Fatemeh:
راجب پروفایل حامد زمانی یاد آهنگ شمشیر افتادم
فکرکنم به آهنگ شمشیر ربط داشته باشه
....
پ.ن.
نظر شما چیه؟؟!!!
.....:
سلام
راجب این عکس آقای زمانی
شبیه یه چاقو هست که ازشخون چکیده😶
البته مطمئن نیستم😁
....
پ.ن.
شما چطور فکر میکنید؟؟!!!
دوستان منظور و بگید عکس که واضع هست یک چاقو هست که خونی هس منظور این عکس و بگید چیه بی زحمت 🙈
F Z:
سلام خسته نباشید.طاعاتتون قبول.
راجع به عکس پروفایل آقای زمانی میخواستم بگم :
شاید منظورشون اینکه خون بر شمشیر پیروز است
....
پ.ن.
اینم میتونه باشه ممنونم ازتون
#ادمین
صحبت های سردار سعید قاسمی در مورد حامد زمانی:
حامد زمانی در میدان نقش جهان( اصفهان) ۱۰۰ هزار نفر را همراه میکند، با او هم کلام می شوند و سرود ضد استکباری میخوانند...
کدام شخصیت را می شناسید که مانند حامد زمانی بین مردم نفوذ کلام داشته باشد و بتواند ۱۰۰ هزار نفر را با خود اینگونه همراه کند...
#ایستاده_ایم
#روز_قدس
@ista_ista
•| عشقیعنیایستادگی |•
مــــجــــزه_عــــشـــق رمان ناب و محتوایے #معجزه_عشق پــــارتــــــ👑4👑 اما من آدمی نبودم که ناا
مـــــعــــــجـــزه_عــــشــــق
رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق
پـــــارتـــــ👑5👑
همش خدا خدا میکردم جوابش منفی نباشه!!!
...
خیلے ذهنم درگیر بود...
...
همش فکر میکردم نکنه جواب رد بهم بده؟؟!!!😫😫
...
واااے!!!
...
*بعد از حدود یک ماه، بعد از پایان کلاس صدام کرد و گفت:
+سلام!!
_سلام..بابنده کارےداشتید؟؟!!!
+ببخشید بنده باخانوادم صحبت کردم!!و در این مدت خیلے فکر کردم...
+بنده جوابم مثبت هست☺️☺️☺️
+فقط چندتا شرط براتون دارم که باید بشنوید
...
(انقدر خوشحال بودم که نگو😍😍
باورم نمیشد جوابش مثبت باشه)
...
+آقاےشریفے!!توچه فکری هستید؟؟!!!
_از خوشحالے نمیدونم چیکار کنم؟؟!!!😍😍😍
+حالا بهتره بشینیم روے این نیمکت تا بنده شرطهام رو مطرح کنم!!
_بله حتما!!!معذرت میخوام بفرمایید.
+بنده سه تا شرط براتون دارم:
۱)باید بپزیرید من و شما بعد از اتمام درسمون و گرفتن مدرک کارشناسے ارشد
عروسے بگیریم!!
۲)....
....
(تا اومد حرف بزنه حس کردم سرم گیج میره و چشام سیاهے میره...اومدم بلند شم که افتادم زمین!!!)
+آقاے شریفے!!!!...
(صداشو میشنیدم ولی نمیتونستم چیزی بگم!!
رفت و مهدے[دوست و همکلاسیم] رو صدا زد...اخه مهدےمنتظرم بود بعد از تموم شدن صحبتم با خانم تهرانے باهم بریم مسجد)
با هم منو رسوندن بیمارستان!!!
....
وقتے به هوش اومدم دیدم بیمارستانم...
سرم یه مدتے بود که خیلے درد میکرد ولے خب جدیش نمیگرفتم!!!
خانم تهرانے انگار بیرون بودن و بادکتر صحبت کرده بودن...
مهدے بیرون دنبال کارهای بسترے من بود...
وقتے خانم تهرانے وارد اتاق من شدن اصلا حالشون خوب نبود😰
رنگشون پریده بود و تو چشماشون ترس رو میشد دید...😨😨😨
....
هرچے تقلا کردم و ازشون پرسیدم چیزے نگفتن....
....
همون لحظه مهدے اومد توے اتاق و به خانم تهرانی گفت اگر کارے ندارند میتونن برن !!!
....
خانم تهرانی هم خداحافظی کرد و رفت!!😩
....
مهدے شروع کرد به مقدمه چینے....
_مهدے جان داداش هرچے هست زودتر بهم بگو😟
+عزیزم حامد جان داداش ببین برات یه مشکلے پیش اومده...یه مشکل خیلے حاد...البته با یکم روحیه خوب میتونی از پسش بر بیاے...این امتحان خیلے سخته..
...
(تمام این مدت که مهدے داشت برام همه چیز رو میگفت...هر لحظه ناامید تر میشدم...باخودم فکر میکردم مگه میشه من دچار یه همچین بیماری بشم!!!)
....
بالاخره حرفهاے مهدے تموم شد...
....
پــــایـــــان پارت 5 !!!
