فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧨 سمانتیک: غول دنیای مقالات!😎
با سمانتیک میتونی:
🔸بین 200 میلیون مقاله تو یه چشم به هم زدن بگردی!😮
🔹موضوع مورد نظرت رو حتی به زبان فارسی جستجو کنی
🔸به یه عالمه مقاله رایگان و معتبر دسترسی داشته باشی
دیگه معطل چی هستی؟!
همین الان برو سمانتیک رو امتحان کن!😍
🔗 www.semanticscholar.org
اگه موقع ورود به سایت با خطا مواجه شدید از تحریم شکن استفاده کنید. 👈اینجا👉 آموزش دادیم.
#هوش_مصنوعی
#مقاله
#پایاننامه
┈┄┅═✾🔹🔷💠🔶🔸✾═┅┄┈
لیست ترفندهای کانال 👈کلیک کنید👉
📣 کانال آقای ورد
https://eitaa.com/aghayeword
🆔 @aghayeword
╚═══ 🌿🌺🌿 ═════
🖊نسبت آموزه های نخستین اسلامی و اقتصاد سرمایه داری
📚بورژوارزی در حجاز
📥محمد ماشینچیان
🖇«صدر اسلام و زایش سرمایهداری » (۲۰۱۴) عنوان کتابی است به قلم بندیکت کُلر که راقم این سطور به همراه دکتر جعفر خیرخواهان همینک در حال ترجمهی آن است. ترجمهی فصل نخست این کتاب در همین شماره در دسترس خوانندگان سیاستنامه قرار گرفته. چنان که از عنوان کتاب بر میآید مدعای کُلر این است که نخستین جلوهی آن نظام اقتصادی و اجتماعی را — که به باور من به غلط — سرمایهداری نام گرفته میتوان در صدر اسلام و در حجاز ذیل فرمان پیامبر اسلام به وضوح مشاهده کرد.
🖇مدعای کُلر شاید برای ما بدیع و غریب جلوه کند، اما بهواقع سخن جدیدی نیست و کتابِ یکصدهزار کلمهای او گزارشی مستند و شستهرفته است از آنچه دیگر تاریخنگاران اقتصادی پیشتر حول این موضوع نوشتهاند. تعریف سرمایهداری مبهم باقی مانده چون خود سرمایهداری بنا بر طبیعتش پدیدهایست منعطف و متغیر، و تمایز میان علتها و معلولها گاه دشوار. اما همان تعریف حداقلی از سرمایهداری که هایک پیشنهاد داده، برای کُلر کفایت میکند: سرمایهداری یک نظم اقتصادی و اجتماعی است با محوریت بازار.
🖇کُلر از هایک آموخته است که هر جا و هر گاه که دادوستدِ سودانگیختهی بازاری محور حیات جمعی باشد، بهناگزیر به طرزی خودجوش یک نظم اقتصادی و اجتماعی بالندهی موسعتر و پیچیدهتر سربرمیآورد و یک شبکهی تشریک مساعی اجتماعی درهمتنیده شکل میگیرد که از دلش ثروت و رفاه خلق میشود و میپراکند. از این رو، بر کُلر واضح و مبرهن است که بین آن رونق اقتصادی و شکوفایی علمی که در عصر طلایی تمدن اسلامی در پهنهی سرزمینهای اسلامی — از خراسان تا اندولس — سربرآورد، و آن بذر اقتصاد بازار که پیامبر اسلام در مدینه کاشت، یک رابطهی علی و معلولی وثیق وجود دارد.
