فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹یک #هدیه_۲۵ ثانیه ای بسیار #ارزشمند از طرف سید مرتضی آوینی برای همه ما
🔹هدیه ای که پس از دیدن و شنیدنش، خود #آرامشی غیرقابل وصف را به ما هدیه می دهد! با هم ببینیم
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
من ۱۴ روز بیحجاب بودم/ ماجرای دختری که دوباره حجاب را انتخاب کرد
🔹بعضیها با نگاهشان تحسین و تشویقم میکردند. انگار که من با بیحجابی از آنها طرفداری و حمایت کردم. درمقابل بعضی با نگاه و زبان سرزنشم میکردند و با حالت بدی میگفتند: این چه وضعی است؟ خجالت نمیکشی؟
🔹از یک جایی به بعد اتفاقاتی افتاد که باعث شد احساس ناخوشایندی در من ایجاد شود و آن سرخوشی اولیه بهکلی از بین برود.
🔹یکی از روزهایی که موهایم را باز گذاشته بودم یک خانم چادری من و دوستم را به غرفهشان در ایستگاه مترو دعوت کرد. برایمان چای ریخت و گفت: «به نظرتان بهتر نیست یک مقدار از نظر ظاهری بهتر در جامعه حضور پیدا کنید که خودتان امنیت بیشتری داشته باشید». به نظرم این خیلی قشنگ بود. از ما سؤال کرد؛ امر نکرد. نگفت باید آن کار را میکردی یا چرا این کار را کردی؟
🔹این ماجرای دختر ۲۲ سالهای است که خبرنگار فارس در زمان خواندن کامنت یکی از اخبار او را شناخت. بیتا که در زمان اغتشاشات تحت تاثیر خواهر کوچکترش حجاب را کمکم کنار گذاشت از خاطرات تلخ آن دو هفته میگوید.
👈 اینجا قدم به قدم با بیتا همراه شوید
🌱 مصاحبه ای جالب و با نکات قابل تامل فراوان از زبان ...
▪️کاش دخترانی که #کشف_حجاب کرده اند از خود سوال کنند چرا زن غربی که تمام آزادی های پوشش را داشته احساس انسان بودن نمیکرده ؟
🌱کاش به مانند بیتا کمی تامل کنی تفکر کنند و راه بشناسند
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها زیاد میشنویم این حرف از زبان مردم
🍂اشتباه کردم به دولت آقای رئیسی رای دادم؟....!!!
🎥این کلیپ را ببینید قضاوت با شما 👌
⚠️ ضعف ها و کم کارایی هایی وجود دارد ولی #رسانه های معاند اجازه نخواهند داد که خدمات #دولت به گوش شما برسد!!
✅ کار ابن زیاد در #کوفه این بود که
عدهای از مأمورانش را میان یاران #سلیمان_صرد_خزاعی فرستاد تا با تظاهر و نفاق به #شبهات و تفرقه دامن زده و آنها را از یاری مسلم باز دارند.
حالا دقیقا همین برنامه توسط #نفوذ یهای جریان لیبرال در ظاهر طلبه و مذهبی نماها در فضای مجازی در حال اجراست.
⬅️ هوشیار باشیم
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...و حالا سی سال و اندی از آن زمان ميگذرد. شال سبز با همان #عطر و بوي بهشتياش هست؛ همان شالی كه آيتالله العظمی گلپايگانی نيم سانتش را از مادر محمد گرفت؛ همان شالی كه هنوز خيليها را به بركت #امام_حسين(ع) شفا ميدهد؛ همان شالی كه اثبات حقانيت خانوادههاي شهدا شد و ماية عزت مادران صبور شهدا.
🌱 قصة زيبای #شال را سالها پيش شنيدم، اما هيچوقت پيگير نشده بودم تا لذت بوييدن آن را ببرم. وقتی كه روزيمان شد رفتيم دستبوس مادر شهيد محمد معماريان، كنار تمام زيباييهاي وجودش از بركت عطر بهشتی شال هم بهرهمند شديم. ...
🌹با خبر شدیم مادر شهید #محمد_معماریان مدتی است در بستر بیماری هستند و اکنون در حال #شیمی_درمانی...
🙏 برای شفا این مادر بزرگوار که سالهای متمادی در جنگ و بعد از جنگ تلاشهای #جهادی و خیر انجام دادند دست به دعا می شویم
به نیت شفا کلیه بیماران
امن یجیب المضطر الرضا دعاه و یکشف سوء...
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۱
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز اول | عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی
※ عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیامکنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت.
✘ پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد.
نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمهای دید و پرسید که آن از کیست؟
گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی.
امام(ع) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند.
پس از آن امام حسین(ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام.»
✘ امام (ع) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند:
«و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.»
اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.
ــــــــــــــــــ پ. ن :
داشتم به خودم فکر میکردم:
از روزی که فهمیدم باری بر زمین هست، که باید بروم و بلندش کنم که یقیناً جمعیتی را به امامشان میرساند،
تا روزی که این تصمیم عملی شود، یکسال طول کشید و من مصمم بودم که عملی نشود !
یکسال من " عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی " بودم،
و این بار بزرگ، کم و بیش بر زمین ماند، تا ...
امروز میفهمم رحم خدا را و منّت امام را،
که نگفت برو، احتیاجی به تو و خودکارت ندارم!
※ چشمانش را بست و ۳۶۵ روز بعد راهم داد!
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۲
|ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز دوم | عبدالله بن مطیع
پرده اول :
※ وقتی امام(علیهالسّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد.
آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه میروم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد.
اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟
عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید
و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک میشوند.
پرده دوم:
امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد.
عبدالله به امام حسین علیهالسّلام گفت: ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟
امام (علیهالسّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است.
عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند.
هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند».
ـــــــــــــــــــــــ پ. ن :
※ عبدالله بن مطیع دوبار امام را در مسیر دید !
و دوبار فقط او بود که امام را نصیحت میکرد! گویی او امام بود و حسین علیهالسلام مأموم.
ازسویی عبدالله انگار، بالاتر از چاهِ آبش همّی نداشت!
و دغدغهای بالاتر از پر آب شدنش!
داشتم با خودم فکر میکردم، آدم امام را هم که به چشم ببیند، باز از پنجرهی فهم خودش میبیند، از پنجرهی آرزوها و دغدغههایش.
دارم یکی یکی ورق میزنم روزهایی را که حالِ خوش دعایی دست داد و من همه چیز خواستم جز همراهیِ امام را !
همان " فمعکم معکم، لا مع غیرکم " را !
همان " فقط تو و دیگر هیچ " را!
✘ من قطعاً اگر به چشم سر هم امام را میدیدم، همان را میخواستم که پادشاهِ قلب و ذهنم بود.
چقدر "عبدالله بن مطیع"هایی در درون من جریان دارد و نمیشناختمش!
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۳
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز سوم | فرزدق
※ فرزدق از شاعران شیعه است و همواره در مدح اهل بیت علیهمالسلام شعر میسروده.
امام علیه السلام در مسیر کوفه، فرزدق را دید. فرزدق سلام کرد و گفت: اى فرزند رسول خدا، چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى، با آن که پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل ـ و پیروانش را کشتند؟
اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود:
خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدان که " او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقى مانده است. (تذکر اول)
امام علیه السلام از وضعیّت مردم کوفه سؤال کرد و فرزدق پاسخ داد: «دل هاى مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!».
امام(علیه السلام) فرمود:
اى فرزدق! اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و باده ها نوشیدند و دارایى هاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و "من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز باشد". (تذکر دوم)
※ اما فرزدق نرفت!
و امام، انتخاب او نبود!
زیرا امام بسمت مکانی در حرکت بود که فرزدق مطمئن بود، نتیجهای جز کشته شدن نخواهد داشت!
ـــــــــــــــــــــــــــــ پ. ن
※ صدق، صداقت، وفا، آنجایی معلوم میشود که تو بظاهر میبازی و کسی به پایت میماند!
اینکه از همان ابتدا نتیجهی کربلا مشخص بود برای این است که فقــط آنانی به همراهی امام برسند، که جز "همراهی امام" چیز دیگری نمیخواستند.
همان " فمعکم معکم لا مع غیرکم " را ...
داشتم با خودم فکر میکردم:
عجیب نیست که در مسیر یاری امام، هیچ چیز آسان جلو نمیرود! اگر آسان جلو میرفت که " همه میرسیدند " !
همیشه سختترین موانع در شروع یک حرکت کوچک یا بزرگ اتفاق میافتد، تا کار جلو نرود!
مهم کار نیست که قرار است جلو نرود، که خدا به تحقق اهداف خویش، قادر است.
مهم تویی که انتخاب میکنی در هجوم شدائد میمانی پای امام یا نه.
※ فقر، کمبود یار و ابزار، قضاوت، تحقیر و تهمت و .... اگر آمدند و ایستادی: آرام آرام به " أن یثبت لی قدم صدق " نزدیک میشوی!
کسی که به " صدق " نرسید؛
(أن یبلغنی المقام المحمود) که همان مقام همراهی و معیت با امام است، محال است در درون او به ثمر برسد.
فرزدق دوبار از امام تذکر برای همراه شدن گرفت و نفهمید!
همان فرزدقی که مداح اهل بیت علیهمالسلام بود... آخر شرایط، شرایط دلچسب و امیدوارانهای نبود.
