eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.1هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹 ✅ خصوصیات و امتیازات تنها کانال جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی در پیام رسان ایتا🔻 ♦️مباحث سلسله دروس این کانال اختصاصی است و از هیچ کانال دیگری کپی و اقتباس نگردیده و در کانال دیگری یافت نمی شود. 🔹در این کانال بر خلاف اکثر کانالهای دیگر به هیچ وجه تبلیغات تجاری و اقتصادی درج نمی گردد. بارگذاری پستها محدود و کیفی می باشد و در ۲۴ ساعت حدود ۱۴ پست بارگذاری می شود. 🔸سلسله دروس جریانی در این کانال جهت تامین محتوای جلسات دانشگاهی و مساجد و فعالان جبهه فرهنگی بسیار مفید و کاربردی می باشد و با هدف مبارزه با تهاجم و شبیخون فرهنگی غرب و دشمن شناسی صورت می پذیرد. 💠 لطفا با ما همراه باشید. و ما را به دوستان خود و علاقمندان این مباحث معرفی نمایید. 🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2435711052C25a8fe6362
🔴 جنگ های هیبریدی چیست ؟ 🔹جنگ های هیبریدی یا ترکیبی تنها به میدان نبرد محدودنیستند بلکه دیپلماسی ، جنگ اقتصادی ، جنگ اطلاعاتی و حمله های سایبری نیز از جمله مولفه های آن هستند. در دکترین جنگ هیبریدی هدف این است که قوه عاقله ی یک کشور به صورت همزمان به بیش از ۵ نقطه متمرکز بشود تا قوه تصمیم گیری و اراده اش دچار خدشه شود. 🔸فشار اقتصادی برای گرفتن امتیاز در دیپلماسی، از روش های مرسوم این جنگ است . امروزه شیوه های جنگ شیوه هایی نوین شده است.ایران از جمله کشورهایی است که چندین سال است درگیر جنگ های هیبریدی یا ترکیبی است که یکی از مهم ترین موارد آن جنگ اقتصادی است. 🔹دشمن برای آنکه بتواند ما را در جنگ اقتصادی شکست بدهد علاوه بر تحریم از حربه ی دیپلماسی و اطلاعاتی و سایبری نیز استفاده میکند و با ترکیب این ها می خواهد به هدفش برسد.مسئولین ما باید بدانند که برای پیروزی علاوه بر افزایش توان اقتصادی باید به افزایش قدرت در حیطه ی دیپلماسی و اطلاعاتی و سایبری نیز دست یابند. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۶۵ 🔰 مسائل معرفت شناختی در سخنان اگزیستانسیالیست ها بیشتر فلاسفه ی اگزیستانسیالیست، به معرفت شناسی، به منزله ی بخشی از فلسفه های رسمی، التفات چندانی ندارند. با این حال بعضی از فلاسفه ی اگزیستانسیالیست به بعضی از مسائل معرفت شناختی پرداخته اند. ♦️یکی از مسائلی که در معرفت شناسی مهم تلقی می شود، بررسی جایگاه عقل و حس در کسب معارف است. معمولا فلاسفه را به عقل گرا، حس گرا یا تجربه گرا تقسیم می کنند. اگزیستانسیالیست ها به عقل ستیزی مشهورند. آنان عقل را که در نظر عقل گرایان تنها منبع شناخت قلمداد شده است، از دسترسی به واقعیات ناتوان می دانند. در نظر آنان، روش شناخت، علم شهودی، و فایده ی علم جهت یابی در زندگی است که برای ما مشخص می کند انسان چگونه باید زندگی کند و از کدام زندگی باید بپرهیزد. 🔹بحث های صریح از شناخت و علم، در نوشته های اگزیستانسیالیست ها چندان رایج نیست. بیشترین توجه آنان معطوف به خواستن، عمل کردن و احساس است و اساسا شناسایی را امری عاطفی، و فهم را همواره مسبوق به نوعی حالت عاطفی می دانند. ما وقتی چیزی را می فهمیم که به آن اهتمام داشته، فایده اش را درک کرده باشیم. 