🖇آن انقلابی که پیامبر اسلام در نظم اقتصادی و اجتماعی در افکند—که در ادامه شرحش میدهم—بر بستری محقق شد که نیاکان ایشان در شکل دادن به آن مستقیماً نقشآفرینی کرده بودند. مراد آن تجارت شکوفایی است که با مرکزیت مکه از چندین و چند نسل پیش از پیامبر اسلام برقرار شده بود. جد پدری پیامبر اسلام و بنیانگذار طایفهی قریش قصی نام داشت. قصی یک دیپلمات تجاری توانا و طراح یک نوآوری تجاری بیسابقه بود—یک پیماننامهی تجاری به نام «ایلاف» که به موجب آن قبایل بادیهنشین میپذیرفتند که امنیت کاروانهای تجاری را حفظ کنند و در مقابل کاروانداران قریش میپذیرفتند که در میانهی راه کالاهای بادیهنشینان را برگیرند و در بازار شام و مکه و یمن بفروشند و سودش را با ایشان تقسیم کنند.
🖇 به این ترتیب، به موجب «ایلاف»—که نام یک سوره از سورههای قرآن نیز به آن اختصاص یافته—بادیهنشینان در سود تجارت کاروانداران شریک شدند، و در نتیجهی همسو شدن منافع طرفین، یک راه تجاری امن بین یمن و شام شکل گرفت که هزینهی تأمین امنیت آن با نوآوری قصی به طور قابل ملاحظهای پایین آمده بود. به روایت تاریخنگاران، حملهی سپاه ابرهه و اصحاب فیل به مکه که کوتاه زمانی پیش از تولد پیامبر اسلام اتفاق افتاد، نیز به خاطر تبدیل شده مکه به مرکز تجاری و استقلال یافتن نسبی تجارت سودآور از قدرت حاکمان یمن بود که سهم ایشان را از سود تجارت کاهش داده بود.
🖇جالب است که جوانه زدن بورژوازی و اقتصاد بازار در حجاز از همان الگویی پیروی میکند که در ظهور بورژوازی و اقتصاد بازار در ونیز و در هلند قابل مشاهده است؛ در هر سه نوبتی که آشکارا ظهور نظم اقتصادی و اجتماعی بهاصطلاح سرمایهدارانه را میتوان مشاهده کرد، آن حادثه خارج از قلمرو یک حکومت مقتدر اتفاق شد. حجاز خارج از امپراتوری ساسانی و خارج از حوزهی قدرت حبشه و یمن قرار داشت، و ونیز و هلند نیز به ترتیب از سیطرهی امپراتوری روم و اسپانیا خارج بودند. چونان که بر میآید، هر بار این در خلاء قدرت فائقهی سیاسی بوده که اقتصاد بازار جوانه زده.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره چهارم و پنجم سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
📚 #معرفی_کتاب #تازههای_نشر
🔺اسلام در چین و جهان اسلام: تاریخ تحقیقات چینی
🔺 Islam in China and the Islamic world A History of Chinese Scholarship
👈🏻 نویسنده: Alimtohte Shiho
👈🏻 انتشارات: Gorgias Press
👈🏻 سال انتشار : (2024)
👈🏻شابک: 9781463245887
طی نیم قرن گذشته، چین دستاوردهای فراوانی در مطالعه اسلام داشته است، و یک نظام آکادمیک مشخص برای این مسیر راهاندازی کرده است. این کتاب یک تاریخ از تحقیقات اسلامی معاصر در چین عرضه میکند و تحقیقات میانرشتهای حاصل از این نظام دانشگاهی را تحلیل میکند، از پسزمینه آن تا افراد دخیل در آن، سازوکارها، و آثار انتشار یافتهشان، کنفرانسهای علمی، آثار مرجع و مواد تاریخی، و رشتههای تحقیقاتی: تاریخ، دین، فلسفه، سیاست و فرهنگ.
📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی
@Islamicstudies
animals-13-03061.pdf
1.88M
📌پیوست محتوایی :
موسسه تحقیقات محصولات حلال، دانشگاه پوترا مالزی (UPM) و برخی نهادهای دیگر در زمینه مقایسه گوشت به دست آمده در ذبح اسلامی و گوشت کشتار شده بعد از بیهوشی فعالیت های قابل توجهی داشته اند. یکی از مقالات علمی در این پیوست ارائه شده است.
