#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 1⃣
شهیدی که #آیت_الله_بهجت نامش را از فرهاد به #عبدالمهدی پیشنهاد داد وروزشهادتش را هم به او گفت،،حتما تا آخر بخوانید التماس دعا،،،
ماجراي وصلت عجيب شهيد مدافع حرم عبدالمهدي كاظمي در گفت و گوي «جوان» با همسر شهيد
🦋🦋🦋🦋
واسطه ازدواج شهيد عبدالمهدي كاظمي و همسرش مرضيه بديهي، شهيد سيد مجتبي علمدار بود. هر دو به اين شهيد متوسل ميشوند تا همسري متدين نصيبشان شود و طي يك رؤياي صادقه، شهيد علمدار، عبدالمهدي را به همسرش معرفي ميكند.
به اين ترتيب ازدواج خوبان شكل ميگيرد و 9 سال ادامه مييابد. يك زندگي شيرين كه با شهادت عبدالمهدي در سوريه در تاريخ 29 دي ماه 94، به سرنوشتي زيباتر ختم ميشود. حالا كه كمتر از يك سال از شهادت عبدالمهدي ميگذرد، با همسرش مرضيه بديهي همكلام شديم تا هرچه بيشتر از اين شهيد مدافع حرم بدانيم.
شهيدي كه آيتالله بهجت پيشبيني شهادتش را در روز تاجگذاري #امام_زمان (عج) كرده بود و طبق همين پيشبيني، عبدالمهدي آسماني شد.
کپی آزاد
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 4⃣
در نهايت در دو روز اين وصلت جور شد و به عقد يكديگر درآمديم.
وقتي براي اولين بار همسرتان را ديديد، آن هم بعد از خوابي كه ديده بوديد، واكنشتان چه بود؟
🌸 در اولين ملاقاتتان چه صحبتهايي رد و بدل شد؟
همان شب #خواستگاري قرار شد با عبدالمهدي صحبت كنم. وقتي چشمم به ايشان افتاد تعجب كردم و حتي ترسيدم!
طوري كه يادم رفت سلام بدهم. ياد خوابم افتادم. او همان جواني بود كه #شهيد_علمدار در خواب به من نشان داده بود.
وقتي با آن حال نشستم، ايشان پرسيد اتفاقي افتاده است؟
گفتم شما را در خواب همراه شهيد علمدار ديدهام. خواب را كه تعريف كردم #عبدالمهدي شروع كرد به گريه كردن.
گفتم چرا گريه ميكنيد؟ در كمال تعجب او هم از توسل خودش به شهيد علمدار براي پيدا كردن همسري مؤمن و متدين برايم گفت.
ادامه 👇👇
کپی آزاد
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 7⃣
زمان ازدواج، شغل همسرتان چه بود؟
همسرم آن زمان درس طلبگي ميخواند و ميگفت: من طلبه هستم و مالي از دنيا ندارم. داراييام همين كاپشني است كه پوشيدهام. نبايد از من توقع زياد داشته باشيد. من اينطوري هستم اگر ميتوانيد قبول كنيد.
ميدانم كه ارزش شما بيش از اين حرفها است. ان شاءالله بعدها اگر توانستم جبران ميكنم. الان من درس ميخوانم و حقوقي ندارم.
دوست دارم همسرم سادهزيست باشد. اگر قرار است نان خالي يا غذاي خوب هم بخوريم بايد با دل خوش باشد. زندگي بالا و پايين دارد، تلخي هست، سختي هست.
🌿
همسرم به احترام نسبت به پدر و مادر بسيار تأكيد ميكرد. براي خودم من هم ايمان و تقوا مهم بود. دوست داشتم مرد زندگيام مؤمن و استاد اخلاق من باشد. آنقدر همسرم از لحاظ ايمان و اخلاق در درجه بالا باشد كه بتواند من را رشد دهد. واقعاً هم عبدالمهدي در مدت زندگي براي من مثل #استاد_اخلاق بود.
امروز كه ميبينم #عبدالمهدي در كنارم نيست گويي از بهشت بيرون آمده باشم. من هر چه دارم را مديون و مرهون شهیدم می دانم.
ادامه دارد...👇👇
کپی آزاد
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 8⃣
در زندگي پيش آمده بود حرفي از شهادت پيش بكشد؟
اتفاقا عبدالمهدي يك بار يك خوابي ديده بود. بعد از آن رفت پيش يكي از علماي اصفهان و خواب را تعريف كرد.
آن عالم گفته بود براي تعبيرش بايد بروي قم با #آيت_الله_بهجت ديدار كني.