" فرزدق" های درون ماست، که چرتکه میاندازد برای همراهی امام،
مقام معیت اما ... ابزاری بنام چرتکه ندارد!
#عشق است آنجا که تعیین میکند میمانی یا .....
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۴
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز چهارم | مالک بن نضر ارحبی
※ مالک به حضور امام حسین علیه السلام رسید.
این دیدار ظاهراً در کربلا صورت گرفت. امام پس از خوشامدگویی علّت حضور مالک را جویا شد.
مالک گفت: برای عرض سلام خدمت رسیدم و از خدا عافیت و سلامت شما را خواستارم. مردم برای جنگ با شما جمع شده اند! نظر شما در اینباره چیست؟
امام پاسخ داد: «حسبی الله و نعم الوکیل؛ خدا مرا کفایت می کند و چه نیکو وکیلی است».
او برای امام دعا کرد....
آنگاه حضرت فرمود: چرا مرا یاری نمیکنی؟ مالک بن نضر گفت: من مقروض هستم و عیال وارم، اهل من بدون من چگونه روزگار بگذرانند؟
✘ مالک دعوت امام را رد کرد و رفت !
ــــــــــــــــــــــ پ . ن :
※ به داستان مالک بن نضر که رسیدم، با خودم گفتم؛ ببین آدمها قربانیِ ترسهایشان میشوند!
و ترسهای تو، سقف توحید تو را مشخص میکنند. و همینطور سقف استقامتت را !
ترسها درست همان نقطههاییاند که ما به آنها بندیم و تعلق داریم، و از دست دادنشان، میترساندمان.
یکی ترس دارد از فقر خانوادهاش،
یکی ترس دارد از باختن محبوبیتش،
یکی ترس دارد از فنا کردن جایگاه اجتماعیاش ...
یکی ترس دارد از تنهایی ! و ....
• همراهی با امام، مسیرِ سر بریدنِ ترسهاست!
یکی یکی یکی، باید همه را ذبح کنی، وگرنه امام را به چشم سر هم که ببینی، ترسهایت کورت میکنند و مانع همراهیات خواهند شد.
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۵
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز پنجم | ضَحّاک بن عبدالله مشرقی
※ ضحاک از "گزارشگران" واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(ع) ملاقات کرد.
امام حسین(ع) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیهالسلام علت عدم همراهیاش را جویا شد.
• ضحاک دعوت امام را ✘ #مشروط ✘ قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو دفاع کند - در کنارت - نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیهالسلام پذیرفت. (اوج رحمت امام برای نجات یک نفر)
• ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد.
او وقتی که دید سپاه بنیامیه به دستور عمر بن سعد اسبهای یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمیآورند، اسب خود را در خیمهای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.
• ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیهالسلام، دو نفر از دشمن را که پیاده میجنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلواتاللهعلیه، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد.»
※ وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شدهاند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نماندهاند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟
حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه میتوانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ (رحمت امام به کسی که از میدان میگریزد)
• ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمهای پنهان کردهام و به همین جهت بود که پیاده میجنگیدم.»
پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت.
ـــــــــــــــــــــ پ . ن :
تسلیم، شرط عشق است!
و عاشق، شرط نمیگذارد!
اگر شرایط اینطور باشد هستم!
و اگر آنطور باشد، من نیستم!
تسلیم، شرط امنیت امام است، و ما در نقطهای، دیگر برای امام خطرناک نیستیم، که به عشق میرسیم!
عاشق چیزی به نام #شرط نمیداند!
اینجا را میتوانم، آنجا را نمیتوانم، ندارد!
عاشق میماند و "ماندن" برایش موضوع اصلی است ... "ماندن" تمامِ شرط است برای او!
من فقـــط میخواهم که باشم زیر سایهات همین!
هر طور که باشد / هر کجا که باشد /
فقـــط باشم ! (فمعکم، معکم، لا مع غیرکم)
اگر اهل شرطیم!
اهل "با این کمبود نمیتوانم"
اهل "با این اوضاع نمیمانم"
اهل "انتخاب نحوهی ماندن"
امام را به چشم سر هم که ببینیم، ضحاک درونمان شرط میگذارد برایش!
و بالاخره از همراهی امام، میگریزیم!
✘ آری #همه_نمیرسند !
فقط آنهایی میرسند که قصدِ رسیدن دارند در هر حال و اوضاع و شرایطی!
