاندان و حامیانشون هست که این ضدانقلاب مجبور به اعتراف به آن شده است. ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ سلام بر تو ‌ای نور خدا که رهجویان به آن نور ره می‌یابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده می‌شود🤍 {فرازی از زیارتنامه امام زمان(عجّ)🌱}°
📜 تصویرسازی 🌷 رهبر من اثر هنرمند: سید محمدرضا میری خامنه‌ای خام، نه‌ای 🌿👌🏻