•| عشقیعنیایستادگی |•
مــعــجــزه_عــشــق رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق پــارتـــ٫64٫ رفتم داخل و به مادرم سلام کردم
مــعــجــزه_عــشــق
رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق
پــارتــ❤️65❤️
گفتم میرم دنبالش تا با هم حرف بزنیم ..
از مادرم خداحافظی کردم و رفتم بیرون از خونه ..
ماشینمو از پارکینگ درآوردم و رفتم سمت خونه فاطمه خانم ..
زنگ زدم بهش و گفتم بیاد دم در ..
چشماش پف کرده بود و قرمز بود .
معلوم بود حالش از من بدتره!
سوار ماشین شد ..
هیچ حرفی نزد به جز سلام ..
منم چیزی نگفتم و رفتم ..
رفتم به یه پارکی که خیلی ازش خاطره داشتم!
پیاده شدیم و روی یکی از نیمکت ها نشستیم!
یه مدت بود که بینمون سکوت بود ..
تا اینکه من شروع کردم:
-میدونم از وقتی شنیدی تا الان چی بهت گذشته!
منم از تو بهتر نبودم!
بیشتر نگرانی من شمایی خانمم!
نمیخوام از دستت بدم!
برای بچه دار شدن دنبال راه حل میتونیم بگردیم!
ولی اگر از هم جدا بشیم .....
نظر شما برای من محترمه!
ولی نمیتونم بدون شما زندگی کنم!
حتی یک لحظه!
حالا میشه لطفا یکم صحبت کنید!!!؟؟؟
+ممنونم که درکم میکنی!
حامد
منم نمیتونم ..
بدون تو منم نمیتونم!!!!!!!!!😭😭
پدرم مخالفه!
احتمالا خانواده تو هم مخالفن!
ما نمیتونم با هم ازدواج کنیم!
لطفا دیگه به من فکر نکن!
-نگووو مادر و پدر من مخالفتی ندارن!
مادر و پدر تو هم میتونم راضی کنم!
ولی این حرفو نزن!!
نگو که بدون تو ..
نه ..
من نمیزارم!
مطمعنم که تو هم نمیتونی!
من میخوام خوشبختت کنم!
من میخوام کنارم باشی!
خدا خودش بقیه چیزارو درست میکنه!
مادر و پدر من هم موقع ازدواجشون بچه دار نمیشدن!
ولی از رحمت خدا ناامید نشدن!
انقدر نذر و نیاز کردن تا خدا منو بهشون داد!!!
من مطمعنم خدا به ما هم نگاه میکنه!
تو خودت باید موافق باشی!
بقیش با من!
+ولی .. پدر من راضی نمیشه!
من ..
اخه ..
من راضیم😢
ولی حامد ..
بدون رضایت قلبی پدرم نمیتونم!
-من راضیش میکنم ..
حالا شما اجازه بده بریم یکم غذا بخوریم که دو روزه هیچی نخوردم!!!😉
+باشه .. بریم😌☺️
-ممنون خانمی!
...
بلند شدیم و قدم زنان رفتیم به رستورانی که نزدیک پارک بود!
...
یه ناهار خوردیم ..
ناهاری که خیلی چسبید و خاطرهانگیز شد برامون!
بعدشم قدم زنان رفتیم به سمت پارک ..
میخواستیم بریم سوار ماشین بشیم ولی انقدر هوا خوب بود که دلمون نیومد بریم خوونه!
نشستیم تو پارک و کلی با هم صحبت کردیم!!
هوا تاریک شده بود که از پارک و اون هوای خوب دل کندیم و سوار ماشین شدیم تا بریم خونه!
فاطمرو رسوندم خونشون و خودمم رفتم خونمون!
تا در و باز کردم و رفتم تو مادرم گفت:
+سلام اقا حامد!
چیکار کردی؟!!
چی شد؟!!
-سلام مامانجون ببخشید واقعا!
رفتم باهاش صحبت کردم!
خودش هنوزم راضیه!
ولی خانوادش نه!
چیکار کنم مامان؟!
شما یه راهی بزار جلو پام!
+خب خداروشکر خودش راضیه!
پدر و مادرشم با من!
من باهاشون صحبت میکنم!
توکل بر خدا!
انشاالله درست میشه!
-ممنونم مااامان واقعا لطف بزرگی میکنی در حقم!
من میرم تو اتاق یکم استراحت کنم!
+خواهش میکنم پسرم؛برو ..
پــایــان پــارتــ٫65٫
#معجزه_❤️عشق❤️
#ایستائیسم
✍:نویسنده/یک ایستاده
😍 @ISTA_ISTA ❤️
توجه!توجه!
نشر حداکثر آرا به عنوان پرفایل مشترک ایستاده ها انتخاب شد در اینستا روبیکا و همچنین تلگرام وایتا خلاصه همه جا بزارید
هشتک هاا: #متهم #حامد_زمانی و #حامد_زمانی_حمایتت_میکنیم
ببینم چه میکنید ها!
میخوام هرجای اینستارو نگاه کردم این هشتگ ها رو ببینم!
عکس از:
@soleimani.istaism22
@ista_ista
Hamed-Zamani-Ahle-Nabard(1).mp3
14.09M
#موزیک_تایم
نامشان ابروی تاریخ است!
گرچه هرکس در این مسیر آمد!
در پی کسب نام و شهرت نیست!
#حامد_زمانی_تنها_نیست
#اهل_نبرد
@ista_ista
هدایت شده از ❤HamedZamani❤
استوری علی زکریایی...
علی زکریایی:
به زودی واقعیتهای اتفاق فرودگاه و پشت پرده های جریان تولید و نشر شایعات درباره خواننده ارزشی و مظلوم
منتشر میشه و مجبور میشن همه کسایی که دارن دامن میزنن به شایعات از اون عذر خواهی کنند
مثل تمام کسایی که جلوی قاضی و جلوی حامد عزیز سرشون رو پایین انداختند...
#منتظر_باشید
#حامدزمانی_تنها_نیست
@hamedzamanifan2