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خواهر شمر فحش ندید ،چون مادر حضرت عباسه
به خواهر یزید فحش ندید ، چون زن امام حسنه
⚠️حواستو جمع رفیق ...به دروغ متوسل شدند
یه جوراییه دلم شور می زنه ...💔
کنار علقمه شلوغه 😓😥
📌 عباس بودن، رویای ما در عصر غیبت
▫️ هر آنچه رویا و آرزوی ما در #دعای_عهد است، خلاصه شده در وجود نازنین #علمدار رشید #امام_حسین علیهالسلام، قمر منیر بنیهاشم، #حضرت_عباس علیهالسلام برای مولا و #امام خویش:
✨ الْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْه
⚫️ جنگاوری غیور باشد یا سقای کودکان، برایش فرقی نمیکند. #اطاعت_محض است. نقطهی تسلیم است در برابر امام زمانش؛ لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی
⚠️ مگر #ماه را میتوان از مدار #خورشید تابان دور کرد؟ مگر ماه بدون خورشید معنا دارد؟
◾️ آرام و قرار ندارد. وجودش از #عطش میسوزد. تشنه است اما نه تشنهی #آب؛ تشنهٔ #یاری و امداد #امام_زمان خود، حسین علیهالسلام است.
◽️ #امان_نامه نمیخواهد. مگر ماه را میتوان از مدار خورشید دور کرد؟ از چشم و دست و جان میگذرد تا حرف امام، زمین نمانَد. تشنه است و فقط با رضایت ولیّ زمانش سیراب خواهد شد.
⚪️ #عباس علیهالسلام یعنی #بصیرت و شجاعت، وفاداری و زمانشناسی و امامشناسی؛ عباس بودن یعنی همهکار میکنم تا امام و مولایم از من راضی باشد. کاش مثل #مدافعان_حرم آلالله لحظهای بتوانیم #کلنا_عباسک_یا_مهدی باشیم
🖤 صلیالله علیک یا اباعبدالله الحسین
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
هدایت شده از 💕 ابر حریف بی رقیب 💕
❓چه #بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسینبنعلی علیهالسّلام، #آقازاده اوّلِ دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین، پسر علی بن ابی طالب (علیهالصّلاةوالسّلام)، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت مینشست، سر بریدهاش گردانده شد و #آب_از_آب_تکان_نخورد!
پاسخ در کلام آقا ☝️
📌 من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح میکنم. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی میکند.
👈 آن آیه این است که میفرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا.
⚠️دو عامل اصلی این #گمراهی و #انحراف_عمومی 👇
❌یکی دور شدن از #ذکر_خدا که مظهر آن نماز است .
❌دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال #شهوت_رانیها رفتن؛ دنبال #هوسها رفتن
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
هدایت شده از 💕 ابر حریف بی رقیب 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چه #بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسینبنعلی علیهالسّلام، #آقازاده اوّلِ دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین، پسر علی بن ابی طالب (علیهالصّلاةوالسّلام)، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت مینشست، سر بریدهاش گردانده شد و #آب_از_آب_تکان_نخورد!
پاسخ در کلام آقا ☝️
📌 من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح میکنم. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی میکند.
👈 آن آیه این است که میفرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا.
⚠️دو عامل اصلی این #گمراهی و #انحراف_عمومی 👇
❌یکی دور شدن از #ذکر_خدا که مظهر آن نماز است .
❌دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال #شهوت_رانیها رفتن؛ دنبال #هوسها رفتن
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
تاسوعای حسینی تسلیت باد.mp3
3.52M
🎙حتما بشنوید
✅ درسهای مهم روز تاسوعا ...
🔰استاد آیت الله فرحانی
✖️جدا کردن نیروهای شاخص انقلاب از انقلاب
✖️ابهام در حقانیت انقلاب یعنی فتنه
📛 فتنه شمر در روز تاسوعا با ندای اَینَ بَنُوا اُختِنا
🌹امروز #سیدعلی عباس نیاز داره ...
🌱قربان آنها که با نردبان #ولایت به #توحید رسیدند
#امام_حسین
#محرم
#تاسوعا #عاشورا
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ حسین جان! ای کاش ما کنارت بودیم
در مراسم تعزیه کسی که نقش امام حسین (ع) را بازی میکرد آنقدر با حس و از درون ندا سر داد «هل من ناصر ینصرنی، آیا کسی هست مرا یاری کند» که مردم منفجر شدند و طاقت نیاوردند و این صحنه زیبا خلق شد...
یا لیتنا کنا معک...
