هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
بعد از ازدواجم یک شب محمد حسین با دوچرخه اش به خانمان آمد
مدتی باهم حرف زدیم طبق معمول بحث کشیده شد به مسائل دینی و مذهبی پرسید خانمت قرآن خوندن بلده ؟
گفتم نه . کمی مقدمه چینی کرد و گفت : حتما باید یاد بگیرید اصلا از این به بعد خودم هر شب میام تا هر دوتون قرآن خوندن یاد بگیرید.
فکر کردم حالا یک حرفی زد گفتم باشه خوبه
فرداشب سر همان ساعت ک گفت پیدایش شد یک قرآن هم خریده بود با خودش آورد🥰
از ان به بعد تقریبا هر شب می آمد به مدت یکسال . تا خیالش راحت شد ک قرآن خواندن یاد گرفته ایم 😀
طوری شد که همسرم خودش جلسه ی قرآن برپا کرد
عیدی صفر زاده از بستگان
#شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨
برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
تعدادی از بچه هایی که با مسجد و بسیج ارتباط خوبی نداشتند تیم فوتبال تشکیل داده بودند و چند نفر از نوجوانان را جذب کرده بودند
محمد حسین خیلی نگران بود و این در اون در میزد تا راهی برای جذبشان پیدا کند ..
می گفتیم : چرا انقدر حرص میخوری ؟ چی کارشون داری ؟
ولی محمد حسین می گفت : هر طور شده باید این بچه ها را جذب کنیم باید اون هارو بیاریم تو بسیج و مسجد
امیر خالقی عضو بسیج
جوان هایی بودند که به خاطر وضعیت اخلاقی و یا ظاهر نامناسبشان با آن ها ارتباط برقرار نمیکردیم اما محمد حسین با آن ها طرح دوستی میریخت و کم کم صمیمی میشد که به مسجد بیایند
و بالاخره پای آن ها را به مسجد و بسیج و حتی جبهه باز کرد
محمود دقاق نژاد عضو بسیج
#شهید_محمدحسین_کرم_عنایت 🌸✨
برگرفته از کتاب هیچ کس به او التماس دعا نگفت
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b