🔴 نگاه فقهی و هنری آیتالله خامنهای به مقوله #موسیقی
بخش اول
🔻در ادامه بحث قبلیام و این سوال که چرا نگاهِ فقهی و هنری رهبر انقلاب در دستگاهها و نهادهای دینی، فرهنگی و رسانهای، حاکم نیست، حالا به نگاه ایشان به مقوله #موسیقی و #کنسرت نگاه کنید. مطمئنم خیلی از مردم و نخبگان، طلاب و روحانیت و سایر اقشار با این نگاه ایشان آشنایی ندارند:
👇👇👇
🔹هنر موسیقی، محاسبه متکی به طبیعت و فطرت بشر است که خرد انسانی، آن محاسبه را بر اساس تجربه استخراج کرده و برای آن پیشرفت قواعدی - موازینی گذاشته است.
🔸هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است که مظهر فطرت خدادادی در درجه اول، حنجره انسانها و در درجه دوم سازهاست که به دست انسانها ساخته شده است.
🔹میبینید که پایه، پایه الهی است. حال اگر در این زمینه به سراغ سرودههای مولوی بروم و بگوییم موسیقی، انعکاس صدای افلاک است و آن را به عالم عرفانی مورد اشاره او وصل کنیم، از واقعیات به تخیلات نقب زدهام زیرا گفتههای او در این خصوص، شبیه خیال است و نه واقعیت؛ و طبعا مفهوم دیگری خواهد داشت.
🔸اما بی آنکه دنبال خیالپردازی بروم، در عالم واقع، صدایی که از حنجره خواننده صادر میشود، با یک پایه الهی و خلقی که مربوط به خدای متعال است، مانند بنا مستحکم و وسیع، پر جاذبه و رنگین شکل میگیرد. اولین نتیجهای که این بیان دارد، آن است که ما این هنر را در راه خدا مصرف کنیم.
🔻موسیقی جان دادن به بیجانهاست
🔹من این نکته را میخواهم به شما آقایان - اعم از خواننده، نوازنده، آهنگساز و موسیقیدان - عرض کنم که، این هنر ساخته و پرداخته نعمتهای الهی را که بر اساس یک ذوق و قریحه ذاتی و یک نظم و انتظام خردمندانه شکل میگیرد و در واقع جان دادن به بیجانهاست، در راه خدا و رضای او مصرف کنید. البته ما از دوران جوانی خودمان حرفهای برخی از اهالی هنر را میشنیدیم، که روشنفکرمآبانه و واقعا بی پایه و اساس، مبتنی به این نکته بود که ما هنر را در راه فکر و پیشبینی و سیاست، به کار نمیبندیم. آنها که ادعای چنین داشتند، هنرشان - اعم از شعر و دیگر فنون - بیش از سایرین در خدمت سیاستها قرار میگرفت. قصد ورود به چنین بحثها را ندارم اما میخواهم بگویم: هر کار که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هر چه هدف متعالیتر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر میشود.
🔻موسیقی غربی در مسیر بهتری از موسیقی شرقی حرکت کرده است
🔸متأسفانه هدف موسیقی در شرق، منظورم ایران و کشورهای عربی است وگرنه از وضعیت موسیقی در هند و چین و سایر ممالک خاور دور، خبر ندارم. به هر حال، تاریخ موسیقی ایران در طول قرون ممتد - چه قبل و چه بعد از اسلام - را خواندهام و از سیر و سرنوشت موسیقی عرب - به خصوص بعد از اسلام - مطلعم. آنچه بر اساس مطالعات خودم میتوانم بگویم، این است که موسیقی در منطقه ما، برای هدفهای متعالی به کار نرفته است و این به خلاف سیر موسیقی در اروپاست.
🔹میدانید که من به طور طبیعی از جمله آدمهای غربستیزم. چنانکه هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمیکند. در عین حال، ویژگیهای مثبت غرب را از روی محاسبه، تأیید میکنم. یکی از آن ویژگیها، مقوله موسیقی است.
🔸درست است که در غرب، موسیقیهای منحط وجود دارد. اما در همان نقطه از جهان، از دیر باز موسیقی های آموزنده و معنا دار هم بوده است؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی، از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیح هدایت کرده، کم نبوده است.
🔹غرب برخوردار از چنین ویژگیای نیز بوده و هست. در شرق که راجع به آن گفتم (یعنی در محدوده جغرافیایی مورد اشاره) متأسفانه موسیقی از چنین اعتبار و جایگاهی برخوردار نبوده است. موسیقی در اینجا عبارت از آهنگها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن به موسیقی لهوی حرام تعبیر کردهاند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شب دچار بیخوابی میشده است. موسیقیدانها همراه با کنیزکان مغنی، بایستی میآمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند.
🔸موسیقیدان با آن خصوصیات که گفتم اهل خرد و قریحه و ذوق است، بایستی خود را میشکست و انواع و اقسام هنرهای خویش را نثار میکرد تا خلیفه از حالت افسردگی که لازمه خونریزیها، قساوت و خباثتهای وی بود بیرون میآمد! این وضعیت موسیقی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. یعنی همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق میکند. پادشاهان که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای موسیقی طرب داشتهاند، کم نیستند. که از آن جمله میتوان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد.
ادامه 👇👇👇