هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«قالی»
بی چلّه به دار سخنم واژه نشانم
تا طعم بِداهت به تو از باده چشانم
از خامهی سرخِ لب و از گندم زلفت
صد دام به نخجیرگه دل بنشانم
با کِلک خیال تو و انگشت لطافت
ابیات به گیسوی فشانت بکشانم
بی نقشه نَهم دانه، نَه ماهی، نَه ترنجی
در طرحِ تو بیقید ز هر نام و نشانم
با صد گره از عشق، زنم نقش خیالت
چون قالی تبریز به پایت بفشانم
تَشبیب و تغزل ز چه؟! مقصودِ قصیده
این است که عشق تو به تصویر کشانم
سجاد رستمعلی (تهمتن)
پ.ن:
۱. بداهت: بیتأمل سخن گفتن، بداههگویی
۲. نخجیرگه: شکارگاه، صیدگاه
۳. کِلک خیال: نقش خیالانگیز، اشاره به زیبایی خلقت چیزی
۴. فشان: رها و فرو ریخته
۵. دانه: در اینجا یعنی گره
۶. ماهی و ترنج اسامی دو طرح معروف نقشه فرش ایرانی است.
۷. تشبیب: سرودهها و وصف حال جوانی
۸. تغزّل: سرودههای عاشقانه، ابراز عشق
#عاشقانه
#روز_ملی_فرش_ایرانی_مبارک
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«گوهر پنهان»
چه کسی دیده که خورشید به دستان خودش
بسپارد به زمین نو مَه تابان خودش
چه کسی دیده که بلبل وسط شام سیه
یک تنه خاک کند نوگل بُستان خودش
میرسد شب، پدر خاک به سر خاک کند
می رود فاطمه از فرش به رضوان خودش
کودکان را ز فغان منع نموده است ولی
چه کند با غضب و دیدهی گریان خودش
بارها خورد زمین تا به در خانه رسید
به چه سان دل کند از گوهر پنهان خودش
"چاه! بشنو غم دل، نیست مرا مَحرم جان"
چاه را کرده علی کلبهی احزان خودش
تا که چشمش به در و میخ بیافتد به دمی
یادش آید ز سکوت از سر ایمان خودش
گفته بودش به وصی حضرت احمد که "علی!
کرده رب نام تو را معنی قرآن خودش
بعد من فتنه شود صبر تو فرمان خداست"
استخوان شد به گلو از سر فرمان خودش
باز هم گریه و از غصه زبان بگرفته
و دعای فرج حضرت پایان خودش
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#مادر
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«مادر»
آتش گرفته، نه نرو، برگرد مادر
میخ در و ضرب لگد... از درد، مادر...
در روی مادر، میخ در پهلوی مادر
از روی در بگذشت دهها مرد... مادر
سلمان جلوتر نه، نرو، چیزی نگو... نه!
چاره نشد هرچه تقلا کرد مادر
برخاستم غرق عرق از خواب هذیان
این خانه بیتو بیفروغ و سرد مادر
از آن شب تدفین پدر دیگر نخوابید
گردیده روی بوترابت زرد مادر
دیشب دعا کردم که مهدیمان بیاید
پایان پذیرد این شب پر درد مادر
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#مادر
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«بهانهی خلقت»
هجده بهار، مُنتَهَی الآمال گشته بود
بلبل ز هجر، بیپر و بیبال گشته بود
از نور گوهری که به خلقت بهانه بود
طاغیِ مستِ شبزده بدحال گشته بود
با چشمهای خیس خودش دید کودکی
مادر میان کوچه لگدمال گشته بود
وقتی برای بستن خورشید آمدند
یاس سفید، مضطرالاحوال گشته بود
گل پاسبان در، شرر شر به جان در
پهلو به میخ، منزل الاجلال گشته بود
مغلول کینهها شده آیات «هل أتی»
ابلیس، بهر محسن او، آل گشته بود
از خون طفل، یا ز سر تازیانهها
چشمان خیس فاطمه بیحال گشته بود
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#مادر
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«مرهم»
کجا مرهم یک سینهی بشکسته غلاف است؟
حمایت ز ولایت ز ولی، امر خلاف است؟
کجا بستن ره، راهزنی شیوهی مردی است؟
و سیلی و لگد جایز بر روی عفاف است؟
ولو مزد رسالت نبوَد حرمت این بیت
میان رحِم و میخ مگر تاب مصاف است؟
ولو نیست غم دست و ورم موقع تغسیل
سیه خندهی آن دیو سیه نیز ز لاف است؟!