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه درباره واقعه #کربلا شنیدم یا خواندم یک طرف، روضه #حضرت_آقا در عصر عاشورا در نماز جمعه یک طرف
عصر عاشورا بعد از آنکه امام همه یارانش را از دست داد و حتی علی اصغر شهید شد با تنی زخمی و خونین و خسته رو به خدا کرد و فرمود: خداوندا آیا بازهم کاری هست که بتوانم در راه #بقای دینت انجام دهم؟
این یک جلوه بی نظیر از #اخلاص در کربلاست که امام خلق کرد که در تاریخ بندگی بشر اتفاق افتاده.اما چگونه و با چه واژه ای قابل توصیف است ؟
چگونه این همه ایثار را می توان توصیف و بیان کرد تا حق مطلب را ادا نمود؟
کلمه اخلاص خوب است اما خود این کلمه عمومی است و باید کلمه ای دقیق تر یافت تا همه بزرگی و عظمت این عمل حضرت را و همه درد و سختی کار را و همه دغدغه قلبی امام را بیان کند .
کلمه ای که پشت عارفان دارای ۷۰ سال عبادت را از شدت فشار خم می کند .
این واژه را کسی درک می کند که خود شهید باشد و شهیدانه زندگی کرده باشد.یا لااقل درک او از اسلام واقعی و کامل باشد. و آن واژه زیبای #عبادت_بلاشرط است که حقیقت اسلام می باشد .
یعنی هرچه خدا گفت و خدا خواست انجام دهی و هیچ توقعی از خدا نداشته باشی و حتی مانند امام در صحرای کربلا یکه و تنها مانده باشی و همه توانت را از دست داشته باشی ولی باز هم به خداوند بگویی : آیا کاری هست که بتوانم قبل از شهادت برای بقای دینت انجام دهم؟
حالا معنی اخلاص را بهتر می فهمم چون این واژه را یک شهید بیان کرد و ما را از وادی #حیرت به وادی #نور رساند .شهید آوینی را می گویم که عظمت کربلا و امام و یاران با وفایش را برای ما بیان کرد
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خار چشم دشمن بودیم و هستیم امسال ویژه ...
قبلاً اینطوری نبود..
#جهاد_کبیر #محرم
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ هشداری جدی درمورد جریان بسیاربسیار خطرناک جدا کردن بچهها از مجلس روضه بزرگترها
⬅️ا ین روزا حتما زیاد مشاهده کردید به بهانه راحتی بزرگترها، کودکان را در گوشهای جمع کرده و با اسباب بازی و... مشغول میکنند، متوجه خطر این کار هستیم؟
#تربیت_دینی
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
هدایت شده از 💕 ابر حریف بی رقیب 💕
دانلود+زیارت+عاشورا+فرهمند+++متن.mp3
12.11M
#زیارت_عاشورا
👌زمانی که آن ملعون لعین بالای سر حضرت آمد تا سر مبارک ایشان را از تن جدا کند از جلو نتوانست سر را جدا کند، پیکر را برگرداند و سر را از قفا جدا کرد؛ وارد شده است که وقتی پیشانی حضرت به خاک افتاد حضرت این فراز انتهایی #زیارت_عاشورا را شروع کرد و فرمود:
#اللَّهُمَّ_لَكَ_الْحَمْدُ_حَمْدَ_الشَّاكِرِينَ
👈 حضرت در چه حالی بوده اند؟حضرت در حال سجده عرضه می دارند: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ»؛
در حالی #شمر لعنت الله علیه به پیکر بی جان حضرت رحم نکرد و می خواهد سر حضرت را از بدن جدا کنند حضرت در این حال #شاکر و #حامد خداوند است اینجا باید #صبر_سیدالشهدا را مزه مزه کرد.
#امام_خامنه_ای 👇
امام حسین را فقط به جنگِ #روز_عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از #جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت #کربلا، هم در خود عرصهی کربلا و #میدان_کربلا، باید شناخت. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
#شفای_بیماران #گره_گشایی_مشکلات_عزیزان
#مخصوصا_جوانان و...
#دلتون_بارونی_شد_ما_رو_هم_دعا_کنید
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
💕 ابر حریف بی رقیب 💕
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۵ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز پنجم | ضَحّ
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۶
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز ششم | شبث بن ربعی
از اشراف کوفه و شخصیتهای بیثبات و حزب باد در تاریخ اسلام.
※ شبث، از مخالفان عثمان و فرماندهان سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بود.
او در مسیر حرکت به سوی نهروان، به خوارج پیوست اما با سخنان امام برگشت و فرماندهی قسمتی از سپاه امام را در جنگ نهروان به دست گرفت. او از کسانی بود که علیه حُجْر بن عَدی شهادت داد.
※ در واقعه کربلا، از کسانی بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیاید؛ اما با تسلط ابن زیاد بر کوفه تغییر موضع داد و در پراکنده کردن اهالی کوفه، از اطراف مسلم بن عقیل نقش به سزایی داشت. در روز عاشورا با آنکه فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت؛ "اما سعی میکرد تا خود را کمتر نشان دهد". (یکی از مشخصههای افراد بی ثبات)
• او برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(ع) تمایلی نداشت و هنگامی که ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد.