تأكيد مايكل كوك على صحة الخطوط العريضة للسردية الاسلامية وموافقة قصة وفد نجران للنقوش المكتشفة
ذكر الباحث مايكل كوك MICHAEL COOK، في الصحيفة 55 من كتابه "تاريخ العالم الإسلامي من النشأة لفجر الحداثة"
A HISTORY OF THE MUSLIM WORLD
FROM ITS ORIGINS TO THE DAWN OF MODERNITY
-طبعة جامعة برينستون - ما نصه:
We likewise have an impressive fit in connection with an incident from near the end of Muḥammad's career. The standard biography of the Prophet lists the members of a tribal delegation that came to see him from the region of Najran in 631, and we now have an early inscription commemorating one of them by name. What this chapter accordingly assumes is that the outline of Muhammad's life as given in the Muslim sources is largely reliable, and that the colorful details they supply, whether or not they are accurate, are not out of place in the society they describe.
والترجمة العربية هو قوله: لدينا بالمثل توافق مدهش فيما يتعلق بحادثة وقعت في ٱخر حياة محمد. تسرد السيرة النبوية قدوم وفد قبلي من نجران لرؤية النبي محمد عام 631 ميلادي، ولدينا الآن نقش مبكر يخلد ذكرى أحدهم بالاسم. وبالتالي فإن ما يفترضه هذا الفصل هو أن الخطوط العريضة لحياة محمد كما وردت في المصادر الإسلامية يمكن الاعتماد عليها إلى حد كبير، وأن التفاصيل المزخرفة التي تقدمها، سواء كانت دقيقة أم لا، ليست متنافرة، على الأقل، مع المجتمع الذي تصفه". انتهى
ولعل النقش الذي أشار إليه مايكل كوك هو التالي الموجود بالصور بالأعلى :
نقشان يذكران الصحابي يزيد بن معاوية بن حزن بن المحجل
في ما يلي نقش إسلامي عُثر عليه في منطقة نجران، يثبت تاريخية الصحابي الجليل يزيد بن معاوية بن حزن بن المحجل، وهو من وفد نجران الذين وفدوا على الرسول في السنة العاشرة للهجرة.
نص النقش:
"ترحم الله على يزيد بن معاوية بن حزن بن المحجل آمين".
النقش نشره الباحث سعد التويجري.
كما عثر على نقش ثاني لهذا الصحابي مكتوب على صخرة ونصه أيضا: "ترحم الله على يزيد بن معاوية بن حزن بن المحجل آمين".
قال ابن سعد في الطبقات: "يزيد بن المحجل واسمه معاوية بن حزن بن موألة بن معاوية بن الحارث بن مالك بن كعب بن الحارث بن كعب من مذحج كان في الوفد الذين قدموا مع خالد بن الوليد من نجران وأنزلهم خالد منزله وإنما سمي أبوه المحجل لبياض كان به". انتهى
وقد أوضح الدكتور عوض بن ناحي عسيري أستاذ مساعد التاريخ، متخصص في تاريخ الإسلام المبكر، والأقليات، والعلاقات بين الأديان، معلقاً في عدد من تغريداته على النقشين بقوله: "يمثل النقشان المكتشفان مؤخراً عن يزيد بن المحجل، بُعداً مادياً آخر يدعم مصداقية المصادر الإسلامية المبكرة، التي تحدثت عن مراحل انتشار الإسلام في نجران في عصر الرسالة، والتي شكك بها بعض المستشرقين والباحثين المحدثين". انتهى
و يضيف كوك: "التفاصيل المزخرفة التي تقدمها، سواء كانت دقيقة أم لا، ليست متنافرة، على الأقل، مع المجتمع الذي تصفه" غاية في الأهمية، بمعنى ان أحداث السيرة لم تقع في مجتمع عاش في البتراء، او في اي مكان ٱخر شمال الجزيرة كما يزعم دان جيبسون.