شب است و نظر ماه بود کوچ شبانه
و بغضم به گلو چون گره کور کلاف است
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#مادر
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«باغ بهشت»
ای که هر گامت مرا رو سوی جنت میبَرد
دیدن گلخندهات ازسینه محنت میبَرد
هرچه بد کردم تو خوبی کردهای باغِ بهشت
بوی عطرِ چادرت زشتی ز طینت میبرد
من، زبان را از تو دارم، شاعری بیتو محال
ای که صبرت از زبان گنگ لکنت میبرد
گرمی آغوش تو تا عمر دارم از خدا
آبرو از هر سرای و مال و مکنت میبرد
در تمام زندگی گر حُسن در کار من است
برسر سجادهات ای مام، منت میبرد
هر دعایت مستجاب و هر قنوتت ذکر ناب
چون خدا هم نام مادر را به زینت میبرد
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#میلاد_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
#روز_مادر
#روز_زن
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«شبیخون»
دلم پر درد و آشوب است
در سودای شبهای ملالانگیز
و در سوگ است اندر ماتم شهری که میسوزد
میان شعلههای آتش ناپاک وهمانگیز!
هنوز آن شب به یادم هست؛
شبیخون بود و پیر شهر
جوانان را
که خواب شهپریان در میان لشگرِ دشمن
چو پیچکهای هرزی پایبند مرگشان میکرد
ز حیلتهای چشمآرا حذر میداد!
ولیکن چشمها و گوشها و قلبهاشان قفل
ولیکن کور و کر
همچون مجانین ذهنهاشان گنگ
نفهمیدند و نشنیدند هشدار شبیخون را!
هنوز آن شب به یادم هست؛
که اول در نقاب دلقکان و مطربان
آتش به پا کردند آتشبازی شب را
پریان چشمها را سِحر با چشمانشان کردند
و در اوضاع خوابآلود این مردم
خودم دیدم
تمام کوچههای شهرمان اندر میان شعلهها میسوخت!
هنوز آن شب به یادم هست؛
تمام سایههای شب
به آرامی ز دژهامان گذر کردند
و خنجرهای زهرآگین
به جان مردهای خفته در اوهام
به آرامی و با نرمی اثر کردند!
و برخی زهرخون گشته
به خنده پیر را گفتند:
«دشمن را کجا دیدی؟!
که دشمن در سرای خود
هزاران دردسر دارد!»
نفهمیدند دشمن فطرتش با فطرت این مردمان قهر است!
هنوز آن شب به یادم هست؛
که دشمن حِقد و بغضش را
به جادو درد آزادی نشان میداد
و با غیظی شرارتبار
با چنگال و دندانش
به پیر شهر خشمش را نشان میداد!
و مردان در غل و زنجیر نفسانی
اسارت را میان فتنهی شیطان
به آزادی مثل کردند!
ولی امروز
اگرچه جنگ اندر خانهمان برپاست
جوانانی
ز نسل آن اساطیر سفر کرده
دوباره همتی بستند افشای حقایق را!
دوباره قصد حمله کردهاند امروز
با طرحی
تمام مایهاش افکار پیر شهر!
بدین امّید
که برخیزند مردان از میان فتنهی دشمن
و صفهای نبرد خویش را از سر به پا سازند
و دژها را ز دشمنهای مردم باز پس گیرند!
بدین امید
که برگردد
جوان آسمانی
رهبر آن حملهی آخر!
بدین امید
که اندر آسمان پر غبار شهر
دوباره سر زند خورشید!
سجاد رستمعلی (تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#نُه_دی
#بصیرت
#فتنه
#جهاد_تبیین
#جهادتبیین_راه_مقابله_با_جنگشناختی_دشمن
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«سوگ سلیمانی»
ز خونت میخروشد خشم در رگهای ملتها
به لرزش آمده بنیان طاغوتی دولتها
همه آزادگان چون خوشههای قهر، آماده
به پایان میرسد عصر حکومتهای آلتها
سپاه قدس بالیدن گرفت از صدق رفتارت
و مؤمن گشته عالم بر طریق نصر قلتها
کشیدی خط بطلان بر سیاق سازش و تسلیم
به جان ترسیم کردی راه رَستن زین مَذلتها
نشان دادی طریقالقدس راه عزت ایران
شهادت راه جَستن از میان دام ذلتها
شده سرخط اخبار جهان سوگ سلیمانی
که بر کینخواهی سخت خدا دارد دلالتها
طنین ذکر یا زهرا چونان سیلی به گوش دَد
نوازد ضربهای کز آن فرو ریزد ایالتها
سجاد رستمعلی (تهمتن)
پ.ن:
۱. قهر: غضب، خشم
۲. آلت: واسطه بین فاعل و مفعول در انتقال اثر، در اینجا اختصار مفهوم آلت دست و بازیچه
۳. بالیدن: رشد کردن، مباهات و افتخار کردن
۴. نصر قلتها: تلمیح به آیه «کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرَةً بِاِذنِ الله»؛ چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند.