در روز عاشورا فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت.وقتی که سپاهیان عمر بن سعد از شهادت مسلم بن عوسجه خوشحالی میکردند. شبث آنان را سرزنش کرد. (دودلی ... گاهی این سو و گاهی آن سو)
شبث، پس از واقعه عاشورا، به شکرانه شهادت امام حسین(ع)، مسجدش در کوفه را (که سابقا امام علی(ع) از نماز خواندن در آن نهی کرده بود) تجدید بنا کرد.
در قیام مختار از سوی عبدالله بن مطیع به مقابله با مختار پرداخت. او در شورش اشراف کوفه بر ضد مختار نیز نقش اساسی داشت.
ـــــــــــــــــــــــ پ. ن :
※ تکلیف کار هر کسی را، تکلیف دل اوست که مشخص میکند!
در میان جمعی که با محبت و عقاید و سبکِ زندگی ما همسو نیستند، حالمان از اینکه ما اهل رعایت حدود شرعی هستیم چطور است؟
افتخار میکنیم و سر بالا میگیریم و پای محبتمان میایستیم؟
یا سعی میکنیم کمتر دیده شویم و از آنچه هستیم، در جمعی که شبیه ما هستند، رضایت نداریم!
※ میزان استقامت هر انسان را عشق او مشخص میکند.
عشق وزن میدهد!
سنگینی و ثبات و ریشه میدهد به انسان!
حزب باد، این ریشه را ندارند که با هر پیشنهادی، میتوان آنان را خرید!
کمی فکر باید کرد:
قیمت ما چند است؟
همین الآن قیمت ما معلوم است!
پرداختن به چه چیزی، مانع ما برای وقف شدن برای اماممان است؟ همان همهی قیمت ماست ...
و همان تعیین کنندهی انتخاب ماست، حتی اگر امام را با چشم سر ببینیم.
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۷
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز هفتم | قبیله بنی اسد
※ حبیب بن مظاهر به حضور امام آمد و گفت: در نزدیکی ما قبیلهای از بنی اسد هست، آیا به من اجازه میدهید آنان را برای یاریتان دعوت کنم، ✘شاید خدا بوسیله ایشان از شما دفاع کرد.✘
امام علیهالسلام فرمودند: مانعی ندارد.
• حبیب شبانه بطور ناشناس نزد آنان رفت و گفت: من بهترین چیزی را برای شما آوردهام که مهمانی برای گروهی بیاورد. آمدهام تا شما را برای یاری امام دعوت کنم. عمر بن سعد امام را محاصره کرده است. شما خویشاوندان من هستید، پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت امام بشنوید تا بدین وسیله به شرافت دنیا و آخرت نائل شوید.
• نود مرد دعوتش را اجابت کردند و متوجه امام حسین علیهالسلام شدند!
• در همین موقع مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای عمر سعد شرح داد.
عمر سعد کسی بنام «ازرق» را بهمراه چهارصد سوار راهی قبیله بنی اسد نمود.
• زمانی که بنی اسد میخواستند شبانه بسوی امام حرکت کنند، لشکر عمر سعد در کنار فرات راهشان را بست. درحالیکه فقط کمی فاصله تا امام مانده بود.
• جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد وبنی اسد تاب مقاومت نداشتند، شکست خوردند و بازگشتند.
• هنگامی که حبیب بن مظاهر به سوی امام برگشت و جریان را شرح داد.
امام فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله».
ــــــــــــــــــــــــ پ. ن :
«لا حول و لا قوة الا بالله»
یعنی حبیب، بدان که یار فقط خداست و لا غیر!
در راه خدا، باید یاری طلبید/
باید لشگر ساخت /
باید همه را یکی یکی صدا کرد/
امّا دلخوش به هیچ کس نبود جز یک نفر!
همان الله که "حول" و "قوه"ای نیست مگر از او!
✘ و اما ماجرای ما:
امان از لحظهای که فرماندهای به خطا میافتد و تصور میکند کسی برایش منشأ اثر است!
این خداست که دست از آستین او یا دیگری بیرون آورده و دینش را یاری میکند، و این ممکن است یادت برود.
• و امان از روزی که سربازی فداکاریهایش برای فرماندهای را به یاد داشته باشد و بشمرد و بسبب آنان برای خود جایگاه ویژهای توقع داشته باشد!
و امان از همین لحظه که فرمانده در میان لشگری تنها میشود!
※ هر دو حالت فراموش کردنِ "لا حول و لا قوه الا بالله" است ...
و شروع سقوط انسان، از توحید !
از مسیر توحید !
از مسیر یاری آیین توحید!
و انسانی که یکدل و موحد نیست جا میماند از معیّت امام، حتی اگر او را به چشم سر ببیند! پناه بر خدا.