#معجزه_❤️عشق❤️
#ایستائیسم
✍:نویسنده/یه ایستاده
هرگونه کپی از این نوشته بدون اجازه از صاحب کانال 🚫🚫🚫🚫
😍 @ista_ista 😍
مــــعــــجــــزه_عــــشــــق
رمان ناب و محتوایے #معجزه_عشق
پـــــارتــــــ👑6👑
بالاخره حرفهاے مهدے تموم شد...
....
داشتم فکر میکردم اگر مامانم بفهمه تک پسرش سرطان داره دق میکنه!!!😫
....
بابام اگر بفهمه سکته میکنه!!
...
نمیدونم چیکار باید بکنم!!!
....
بعد از کلے کلنجار رفتن و گریه کردن تصمیم گرفتم بابیماریم بجنگم و پاے همه عواقبش بایستم!!!
...
من باید از این امتحان سربلند بیرون مے اومدم...
...
ولے به بقیه چے باید میگفتم؟؟!!
اصلا چطورے باید میگفتم؟؟!!!
به پدرم،مادرم،خواهرم...
راستے خانم تهرانے!!!
ایشون چیمیشدن؟؟!!!
اگر براے من اتفاقے بیافته چه جوابے به ایشون باید بدم؟؟!!!
معلومه کسے از خونوادش قبول نمیکنه ایشون با من ازدواج بکنند...
...
واااے خداے من این چطور امتحانے بود؟؟!!!
بالاخره امروز با همه اتفاقات عجیبش تموم شد..ـ
ولے از فردا براے من همه چیز یه طور دیگست!!!
نه تنها براے من برای خیلے از اعضای خونوادم هم همین طور بود...
...
من از اتفاقات پیش روم خبر نداشتم و از همین بود که خیلے میترسیدم...
....
امشب مهدے موند پیشم بیمارستان...
...
نصفه شب بود که از خواب پریدم.مهدے کنارم خواب بود و من ، فقط اشک میربختم و از خدا میخواستم بهم صبر بده...
...
همیشه تو تنهاییم دعا میکردم و راحت با خدا حرف میزدم!!
...
صبح روز بعد:
امروز مهدے زنگ زد و همه چیزو براے مامانم و بابام گفت!!! اولش اونا هم مثل من باورشون نمیشد ولے وقتےبا دکترم صحبت کردن ،باورشون شد!!
خدارو شکر پدرم از نظر مالے مشکلي نداشت!!!
قرار شد از دوروز بعد شیمے درمانے شروع بشه!!!
....
پــــــایـــان پــــارت /6/!!!
#معجزه_❤️عشق❤️
#ایستائیسم
✍:نویسنده/یه ایستاده
هرگونه کپی از این رمان بدون اجازه صاحب کانال 🚫🚫🚫🚫
🌸 @ista_ista 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی داداش تلاش میکنه #ترکی یاد بگیره😃👌
😂😂😂😂😂
#یاشاسین_آذربایجان😂😉
#شاد_باشید
@ista_ista
سلام سلام😃✋
شبتون به خیر و خوشی🌸✨
دوستان و همراهان عزیز من یه نکته ای و عرض کنم☝️🔊
لطفا اگه عکسنوشته و از کانال برمیدارید و کپی می کنید (چه در کانال هاتون چه در پیج های اینستا )نام سازنده یا ایدیشون و تگ کنید(بلا استثنا در عکس وجود داره) چون متاسفانه کپی بدون ذکر منبع مشاهده شده⁉️‼️
⛔️خدایی نکرده اگه راضی نباشن گردنتون هست⛔️
#ادمین_نوشت⚠️
بااحترام ادمین کمکی کانال✅
💟@ista_ista💟
〰متن🎶آهنگ🎶قدس〰
✨(ترانه ای برای فلسطین)✨
وقتی که در تاریکی و تردید در آسمان خورشید پیدا نیست
سهم پرنده از رهایی هیچ حتی نسیم و ابر زندانیست
اینک فلسطین فوجی از آتش اینک فلسطین موجی از خون است
سرشار از رویای آزادی از لاله های سرخ گلگون است
ای زادگاه و خانه پیغمبران ای قدس
ای قبله اول بمانی جاودان ای قدس
ای زادگاه و خانه پیغمبران ای قدس
ای قبله اول بمانی جاودان ای قدس
از غیرت مردان آتش زاد تا عرصه بر اهریمنان شد تنگ
اولاد شیطان را مجالی نیست تا سرنوشت شومشان شد سنگ
فردا بهاری تازه در راه است فردا بهاری سبز و رویاگون
فردا طلوع لاله های سرخ در باغهای روشن زیتون
ای زادگاه و خانه پیغمبران ای قدس
ای قبله اول بمانی جاودان ای قدس
ای زادگاه و خانه پیغمبران ای قدس
ای قبله اول بمانی جاودان ای قدس
#قدس
😍 @ista_ista 😍
Hamed-Zamani-Ghods.mp3
3.3M
#موزیک_تایم
اے زادگاه و خانه پیغمبران
..... اے قدس .....
#حامد_زمانی
#ایستائیسم
#قدس
☝️ @ista_ista ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قــــدس
میکشیم و میکشیم و میکشیم
....
مابه کشستن و شکستن و دریدن خوشیم
....
#میکشیم
#حامد_زمانے
💕 @ista_ista 💕