eitaa logo
جهاد تبیینJahaadtabyyn
179 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
27.1هزار ویدیو
142 فایل
مذهبی،سیاسی،قرآنی،اخبار،احادیث،نهج البلاغه،ورزشی،اطلاعات عمومی،اخبار،خنده،بهداشتی،سلامتی،حوادث و ...(موارد هنجار شکن و ضد اخلاقی، اسلامی، ولایی و قوانین ج ا ا توسط مدیران قابل حذف و پاک کردن در اسرع وقت در کانال است)جهاد تبیین فریضه ای قطعی،فوری و عینیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰چشم برزخی❗️ 💠 دکتر حاج حسن توکلی نقل می کند :روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم. 🚌 سوار اتوبوس شدم. میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه داشت. ‼️جمعی آمدند بالا، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم دیدم همه زن هستند ⭕️همه یک شکل و یک لباس. دیدم بغل دستم هم زن است! 💢خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده ام. این اتوبوس کارمندان است 🔴اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد. همه مرد شدند ⚪️ با اینکه بنا نداشتم پیش شیخ ( مرحوم رجبعلی خیاط ) بروم ولی از ماشین که پیاده شدم 🔸رفتم پیش مرحوم شیخ رجبعلی خیاط 🔷 قبل از اینکه من حرفی بزنم شیخ فرمود: 👀 دیدی همه ی مردها زن شده بودند! چون آن مردها به آن زن توجه داشتند! 🔹بعد گفت : 👁 وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد همان جلوی چشمش مجسم می شود ❤️ولی محبت امیر المومنین علی علیه السلام باعث نجات می شود. ✅ چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود ... 👌تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند، و بشنود آنچه دیگران نمی شنوند. 📔 کیمیای محبت  . . خدا دوستت دارم💕 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
هدایت شده از در محضر علما
🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔰داستان طی الارض شیخ نخودکی اصفهانی(ره) 💠 رهایی از دام قوش آبادی، در یک لحظه! 🔷 درباره ی یک نمونه از کرامات ایشان از مرحوم سید ابوالقاسم هندی نقل شده است که وی فرموده است: 🔶 «روزی در خدمت حاج شیخ حسنعلی به کوه (معجونی) از کوهپایه های مشهد رفته بودیم. ♦️در آن هنگام مردی یاغی به نام محمد قوش آبادی که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنید، کشته خواهید شد! 🔶 در این بین مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟ عرض کردم: آری. 🔷 آن گاه دست مرا گرفتند و گفتند: چشم خود را ببند، پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم فرمودند: چشمانت را باز کن؛ و چون چشم گشودم، دیدم که که نزدیک دروازه ی شهر می باشیم! ⚪️ بعدازظهر آن روز، خدمت ایشان رفتم و فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟ گفتم: خیر. 🔵 سپس ایشان فرمودند: تو باید زبانت را در اختیار داشته باشی و بدان که تا من زنده ام، از این ماجرا نزد کسی سخنی نگویی، وگرنه موجب مرگ (نابهنگام) خود خواهی شد! 🔻منبع: کتاب نشان از بی نشانها 🔴به کانال در محضر علما بپیوندید⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94 🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