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۸
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز هشتم | عَمرو بن حَجّاج
※ عمرو بن حجاج هم مثل دیگر کوفیان نامه نوشته بود و از امام دعوت کرده بود. اما در فتنهای که پس از شهادت هانی، به فریب کوفیان انجامید او نیز، فریب خورد و از طرف طایفه مذحج، به ابن زیاد اعلام وفاداری کرد.
و ماجرا از همان جا شروع شد.
۱• سپاهیان تحت فرماندهی او، مسلم بن عوسجه را به شهادت رساندند.
۲• عمرو در ۷ محرم با پانصد سوار بر شریعه فرات مأمور شد و این جمله وحشتناک و درّنده، از اوست:
«ای حسین! این آب فرات است که از آن سگها، الاغها و خوکها مینوشند. سوگند به خدا تو از آن جرعهای هم نمینوشی تا این که در آتش دوزخ از حمیم آن بنوشی.»
۳• در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت.
۴• وی در قیام مختار از مخالفان وی بود و پس از شکست از کوفه ناپدید شد.
ـــــــــــــــــــــ پ. ن :
※ فتنه، الک است!
الک خدا، برای وعدهی حقش در قرآن: "حتیٰ یمیز الخبیث من الطّیب"
فتنه الک است تا اهل یقین،
آنان که بدبینی عادتشان نیست،
آنان که دم به ساعت شک نمیکنند،
آنان که وقتی نمک معرفت از جان کسی خوردند، آن را تف نمیکنند،
آنان که وقتی جنس حق را یکبار برای همیشه شناختند دیگر سنگ هم از آسمان ببارد باز خاضع و آرام میایستند تا خدا جریان را به پیش برد،
آنان که اگر جایی دیده نشدند و حمایت نشدند و مورد جفایی قرار گرفتند، لگد نمیزنند به امام و زیر دندانِ خشم، او را لِه نمیکنند،
• از آنان که اَمنند برای امام ... جدا شوند.
✘ فتنه الک است!
و ابزار فتنه فقط یک چیز است: #شک
آنجاست که حقانیت لبیک کسی مشخص میشود.
※ پناه بر خدا که مرضهای نهفته در قلبمان، در طوفان فتنهها کورمان کند، آنوقت:
ـ یا امام را تنها میگذاریم!
ـ یا روبرویش میایستیم!
ـ یا علاوه بر ایستادن روبروی امام، خود فتنهگر میشویم و سعی میکنیم دیگران را نیز با خویش همراه کنیم.
مینویسم و دوباره میخوانم: از من و عمروهای درون من، هیچ کدامِ اینها بعید نیست.
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۹
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز نهم | عبیدالله بن حر
※ در تاریخ نقل شده است که روز عاشورا چند تن از بزرگان کوفه بر روی تپه ای نشسته بودند و گریه می کردند و دست به دعا شده بودند که: خدایا، یاری ات را نصیب حسین علیه السلام کن!
یکی از آن بزرگان عبیدالله بن حر بود.
و اما عبیدالله ؛
قبل از ورود امام به کوفه، ✘از ترس اینکه با امام مواجه نشود✘ از شهر خارج شد. اما در منزلگاه بنی مقاتل با کاروان امام برخورد کرد.
امام حجاج را به خیمه او فرستاد تا او را به اردوگاه خود دعوت کند، اما او نپذیرفت. چندی بعد امام خود به خیمه او رفت و فرمود: "ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت نزد خدا شفیع تو باشد؟"
عبیدالله به حر گفت: "یابن رسول الله، اگر به یاری تو بیایم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم، و ✘نفس من به مرگ راضی نیست✘. این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته....
امام در حالی که از او روی برگرداند به او فرمود: "نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو" و سپس این آیه از سوره کهف را تلاوت کرد:
وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً
✘ ما #گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.✘
ــــــــــــــــــــــــ پ . ن :
※ #گمراه / گُم کرده راه / کسی که در میانهراه مقصد و مسیر صحیح را گم میکند.
تعلّقهای ما علّتهای گمراهی مایند!
چشممان گیر میکند به چیزی!
قلبمان گیر میکند به چیزی!
دیگر آخر راه نمیبینیم، همان نهایتِ جایی که باید برسیم.
دل خوش میکنیم به آنچه داریم،
به آنچه هستیم!
• یکی دل خوش میکند به مالش، یکی به شغلش، یکی به شهرتش، یکی به فرزندانش، یکی هم مثل عبیدالله به جانش ... گویی هرگز نخواهد مُرد.
اسبش را میدهد چون اسبش تعلّقش نیست!
و امام اسبش را نمیخواهد، همان چیزی را میخواهد که او را به زمین بند کرده...