تراجع مايكل كوك عن التشكيك في المراجع العربية
ذكر الباحث MICHAEL COOK
- الذي سبق ان ألف كتاب الهاجرية مع باتريشا كراونه - في هامش الصحيفة 54 من كتابه "تاريخ العالم الإسلامي من النشأة لفجر الحداثة"
طبعة جامعة برينستون - ما نصه:
few decades ago a radical skepticism toward the Arabic sources for the life of Muhammad was widespread in some parts of the Western academy, and in my youth I played a part in this turn. Anyone curious about how my views have changed in the meantime could glance at an article I published not so long ago: M. Cook, "Muhammad's deputies in Medina," Al-"Uşür al-Wusță, 23 (2015).
والترجمة العربية هو قوله: "قبل بضعة عقود، كان الشك الراديكالي تجاه المصادر العربية التي تناولت سيرة محمد* منتشرًا على نطاق واسع في بعض أجزاء الأكاديمية الغربية، وفي شبابي كنت أحد أطراف ذلك الاتجاه. ويمكن لأي شخص مهتم بمعرفة كيفية تغير وجهة نظري حاليا أن يطلع على مقال نشرته قبل سنوات قليلة في مجلة العصور الوسطى بعنوان "نواب محمد* في المدينة المنورة"، العدد 23، سنة 2015". انتهى
وبالرجوع لمقال نواب محمد* في المدينة المنورة
Muhammad's deputies in Medina
نجد ان مايكل كوك اعتمد على الكثير من المصادر العربية.
بل ان مايكل كوك تراجع أيضا عن نظرية كون مكة لم تكن في الحجاز كما في المقال التالي:
تراجع مايكل كوك وبتريشيا كرون عن نظرية "مكة ليست في الحجاز"
في بحث له بعنوان
Hagarism: The Story of a Book Written by Infidels for Infidels
ذكر L. Ali Khan
الأستاذ الفخري للقانون في كلية الحقوق بجامعة Washburn
"أن أصحاب نظرية أن مكة لم تكن في الحجاز، هم أنفسهم تخلوا و تراجعوا عنها وقالوا ببطلانها، و اعترفوا بأنها كانت "مجرد فرضيات" متسرعة ثبت خطؤها و أنهم كانوا طلبة متخرجين حديثا لا يعرفون شيئًا عن التاريخ".
ونص عبارته:
On April 3, 2006, I had a phone conversation with Michael Cook and we talked about Hagarism. He said to me the following, which he later confirmed by means of an email: "The central thesis of that book was, I now think, mistaken. Over the years, I have gradually come to think that the evidence we had to support the thesis was not sufficient or internally consistent enough." On April 6, 2006, I interviewed Patricia Crone, as well, to see what she now thinks about the book. She was even more candid in repudiating the central thesis of the book. She agrees with the critics that the book was "a graduate essay." The book was published in 1977 when the authors lived in England. "We were young, and we did not know anything. The book was just a hypothesis, not a conclusive finding," said Crone. "I do no think that the book's thesis is valid."
بينما الملاحدة العرب مازالوا يكررون حماقات المراجعين وأذنابهم.