۵. سیاق: اسلوب و روش
۶. مذلت: خواری و پستی
۷. کینخواهی: انتقام، خونخواهی
۸.دَد: جانور درنده
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#حاج_قاسم
#شهید_سلیمانی
#مرد_میدان
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«وجهِ اللهِ علی»
مژده ای دل! که به دل، نورِ هدی آمده است
صاحبِ عرشِ بَرین جانب ما آمده است
گر فقط شیرِ خدا، چشمِ خدا، دستِ خداست
سرّ این چیست که از بیتِ خدا آمده است؟
ماسوی الله که نه! حضرتِ الله که نه!
بنویسم چه کس از سوی سما آمده است؟!
نفْسِ پیغمبر و روحِ أزلی، کفوّ بتول
بابِ علم نبی و علم خدا آمده است
صف به صف فوجِ مَلَک، مانده که رب سر برسد!
وجهِ اللهِ علی، روینما آمده است
سجاد رستمعلی (تهمتن)
پ.ن:
۱. وجه: طریق، سمت
۲. علی: بیمانند در بلند مرتبه بودن
۳. برین: قرار گرفته در جای بالاتر و برتر
۴. ماسوی الله: غیر از خدا، مخلوقات
۵. سما: آسمان، سپهر، فلک
۶. نفس: حقیقت هر چیز
۷. أزلی: ویژگی آنچه ابتدا نداشته و همیشه بوده و خواهد بود.
۸. کفو: همجنس، همسنگ، هم شأن
۹. بتول: در لغت به معنی نهال (پاجوش) خرما که از ریشهی مادرِ خود جدایش کرده باشند، لقب حضرت زهرا(س) به معنی از دنیا بریده و به خدا پیوسته
۱۰. وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا؛ و [أمر] رب تو سر میرسد در حالیکه ملائکه صف در صف ایستادهاند. (آیه ۲۲ سوره مبارکه فجر)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#مولود_کعبه
#میلاد_اميرالمؤمنين_مبارک
#روز_پدر_مبارک
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از سرودههای تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم
«الگوی جاویدان»
زمین، خاکستری بیجان
ضلالت، مسلک مردان
و انسانی چونان نادان
که صد رحمت به هر حیوان
زمانِ ناامیدی بود
سیاهش، بی سپیدی بود
ز ترسِ فقر، کودککش
به افیون و به مِی سرخوش
ز حقگویی لبش خامُش
اسیرِ درد بیدرمان
زمان ناامیدی بود
و رنج نوپدیدی بود
به فحشا افتخارش بود
و استثمار، کارش بود
و شیطانی سوارش بود
که ابلیس از بدش حیران
زمان ناامیدی بود
بشر محو پلیدی بود
همه تحریف، آیینش
خرافه پایهی دینش
و اوهامات، بالینش
و انسان، گرگ هر انسان
زمان ناامیدی بود
و بهرش سررسیدی بود
رسید هنگامهی بعثت
روا گرداند حق، حاجت
فرو آمد ز او رحمت
هدایت گشت، سرگردان
زمان نو امیدی شد
و وقت روسپیدی شد
و قرآن نام علمش شد
بشر مبهوت حلمش شد
جهان سالم ز سِلمش شد
و مؤمن شد به او ایمان
زمان نو امیدی شد
و دوران جدیدی شد
تجلی کرد رب در او
و بنیان کرد حق بر او
به سامان میرسد گر او
شود الگوی جاویدان
زمان نو امیدی شد
که خود بر آن نویدی شد
بخوان محمود! پیغامت
بلندا داده رب نامت
زمین و آسمان رامت
علی هم شاهدی بر آن
زمان نو امیدی شد
و هنگام سعیدی شد
جهالت بهر جنگ آمد
پی صد عار و ننگ آمد
سعادت را درنگ آمد
و بعثت چارهای بر آن
زمان ناامیدی نیست
بجز بعثت کلیدی نیست
سجاد رستمعلی(تهمتن)
❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
‼️عزیزانتان را یک جرعه شعر مهمان کنید!
#بعثت_رسول_الله
#مبعث_مبارک
#ما_را_دعا_کنید_به_دیدار_روی_دوست
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔸
🌐 کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
🆔 @TahamtanPoems