امام تعلّقش را میخواهد تا بندنافش به زمین را قطع کند و بدوزد به آسمان.
• بند ناف ما را چه چیزی به زمین دوخته؟
همان نخواهد گذاشت به امام برسیم، حتی اگر او را به چشم سر ببینیم.
✘ امام نه حاجت به ما دارد، نه به اسبهای ما!
امام قلب ما را میخواهد تا برساند به اوج! همین!
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۱۰ (آخر)
روز دهم | حرّ بن یزید ریاحی
| ماجرای مردی که رسید |
※ امام حسین علیهالسلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد.
به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای انتقال امام نزد ابنزیاد اعزام شده بود و از اینرو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صفآرایی کرد.
• حرّ گرچه اقدامی سختگیرانه کرد، اما رفتارش با امام ✘ محترمانه ✘ بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص حضرت فاطمه سلاماللهعلیها نیز اشاره کرد.
• در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و حرّ را فرمانده بنیتمیم و بنی هَمْدان کرد.
با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید.
• حرّ چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو میخواهی با این مرد (امام) بجنگی؟»
• گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسانترین آن افتادن سرها و بریدن دستها باشد.»
حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود میپذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیدالله) نپذیرفت.»
✘ پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشهای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد.
مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا میخواهی حمله کنی؟»
حر در حالی که میلرزید پاسخی نداد.
مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من میپرسیدند: شجاعترین مردم کوفه کیست تو را نام میبردم، پس این چه حالی است که در تو میبینم؟»
✘ حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم میبینم و به خدا سوگند اگر تکهتکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»✘
• حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمهگاه امام(ع) حرکت کرد.
• گفتهاند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی.
ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن :
※ بعضی پُل ها خراب کردنی نیستند!
که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو میریزد!
یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب میکند آدم را : #ادب است!
حتی اگر وسط سپاه حق باشی، بیادب که باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماً در فتنهای همهی سعادت را میگذاری و میروی!
ولی اگر این پُل فرو نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزشها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت میکشاند.
• آری #همه_نمیرسند ؛
امّـــــا چشمان حرّ کور نشده بود، و دوراهیِ انتخاب را دید!
حر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید!
نه به سپاه امام ... که به معیّت امام در دنیا و آخرت رسید. | الحمدالله
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
💕 ابر حریف بی رقیب 💕
✅ تبیین های عاشورایی 🔴 چه کسانی حسین (ع) را یاری نکردند؟ 1⃣ 🔸در میان کسانی که امام حسین (ع) را یا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همه_نمیرسند
🔴 فتنه دینداران محافظه کار ....
أحنف بن قیس نمونه ای از
مذهبی های صورتی
🌹امام حسین (ع) در مسیر حرکت بهسوی کربلا طی نامهای از او کمک می خواهد، در پاسخ امام (ع) می گوید: «ما فرزندان اباالحسن را آزمودهایم. در نزد اینها از توانایی حکومت کردن، جمعآوری مال و ثروت و حیله و مکر در جنگ خبری نیست.»
⬅️احنف بن قیس با این جمله راز همراهی گذشتهاش با اهل بیت (ع) را فاش می کند، زیرا به صراحت می گوید که من بارها خاندان علی (ع) را درک کردهام، کنار آنها که باشی، نه پول و ثروتی نصیبت می شود و نه پست و مقامی و نه در جنگها اهل نیرنگ هستند.
👈 پس قسمی از این جریان بهدنبال منافع مالی و دنیوی خود بودند و هر جبههای که این مسائل در آن تأمین میشد، به آن روی می آوردند.
🎙ناصر یوسفی
پ ن :
☄هر کسی تو زندگیش یه شب دهمی داره ... زمانه غریبی است ... ریزش ها و غربال های آخر الزمانی در پیش است ...دسته دسته از دین جدا شدن و به مرز عدم تشخیص حق از باطل رسیدن ...بسیار بسیار در اطرافیان خودمان شاهد هستیم ..
⚠️هوشیار باشیم در لحظه های ناب راه را گم نکنیم
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud
هدایت شده از 💕 ابر حریف بی رقیب 💕
⚫️ تلخترین شبها ⚫️
🌺 #امام_خامنه_ای
در یازدهم ماه محرم یکی از عظیمترین فاجعههای تاریخ اسلام به وقوع پیوست.
▪️ کسانی از خاندان نبوت اسیر شدند که عزیزترین و شریف ترین انسانهای تاریخ اسلام بودند.
▪️ زنانی در جمع هیأت اسراء وجود داشتند که شأن شرف آنها در جامعه اسلامی آن روز نظیر نداشت...
🌺🍃ابر حریفی شو 👇
🆔 @Iranian_Central_Cloud