همسرم به محضرآيتالله بهجت شرفياب ميشود تا خوابش را به ايشان بگويد. آقا هم دست روي زانوي #عبدالمهدي گذاشته و ميگويند جوان شغل شما چيست؟!
همسرم گفته بود طلبه هستم. ايشان فرموده بودند:بايد به #سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي?.
آيت الله بهجت در ادامه پرسيده بودند اسم شما چيست ؟
گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ايشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض كن.
اسمتان را يا عبدالصالح يا 🌹عبدالمهدي🌹 بگذاريد.
آيتالله بهجت فرموده بودند: شما در روز تاجگذاري #امام_زمان (عج) به شهادت🥀🥀🥀خواهيد رسيد.
شما يكي از سربازان امام زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع ميكنيد.
ادامه دارد...👇👇
کپی آزاد
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 9⃣
وقتي عبدالمهدي از قم برگشت خيلي سريع اقدام به تعويض اسمش كرد.
با هم رفتيم گلستان شهدا و سر مزار #شهيد_جلال_افشار گفت: ميخواهم يك مسئلهاي را با شما در ميان بگذارم كه تا زندهام براي كسي بازگو نكنيد بين خودم، خودت و خدا بماند.
#عبدالمهدي گفت: شما در جواني من را از دست ميدهيد. من شهيد ميشوم. گفتم با چه سندي اين حرف را ميزنيد.
گفت: كه من خواب ديدم و رفتم پيش #آيتالله_بهجت و باقي ماجرا را برايم تعريف كرد. من خودم را اينگونه دلداري ميدادم كه انشاءالله #امام_زمان (عج) ظهور ميكند. و ايشان در ركاب امام زمان(عج) خواهند بود. امروز كه جنگي نيست كه شهادتي باشد. اين حرفها را با خود مرور ميكردم تا اينكه #عبدالمهدي_كاظمي با لباس سبز سپاه به جمع #مدافعان_حرم پيوست.
ادامه دارد...
کپی آزاد
#نماز_خوب
#ترک_گناه
#فصل_تازه_عاشقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما را به دوستان خود معرفی کنید.🦋
@newlove
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال ایران قوی 🇮🇷(گروه بدر)
#رمان_شهید_عبدالمهدی پارت 3⃣1⃣ چند بار اعزام شدند؟ عبدالمهدي يك بار اعزام شد. يك هفته قبل از اعزام
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 4⃣1⃣
دعا كردم و گوشي را قطع كردم.
🌷الهامي از شهادتش به شما شده بود؟
قبل از شهادتش خواب ديدم كه رفتم حرم حضرت زينب(س). تمام عكس شهدا را در حرم چسبانده بودند.
خانمي آنجا بود كه روبند داشت. از آن خانم پرسيدم كه اينها عكسهاي چه كساني هستند؟ ايشان گفت: عكس #شهداي_كربلا. بعد هم گفت: اينها بسيارعزيز هستند. در ميان عكسها تصوير #عبدالمهدي من هم بود. خيلي نگران شدم تا اينكه خبر شهادت را به من دادند.
عبدالمهدي در شب تاجگذاري #امام_زمان(عج) همان طور كه #آيتالله_بهجت فرموده بودند به شهادت رسيد. 29 دي ماه سال 1394 بود. عبدالمهدي با اصابت موشك كورنت به آرزويش رسيد.
پس آنطور كه آيتالله بهجت وعده كرده بودند به شهادت رسيد. بعد از شنيدن خبر شهادت همسنگر و همراه زندگيتان چه كرديد ؟
وقتي خبر را شنيدم، بال بال ميزدم كه پيكرش را ببينم. آخر خيلي دلم برايش تنگ شده بود. گفتم عبدالمهدي به حاجتت رسيدي. بعد از شهادتش خواب ديدم كه پشت سر امام زمان(عج) ميرود و از اينكه در كنار امام حسين (ع) است، بسيار خوشحال بود. ميگفت من زندهام فكر نكنيد كه مردهام هيچ وقت ناشكري نكنيد. هر مشكلي داشتيد من برايتان حل ميكنم.
ادامه دارد...👇👇
کپی آزاد
#نماز_خوب
#ترک_گناه
#فصل_تازه_عاشقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما را به دوستان خود معرفی کنید.🦋
@newlove
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 5⃣1⃣
🌿از شهيد فرزندي هم داريد؟
من و عبدالمهدي 9 سال با هم زندگي كرديم. ريحانه هفت ساله و فاطمه دو ساله يادگاريهاي شهيدم هستند.