راجع الرابط التالي الذي قيل فيه:
https://www.researchgate.net/publication/256069463_Hagarism_The_Story_of_a_Book_Written_by_Infidels_for_Infidels
رابط ذو علاقة:
رد دافيد كينغ على مايكل كوك
#قناة_التاريخ_والسير_والعقائد
#عوض_ناحي
#مايكل_كوك
#تاريخ_الإسلام
#نقد_التنقيحيين
#Michael_Cook
*صلى الله عليه وسلم
📚 #معرفی_کتاب
🔺ایران و فلسطین: گذشته، حال، آینده
🔺 Iran and Palestine: Past, Present, Future
👈🏻 نویسنده: Seyed Ali Alavi
👈🏻 ناشر: Routledge
👈🏻 سال انتشار : (2020)
👈🏻شابک: 9780367228316
این کتاب با بررسی ماهیت روابط بین ایران و فلسطین، رابطه بین حکومت و مقامات در خاورمیانه را وارسی می کند. در این کتاب ضمن تحلیل ارتباطات جنبشهای انقلابی ایران، هم چشماندازهای چپ و هم چشماندازهای اسلامی واکاوی شده است. تبارشناسی هواداری از فلسطین پیش از انقلاب ۱۹۷۹ نیز دنبال شده است تا یک پسزمینه تاریخی برای دوران پسا-انقلاب فراهم شود. این تحقیق با ترسیم موضع هوادارانه نسبت به فلسطین در ایران پسا-انقلاب، بر علل و ریشههای این منظر ایدئولوژیک و منافع حکومت تمرکز میکند. به رغم مجموعه فزاینده آثار درباره انقلاب ایران و تاثیرات آن بر منطقه، ارتباط ایران با فلسطین مغفول مانده است. این کتاب این خلأ را پر میکند و به خوانندگان کمک میکند که تاریخ دو حکومت را کشف کنند.
📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی
@Islamicstudies
مخطوطات القرآن - مخطوطات المصاحف - مخطوطات قرآنية - المصاحف المبكرة- مصاحف الصحابة:
بردية قديمة لوهب بن منبه (المتوفى سنة 110 هـ - 728م) في وصف النبي محمد صلى الله عليه و سلم
في مايلي قطعة من مخطوطة بردي لوهب بن منبه في وصف النبي محمد صلى الله عليه و سلم. من مجموعة المستشرق شُت رينهاردت shott- Reinhardt
الموجودة في معهد البرديات Heidelberg وتم نشرها في كتاب Arabic Manuscripts للباحث Adam Gacek
كما تم نشرها في الموقع التابع للمكتبة الوطنية الفرنسية تحت الرابط التالي الذي قيل فيه:
http://expositions.bnf.fr/livrarab/grands/011.htm
ووفقاً لموقع L'art du livre arabe , فإن هذه البردية ترجع لسنة 844م /229هجري.
المخطوط الأصلي يحتوي على قطعة من حديث ينسب للنبي داود عليه السلام وشئ من سيرة الرسول صلى الله عليه وسلم. وهذه الوثيقة تثبت:
-تاريخية أم معبد و أبي معبد
- ذكر قريش و مكة و اسم النبي محمد صلى الله عليه و سلم
- البردية تتعلق بمعجزة من معجزاته صلى الله عليه وسلم
- كتب الحديث والسيرة التي تنقل الأحاديث بالعنعنة والتحديث كان بين يديها هذه الأحاديث مكتوبة , فالأحاديث المكتوبة كانت تنقل أيضاً بالتحديث, فهذا الحديث جاء في معجم الطبراني , والدلائل للبيهقي , والمستدرك الحاكم, والآحاد لابن أبي عاصم, والبداية والنهاية لابن كثير وغيرها من الكتب التي تذكر الأحاديث مسندة بصيغة (حدثنا, عن, قال), ففي الوقت الذي كانت فيه هذه الكتب تنقل هذا الحديث بصيغة التحديث الشفهي كان الحديث مكتوباً ومتداولاً بالفعل في صحيفة وهب بن منبه ويتم نسخها وتداولها.
- في السطر رقم 16 ورد بيت الشعر في المخطوط كما يلى :
جزى الله خيراً والجزاء بكفه...رفيقان قالا خيمتي أم معبد
سنلاحظ كلمة (رفيقان) بالألف, والأصل في المثنى أنه ينصب بالياء, وهذا دليل من أن هناك من لهجات العرب من يرفع وينصب ويجر المثنى بالحركات المقدرة ويبقي المثنى دائماً بالألف فيقول ( جاء الزيدان_ رأيت الزيدان- مررت بالزيدان) مرفوع ومنصوب ومجرور بالحركات المقدرة, كما ذكر ذلك سبيويه والطبري وغيرهم , وكما في حديث (عليك بالعصران), وكما قال الشاعر ( إن اباها وأبا أباها.....قد بلغا في المجد غايتها).
