•| عشقیعنیایستادگی |•
مــــعـــــجــــزه_عــــشـــــق رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق پــــارتـــــــ👑45👑 رفتم به پدرم ز
بچه ها یک بخشش ایراد داشت ویرایشش کردم!
معذرت میخوام!
•| عشقیعنیایستادگی |•
مــــعـــــجــــزه_عــــشـــــق رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق پــــارتـــــــ👑45👑 رفتم به پدرم ز
مـــعـــجـــزه_عـــشــق
رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق
پــــارتــــ👑46👑
کم کم زمان رفتن خانواده تهرانی نزدیک میشد!
...
مادرم رو صدا زدم آشپزخونه و بهش گفتم:
-مامان جون؟؟!!
+جانم!
-میشه با خانواده تهرانی صحبت کنید که بنده و فاطمه خانم اول محرم بشیم،بعدشم که بریم واسه آزمایش و خرید و ..
+آره .. باشه!! یادم رفته بود خوب شد گفتی!!
...
مادرم رفت پیش مهمونا و صحبت کرد که قرار شد؛هفته دیگه بریم خونشون بعدم صیغه محرمیت بخونیم تا راحت بتونیم بریم واسه آزمایش و خرید و ...
...
فکر کنم فاطمه خانم فهمیده بودن چقدر خوشحالم!
...
چون واقعا اونقدری خوشحال بودم که اگر کسی میدیدم قطعا میفهمید کیم!!!
...
اون شب بعد از اینکه اونا رفتن تا صبح نماز خوندم و سجده شکر به جا آوردم!
فقط خداروشکر میکردم که کمکم کرد به خواسته قلبیم برسم!!!
...
فردا صبح:
تمام شب و تا سحر نخوابیده بودم و خیلی هم خسته بودم.
ولی ساعت ۷:۰۰ بلند شدم و کارامو کردم و راه افتادم.
ساعت ۸:۰۰ اولین کلاسم شروع میشد و تا ظهر کلاس داشتم!!
با اینکه خیلی خسته بودم،ولی انرژی داشتم و دوستام هم نفهمیدن که تا صبح بیدار بودم!!
...
ظهر اومدم خونه و بعد از نماز خوابیدم تااااااااا ۵:۰۰ بعد از ظهر!!
که مادرم صدام کرد و گفت:
+حاااامد؟؟!!
-بله مامان!!
+پسرم پاشو عصرونه اے چیزے بخور!!
صبحونم که هل هلکی خوردے چیزے نفهمیدی!!!
-چشم میام الان
...
بلند شدم و صورتمو شستم.
رفتم به آشپزخونه و نشستم کنار مادرم و عصرونه خوردم.
...
بعدم اومدم به اتاقم.
فکرم خیلی مشغول بود.
کم مونده بود درسم تموم بشه!!
و بعدش باید میرفتم سربازے!!
ولی میخواستم وارد سپاه بشم!
میخواستم یک سپاهی بشم و برای کشور و دینم جونمو فدا کنم!!!
شاید هم قسمتم بشه و بتونم برم سوریه!
...
به هر حال یه دو سالی باید صبر میکردم.
تا بتونم خودمو جمع و جور بکنم!
زندگیم رو رو به راه کنم!
پــایـــان پـــارتـــــ/46/
#معجزه_❤️عشق❤️
#ایستائیسم
✍:نویسنده/ یک ایستاده
🌹 @ISTA_ISTA 🌹
ایستاده ام
ایستاده ای
ایستاده ایم
جنگلیم،
تن به صندلی شدن نداده ایم✌️
ایستاده ، اری به ظاهر کلمه ای متضاد نشسته است اما در مفهوم کلمه ای به معنای حسین فهمیده است.✊
اری کلمه ای به تنهایی ماه🌙در آسمان است ولی بدون آن ستاره ای⭐️در آسمان زیبا نیست و گاه ایستاده بودن مایه ی مسخره شدن و سرزنشت است 😔اما باز هم تو می ایستی چون ایستاده ای✊😉
ایستاده بودن واژه ای بود که همیشه بقیه ی کلمات آن را کامل میکردند اما حال که خوب فکر میکنم🤔#ایستاده آن هارا کامل میکند.
مسئولیتش سخت است😰چون از معنایش شجاعت می بارد
کارش سخت است چون شبانه روز برای ارمانش ایستاده است😎
اما ایستاده بودن راحت نیست!یقینا زخم هایی خواهی خورد😔
اما مراقب این باش که هنگام ایستادن مقابل و به پای که ایستاده ای ،مبادا آن غرورت تو را به پای مادرت بایستاند یا مبادا لذت دنیوی ات مقابل آمدن مولایمان ایستاده باشد😭،مبادا به جای حق به پای ظلم ایستاده باشی.
مبادا ایستاده بودنت سایه ای 🌒روی دیگران انداخته باشد که تاریکی اش قلب ها را به درد آورد و مراقب این باش که کنار چه کسانی ایستاده ای و چه گروهی را تشکیل داده ای و برای ایستاده بودنت نیازی به ۱۰۰مهره نداری چون قدم هایی که در این راه میگذاری هر کدام مهره ای را برایت به ارمغان می آورد که در دنیایی دیگر آن را خواهی دید
پس به پای احترام برای فرج مولایمان ایستاده باش هرچند در میان راه خسته شوی😊
و برای مرحم مادری پهلو شکسته #ایستاده ای_چادری باش❤️❤️❤️
#ایستائیسم
#حامد_زمانی
#ارسالی_I❤️ch❤️p
@ISTA_ISTA
ma_Khadem-shohada.ir_Istadeim.mp3
18.37M
#موزیک_تایم
بارون میباره آره بارون اشک!!!😭
مثل گریه های شب آخره!!
یکی روضه میخونه اینجا هنوز!!
پ.ن.
دلم هوای شلمچه رو کرد،اینو گذاشتم براتون!!
#حامد_زمانی
#ایستائیسم
#ایستاده_ایم
@ISTA_ISTA