ريحانه خيلي وابسته به پدرش بود. خيلي با پدرش حرف ميزد.
🌿در مورد بچهها چه سفارشي داشتند؟
همسرم ميگفت دوست دارم ريحانه ولايتي بار بيايد. #عبدالمهدي عاشق #رهبري بود. هر زمان چهره ايشان را نگاه ميكرد دست بر سينه ميگذاشت و ميگفت: جان ناقابلي دارم، فداي رهبر عزيزم.
سفارش كرد كه ميخواهم بچهها را زينبوار بزرگ كنيد. ان شاء الله حجابشان زينبي باشد. رفتارشان زهرایی باشد.
ادامه دارد...👇👇
کپی آزاد
#نماز_خوب
#ترک_گناه
#فصل_تازه_عاشقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما را به دوستان خود معرفی کنید.🦋
@newlove
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 6⃣1⃣
رفتارشان زهرايي باشد. نمونه باشند. يك بار ريحانه تب كرد يك هفته تمام تب داشت. خوب نميشد.
به بيمارستان بردم و دارو دادم، تبش پايين نميآمد. نگران بودم تشنج نكند. نميدانستم چه كار كنم.
#عبدالمهدي قبلتر به من گفته بود كه كمك خواستي به #حضرت_زهرا (س) متوسل شو و من را صدا كن.
توسل كردم و #زيارت_عاشورا خواندم. سلام آخر را كه دادم، به حضرت زهرا(س) گفتم: امروز #پنجشنبه است و من ميدانم همه شهدا امروز در محضر ارباب جمع هستند.
گفتم به عبدالمهدي بگويند اگر براي دخترش اتفاقي بيفتد نگويد كه من نتوانستم از بچهاش نگهداري كنم. آنها امانت هستند دست من.
رفتم بالاي سر ريحانه ناگهان بوي عطري در خانه پيچيد. عطري كه هر لحظه زياد و زيادتر ميشد.
ناگهان من صداي عبدالمهدي را شنيدم. گفت: همسرم بخواب من بالاي سر ريحانه هستم. خوابيدم وقتي بلند شدم ديدم ريحانه تبش پايين آمده و از من آب ميخواهد.
حس كردم كه عبدالمهدي در كنارم است. حسش ميكردم. همه حرفهايم را با عبدالمهدي زدم. او به قولش عمل كرده بود. آمده بود تا كمكم كند، بحق فرمودهاند كه شهدا عند ربهم يرزقونند.
ادامه دارد...👇👇
کپی آزاد
#نماز_خوب
#ترک_گناه
#فصل_تازه_عاشقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما را به دوستان خود معرفی کنید.🦋
@newlove
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 7⃣1⃣
بحق فرمودهاند: كه شهدا عند ربهم يرزقونند.
بعد از آن شب تا مدتها هر كسي وارد خانه ميشد متوجه آن #بوي_خوش ميشد. لباس ريحانه بوي اين عطر را گرفته بود.
حتماً شما طعنه برخي از افراد ناآگاه را شنيدهايد؟
بله؛ خيليها به من ميگويند چرا اجازه دادي كه همسرت برود و براي عربها بجنگد؟
ميخواهم از همين جا از طريق روزنامه «جوان» پاسخ آنها را بدهم.
#عبدالمهدي رفت تا از مرز اسلام دفاع كند. رفت تا نامحرمي وارد حريممان نشود.
#مدافعان_حرم ميروند تا ما در #آرامش زندگي كنيم.
هدف اصلي تروريستها ايران است. اگر مدافعان حرم نبودند، امروز شاهد جنگ در كرمانشاه و همدان و. . . بوديم.
ما آرامشمان را مرهون خون شهداييم و براي همين بايد ادامهدهنده راهشان باشيم؛
شهداي از صدر اسلام تا امروز.
ادامه دارد...
کپی آزاد
#نماز_خوب
#ترک_گناه
#فصل_تازه_عاشقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما را به دوستان خود معرفی کنید.🦋
@newlove
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#رمان_شهید_عبدالمهدی
پارت 9⃣1⃣
قسمت آخر
اینجا پر از #یادخداست .»
منتظرت هستم
یک روز بعد از شهادت #عبدالمهدی دلم خیلی گرفته بود.
گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن مینوشتیم.
بهمحض بازکردن دفتر، دیدم برایم یک نامه نوشته با این مضمون که.....
«همسر عزیزم! من به شما افتخار میکنم که مرا سربلند و عاقبت بهخیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود.
🦋آن دنیا منتظرت هستم!» 🦋
کپی آزاد