وفي هذا رد على شبهة (إن هذان لساحران ) لماذا جاءت هذان بالألف رغم أنها اسم إن منصوب , والمثنى ينصب بالياء. هاهم العرب كانوا يقولون أشعارهم الفصيحة ناطقين المثنى بالألف.
قراءتنا الأولى للصحيفة اليمنى للبردية هو كالتالي:
1-.............................................................
2...لأم معبد...........................................وغادره
3-عندها قال فلم....أم معبد........أبو معبد فقال لها يا أم معبد
4- ماهذا اللبن و الغنم عازبة ولا حلوبة في البيت؟ قالت لا والله إلا أنه
5- مر بنا رجل مبارك كان من قصته كيت وكيت. قال فصفيه لي قالت نعم
6- هو رجل ظاهر الوضاءة............................وسيم
7- قسيم في عينيه دعج و في أشفاره وطف وفي صوته صحل
8- شديد سواد الشعر حلو المنطق كأن ثغره.....نظيم
9..................................................وإذا صمت
10-..........................................................
11-......................................................إلى أمره محفود
12- محشود لا عابس ولا مفند. قال هذه والله صفة صاحب قريش
13-.........................................................
14-........................................................................
15- قال ........ بمكة صوت يسمعونه ولا يرى ........وهو يقول:
16-جزى.................................................... أم معبد
17- هما نزلا بالبر وارتحلا به ... فافلح.............. محمد
18- فيال قصي، ما زوى الله عنكم ... به.............وسودد
19- سلوا ......... عن شاتها وانائها .......... تسألوا الشاة تشهد
20- دعاها بشاة حائل فتحلبت ... له بصريح ضرة الشاة مزبد
21- فغادره رهنا..................... مصدر ثم مورد
22-..................................
23-.........................
وبحسب تتبع ما جاء في هذه القطعة وجدنا أنها جزء من حديث أم معبد في وصف النبي صلى الله عليه و سلم و قد ذكره ابن الجوزي في صفة الصفوة و نصه كامل:
"حديث أم معبد: عن ابي معبد الخزاعي أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لما هاجر من مكة إلى المدينة هو وأبو بكر وعامر بن فهيرة مولى أبي بكر ودليلهم عبد الله بن أريقط الليثي فمروا بخيمتي أم معبد الخزاعية وكانت امرأة جلدة برزة تحتبي وتقعد بفناء الخيمة تسقي وتطعم فسألوها تمرا ولحما يشترون فلم يصيبوا عندها شيئا من ذلك فإذا القوم مرملون مسنتون فقالت: والله لو كان عندنا شيء ما أعوزكم القرى فنظر رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى شاة في كسر الخيمة فقال: ما هذه الشاة يا أم معبد قالت: هذه شاة خلفها الجهد عن الغنم فقال: هل بها من لبن؟
قالت: هي أجهد من ذلك.
