🤲💌 #الحمدللهربالعالمین
🔅امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: 💠هر کس بامدادان چهار مرتبه بگوید:
«الحمد لله رب العالمین»
شکر آن روز را به جای آورد،
و هر کس شامگاهان آن را بگوید
شکر آن شب را آدا کرده است».
#خدایاشکرت
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر قدم ، هر نفس ، هر تپش ، دم بگیرید پرچمت بر بلندای ...🖐🏻🫀
#امام_حسین 🥺❤
#حامد_زمانی
𓂐࿙𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂𓎂࿚𓎔
محبت مثل آب ضروری است 💝
💟 "محبت" برای روح انسان ، مانند آب برای جسم است .
خشکی روح مانند خشکی جسم برای انسان بیماری زاست .
🌧 محبت کردن به دیگران مانند آبیاری کردن باغ ، زیباست .
اگرچه وقتی یک باغ را آبیاری می کنی ، به خارها هم آب داده ای ؛
⚠️اما به گیاهی که انرژي نهال های مفید را می گیرد ، نباید آب داد ، بلکه باید آن را از باغ بیرون کرد .
💌 #پیام_معنوی
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشماتو ببند خیال کن
یه زائری زیر بارون
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍
اگه دوست داری رمانو تا آخر بخونی
مبلغ ۴۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز
6273811080623918
و عکس فیش واریزی و شمارهی پیگیریو به این آیدی ارسال کن😊
@Heaven_add
تا لینک کانال خصوصیو برات ارسال کنه🌿
✅ارسال ادامهی رمان در کانال به وقت بهشت ادامه دارد🌹🌹
✅روایت
🌾روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟
🌾•☜حضرت علی(ع) فرمودند:↯
🌾خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم ، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی
🔶️❶ (الحمدلله علی کل نعمه)
📝⇦خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی
🔶️❷ (و اسئل لله من کل خیر)
📝⇦واز خداوند میخواهم هر خیر و خوبی را
🔶️❸ (و استغفر الله من کل ذنب)
📝⇦خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
🔶️❹ (واعوذ بالله من کل شر)
📝⇦خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
35.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( سید خانوم )
امیر رضا: سید خانوم پاشو ،پاشو دیگه،تو که خوابت انقدر سنگین نبود،پاشو بریم
سید خانوم :کجا بریم؟ مریم خانوم شمایی؟خوب صدات رو نمیشنوم! نمیتونم بلند شم، پاهام قوت نداره،چند روزه افتادم
امیر رضا: پاشو مامان ،یه یا علی بگو پاشو
سید خانوم: امیر رضاااااا، مادر تویی؟! الهی قربون صدات بشم ، کی اومدی ؟چرا من نفهمیدم!؟
صداپیشگان: مریم میرزایی - مسعود عباسی - مینا حمیداوی - امیرعلی مومنی نژاد – مائده پناهی -کامران شریفی - احسان فرامرزی
نویسنده: دکتر ملیحه مومنی نژاد
کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
هدایت شده از به وقت بهشت 🌱
چهرهی جذاب مردانهاش را از نظر میگذرانم و #دلم برای بهم ریختن موهایش آهسته آهسته میرود. دستم را دراز میکنم و همین که به موهایش میرسم، یکباره میگوید: یاس!
چشمهایم از تعجب گشاد میشود و او با خنده میگوید: دیدی بیدارم!!
چشمهایش را باز میکند و با دیدن قیافهی من زیر خنده میزند.
-فکر میکردی خوابم، نه؟! من خیلی وقته بیدارم و مشغول تماشای دلبری #یار بودم!
سرجایش مینشیند و رختخواب را کنار میزند. نگاهش را روی چهرهام میچرخاند و ادامه میدهد: البته دور کجا؟! نزدیک کجا؟!
لبخندی پر مهر با چاشنی قند میزند و دستش را زیر چانهام میگذارد.
-ببینم! الان شبه یا روز؟! شما به خورشید گفتی نیاد بیرون یا به ماه؟!
لبخندم را که میبیند، شیطنتش را بیشتر میکند و میگوید: این #دلبریها رو میکنی، نمیتونم امروز برم سر کار!
http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
به وقت بهشت 🌱
چهرهی جذاب مردانهاش را از نظر میگذرانم و #دلم برای بهم ریختن موهایش آهسته آهسته میرود. دستم را
یاسمن دختریه که مجبور میشه بره عمارت خان کار کنه ولی غافل از اینکه خان با نقشه ی قبلی یاسمن رو به عمارت برده تا بتونه اون رو بیشتر ببینه ولی غرورش اجازه نمیده که بگه عاشق یاسمن شده!!
این وسط یه خواستگار برای یاسمن میاد به اسم رحیم که خان میفهمه و...
http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
.
.
پسری که #عاشق دختری میشه ولی اون شب که میخاد بگه میفهمه عشقش خواستگار داره و....😢
ببین چیکار میکنه شب خاستگاری😅
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ369
کپیحرام🚫
بلند شد که برود اما با اصرار نازنین دوباره نشست. میدانست که حال چند سال پیشش دوباره دارد برمیگردد. همان افسردگی موقت که فقط با سرگرم شدن به درس و کار و فعالیتهای مذهبی توانست بر آن فائق بیاد.
کم طاقت شده بود. فکر و روانش مثل قبل گنجایش نداشت و زود سر ریز میشد.
دستش را از روی چشمانش برداشت. نازنین نبود. سر چرخاند و نازنین را رو به روی یخچال دید که پارچ شربت را بیرون میآورد.
-زحمت نکش من دیگه باید برم
-دست خودته مگه؟
-فردا دارم میرم خونه مامانبزرگم. میخوام برسم خونه وسیلههام رو جمع کنم
نازنین از شیشهی به لیمو روی لیوان شربت ریخت که غلیظتر بشود. خواست بگوید "خونه مامانبزرگت! میخوای فرار کنی؟ تا کی آخه؟" ولی زبان به دندان گرفت.
-چهقدر بگم خودت رو به زحمت ننداز. اگه میدونستم میخوای این کارها رو کنی اصلا نمیاومدم
-بیخود کردی. دلم برات تنگ شده بود
برگشت و لیوان شربت را در دست بشری که پشت سرش ایستاده بود جا داد و گفت:
-بخور. دخترهی غشی
-سر به سرم نذارید غش نمیکنم
ادامه امشب🤭🤭
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