#پاسخبهشبهات
🔴شبهه: متاسفم که در فرهنگی بزرگ شدم که مردمش تصور میکنند با اندوه، به خدا نزدیکترند... 👤فریدون فرخزاد
✅ پاسخ: نمی دانم نویسنده در کدام جامعه بزرگ شده است که این چنین تأسفش برانگیخته شده است، اما من که چنین جامعه ای را نمی شناسم!
♦️ اگر منظور نویسنده وجود آئین هایی مانند محرم، شب های قدر و ... در دین اسلام است، باید دانست که اندوه با گریه متفاوت است و به اصطلاح گریه اعم از اندوه است.
❇️ گریه انواعی دارد: گریه از روی درد، از روی ذوق و شادمانی، گریه از روی عشق و محبت، گریه ی به خاطر فراق و هجران و نیز گریه به خاطر اندوه. البته هر کدام از این انواع تقسیمات دیگری نیز دارند.
👈 واضح است: گریه¬ای که مثلا از روی عشق باشد نه تنها اندوه زا نیست، بلکه نشاط آفرین و بهجت زاست.
♦️ احساس سبک باری و نشاطی که پس از مناجات عاشقانه با خدا یا با ائمه اطهار ع ایجاد می شود، تجربه ای است که هرکس یک بار مزه ی آن را چشیده باشد، مشتاق تکرار آن شده است.☺️
♦️ در عزاداریهای محرم و عاشورا دیده می شود، در اثر نشاط زاید الوصف ایجاد شده برای سینه زنان و گریه کنندگان امام حسین ع، ناخودآگاه گعده هایی پر از خنده و قهقهه پس از جلسه شکل می گیرد که از دید بعضی با حرمت جلسه سازگاری ندارد.
✅ یادآوری میشود: از منظر پیشوایان دین، مومن واقعی کسی است که حتی اگر اندوهگین باشد، باید چهره اش، پرنشاط و شادمان باشد. (نهج البلاغه، حکمت، 333)
#پاسخبهشبهات
🔴شبهه: چارلی چاپلین: من اگر پیامبر بودم، رسالتم شادمانی بود، بشارتم آزادی ومعجزهام خنداندن کودکان، نه از جهنمی میترساندم و نه به بهشتی وعده میدادم، تنها میآموختم، اندیشیدن را و انسان بودن را
✅ پاسخ: اولا بارها گفته ایم که انتساب اکثر این گونه جملات به افرادی مانند چارلی چاپلین، حسین پناهی، دکتر شریعتی و... دروغ است و تنها به دلیل محبوبیت آنها اسمشان را یدک می کشند.
ثانیا هر چند متن فوق، از لحاظ ادبی زیباست، اما از لحاظ محتوایی ارزش چندانی ندارد. زیرا همه می دانیم که زندگی انسان، تنها خندیدن و خنداندن نیست، انسان از دو بُعد کلی، جسمی و روحی برخوردار است که باید هر دو بُعد را در خود پرورش دهد. البته مساله اهمیت خندیدن و خنداندن و شادی مورد انکار نیست و در ادیان الهی به خصوص دین اسلام فضیلت زیادی برای شادمانی سالم بیان شده و در مطالب گذشته بررسی شده است.
سوم اینکه، هرچند طبق احادیث متعدد، حالت آرمانی زندگی انسانی و پرستش آن است که خالصانه و بدون ترس جهنم و طمع بهشت باشد، و انسانهای عارف و به حق پیوسته چنین اند و به این سمت دعوت می کنند اما به هرحال برای هدایت توده های مردم توجه به نتیجه ی اعمالشان که به صورت بهشت و جهنم جلوه گر خواهد شد بسیار لازم و سودمند است.
از این ها گذشته خنداندن و شادمانی نیاز به رسالت و پیامبری ندارد بلکه این کار از عهده هر دلقکی ساخته است. این پیامبران واقعی هستند که اتفاقاً با اندیشیدن به انسان می آموزند که هستی آنها محدود به این دنیا نیست و آخرتی که نتیجه اعمال انسان در آن هویدا می شود، بخش اصلی زندگی انسان است و این همان پیامبران واقعی هستند که با آموزش اندیشیدن، مفهوم "انسان بودن" را از یک حیوان دوپا و نیازهای جسمانی فراتر برده و انسانیت واقعی را که با اتصال به منبع لایزال هستی یعنی خدا محقق می شود را به بشریت معرفی کرده اند