#آدم_جاسيك
#سيرة_مبكرة
#وهب_بن_منبه
#Adam_Gacek
قال: أتاذنين لي أن أحلبها قالت نعم بأبي وأمي إن رأيت بها حلبا. فدعا رسول الله صلى الله عليه وسلم بالشاة فمسح ضرعها وذكر اسم الله وقال: اللهم بارك لها في شاتها. قال فتفاجت ودرت واجترت فدعا باناء لها يربض الرهط فحلب فيه ثجا حتى غلبه الثمال فسقاها فشربت حتى رويت وسقى أصحابه حتى رووا وشرب رسول الله. صلى الله عليه وسلم آخرهم وقال: ساقي القوم آخرهم شربا فشربوا جميعا عللا بعد نهل حتى اراضوا ثم حلب فيه ثانيا عودا على بدء فغادره عندها حتى ارتحلوا عنها فقلما لبثت حتى جاء زوجها أبو معبد يسوق أعنزا حيلا عجافا هزلى ما تسأوق مخهن قليل لا نقى بهن فلما رأى اللبن عجب فقال: من أين لك هذا والشاة عازبة ولا حلوبة في البيت؟ قالت لا والله إلا أنه مر بنا رجل مبارك كان من حديثه كيت وكيت. قال: والله إني لأراه صاحب قريش الذي يطلب، صفيه لي يا أم معبد؟ قالت رأيت رجلا ظاهر الوضاءة متبلج الوجه، حسن الخلق لم تعبه ثجلة، ولم تزر به صعلة وسيم، قسيم، في عينيه دعج، وفي أشفاره وطف، وفي صوته صحل، أحور أكحل، أزج أقرن، شديد سواد الشعر، في عنقه سطع، وفي لحيته كثاثة، إذا صمت فعليه الوقار وإذا تكلم سما وعلاه البهاء وكأن منطقه خرزات عقد يتحدرن، حلو المنطق فصل، لا نزر ولا هذر أجهر الناس وأجملهم من بعيد وأحلاهم وأحسنهم من قريب ربعه لا تشنؤه من طول، ولا تقتحمه عين من قصر، غصن بين غصنين، فهو أنظر الثلاثة منظرا وأحسنهم قدرا له رفقاء يحفون به إذا قال استمعوا لقوله وإن أمر تبادروا إلى أمره محفود محشود لا عابس ولا مفند.
قال هذا والله صاحب قريش الذي ذكر لنا من أمره ما ذكر ولو كنت وافقته لالتمست أن أصحبه ولأفعلن إن وجدت إلى ذلك سبيلا.
وأصبح صوت بمكة عاليا بين السماء والأرض يسمعونه ولا يرى من يقوله وهو يقول:
جزى الله رب الناس خير جزائه ... رفيقين حلا خيمتي أم معبد
هما نزلا بالبر وارتحلا به ... فافلح من أمسى رفيق محمد
فيال قصي، ما زوى الله عنكم ... به من فعال لا تجازى وسودد
سلوا اختكم عن شاتها وانائها ... فانكم ان تسألوا الشاة تشهد
دعاها بشاة حائل فتحلبت ... له بصريح ضرة الشاة مزبد
فغادره رهنا لديها لحالب ... بدرتها من مصدر ثم مورد". انتهى
وهذا فيه رد أيضا على من زعم أن ما وصلنا من السردية الاسلامية متناقض مع الأحداث الحقيقية، بل بالعكس نجد ان هذه المخطوطة تؤكد صحة ما يتناقله الاخباريون المسلمون
#وهب_بن_منبه
#مخطوط_عربي_اسلامي
#مخطوطات_مصاحف
#مصاحف_مبكرة
#كوديكولوجي
#آدم_جاسيك
#Adam_Gacek
✒️ مقاله «کیش غنوصی فاطمه در اسلام شیعی»
اثر لویی ماسینیون
ترجمه از اصل آلمانی: فاطمه توفیقی
مقاله نسبتاً کوتاه آلمانی لویی ماسینیون، خاورشناس فرانسوی، درباره حضرت فاطمه(س) و فهم مسلمانان از او در اینجا ترجمه شده است. این پژوهش را نخستین بار علی شریعتی به ایرانیان معرفی کرد؛ ولی برخلاف بسیاری از آثار دیگر ماسینیون، هنوز به فارسی ترجمه نشده است. در پیشدرآمد توضیح خواهم داد که اهداف و روش و بافتار معرفی ماسینیون از حضرت فاطمه(س) چه بوده است.
لینک: https://jap.isca.ac.ir/article_75869.html
@ftofighi