🔆 #پندانه
🔻بزرگی را گفتند: راز همیشه شاد بودنت چیست؟
🔸گفت:
🔹دل بر آنچه نمیماند نمیبندم؛
🔹فردا یک راز است، نگرانش نیستم؛
🔹دیروز یک خاطره بود، حسرتش را نمیخورم؛
🔹و امروز یک هدیه است، قدرش را میدانم؛
🔸از فشار زندگی نمیترسم چون میدانم که فشار، توده زغال سنگ را به الماس تبدیل میکند...💎💎
🔸میدانم خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست...
🔸ما اولین بار است که بندگی میکنیم، ولی او قرنهاست که خدایی میکند...
🔹پس به او اعتماد دارم...
🔺برای داشتن اینچنین خدایی همیشه شادم...🌸
✨✨✨
خدایا دل ما را هم که با بادی میلرزد به خودت قرص کن 🤲🤲
💕جهت سلامتی وظهور آقا صاحب الزمان (عج)صلوات💕
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
╭━━⊰❀•❀🌼❀•❀⊱━━╮
@Jahad1370313
╰━━⊰❀•❀🌼❀•❀⊱━━╯
✨﷽✨
#پندانه
🔴 «مراقب باورهایتان باشید»
✍روزی دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك صندوقچه ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشهاى در وسط صندوقچه آن را به دو بخش تقسيم کرد. در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهىِ بزرگتر بود.
ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمىداد. ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار شیشۀ كه وجود داشت برخورد مىکرد، همان ديوار شيشهاى که او را از غذاى مورد علاقهاش جدا مىکرد.
پس از مدتى، ماهى بزرگ از حمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غير ممکن است! در پايان، دانشمند شيشه وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن سوى صندوقچه نيز نرفت !!!
⬅️ میدانید چرا؟
ديوار شيشهاى ديگر وجود نداشت اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود از ديوار واقعى سختتر، آن ديوار بلند باور خودش بود! باوري از جنس محدودیت! باوري به وجود دیواری بلند و غير قابل عبور! باوری از ناتوانی خويش!
#استاد_دانشمند
#دیوار_محدودیت_و_ممنوعیت
#ما_میتوانیم💪✌️
🍁@Jahad1370313🍁