🔸اغلب بحث می کنند که موهبت عقلانی انسان در پاسخ به نیازهای زیست شناختی او به کمال می رسد. فهمیدن جهان در وهله اول، توانایی برآمدن از پس آن است. شناختن راه خویش، شناختن چگونگی مرتب کردن اشیاء با اهداف و مقاصد انسان، و به خدمت گرفتن آنها، و نیز، شناختن چگونگی اجتناب از خطرهاست. این فهم را می توان فهم عملی نامید. فهم نظری، بر اساس فهم عملی به ظهور می رسد و هرگز نباید این دو فهم را مقابل یکدیگر دانست؛ زیرا شاید هیچ فهم نظری ای وجود نداشته باشد که یک سر از انگیزه ها و اهداف عملی تهی باشد. باتوجه به مطالب فوق می توان گفت اگزیستانسیالیست ها به تجربه گرایی نزدیک ترند تا به عقل گرایی. البته باید توجه داشت که در صورتی می توان بینش شهودی آنان را تجربی دانست که تجربه را از تجربه حسی ظاهری، به تجربه ی درونی و وجدانی تعمیم دهیم. پایان بحث اگزیستانسیالیسم 🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت یازدهم 🔰زمینه های پیدایش انقلاب روسیه از زمان شکست روسیه در جنگ ۱۹۰۵ با ژاپن، اوضاع بد اقتصادی، گرسنگی، عقب ماندگی و سرمایه داری و نارضایتی های گوناگون در بین مردم، سربازان، کارگران و نخبگان روسیه به وجود آمده بود. روسیه مدت‌ها بعد از اروپای غربی و ایالات‌متحده صنعتی شد. وقتی سرانجام انقلاب صنعتی در اوایل قرن بیستم به روسیه رسید، تغییرات اجتماعی و سیاسی عظیمی را با خود به همراه آورد. ♦️برای مثال جمعیت شهرهای مهم روسیه نظیر سن پترزبورگ و مسکو در بین سال‌های ۱۸۹۰ و ۱۹۱۰ تقریباً دو برابر شد. نتیجه‌ی این افزایش جمعیت شلوغی شهرها و وضعیت نامساعد زندگی طبقه‌ی جدیدِ کارگران صنعتی بود. عوامل فراوانی نظیر افزایش جمعیت در اواخر قرن نوزدهم، فصل نامساعد کشاورزی به علت آب‌وهوای سرد شمال روسیه و مجموعه‌ای از جنگ‌های پرهزینه که با جنگ کریمه (۱۸۵۶-۱۸۵۴) آغاز شد، روسیه را با کمبود مکرر منابع غذایی مواجه ساخت. 🔹کارگران روسی علیه سلطنت و مشکلات معیشتی دست به اعتراض زدند. این اعتراض به کشتار یکشنبه‌ی خونین ۱۹۰۵ منتهی شد. صدها معترض غیرمسلح توسط سربازان تزار کشته یا مجروح شدند. کشتار بی‌گناهان یکشنبه‌ی خونین، جرقه‌ی انقلاب روسیه را در سال ۱۹۰۵ شعله‌ور ساخت. در این زمان کارگران خشمگین با اعتصاب‌های فلج‌کننده در سرتاسر کشور به قتل‌عام مردم واکنش نشان دادند. نیکلای دوم پس از کشتار سال ۱۹۰۵ وعده داد که با تاسیس مجلس‌های منتخب یا دوما به‌سوی اصلاحات گام برخواهد داشت. 🔸بیشتر مردم روسیه ایمان خود را به رهبری ناکارآمد سزار از دست داده بودند. فساد در دستگاه‌های حکومتی رواج داشت، اقتصاد روسیه عقب‌مانده بود و نیکلای هر بار که مجلس دوما با او به مخالفت برمی‌خاست، دستور انحلال آن را صادر می‌کرد. طولی نکشید که میانه‌روها هم برای سرنگون ساختن سزار با تندرویان ‌هم‌صدا شدند. حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه، اصلی‌ترین معترض به سیاست‌های نیکلای دوم بود که به‌طور گسترده بین دهقانان کشاورزان و کارگران کارخانجات صنعتی علیه سیاست‌های سیستم تزار فعالیت داشت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۶۶ 🔰ناسیونالیسم مقدمه بحث درباره ناسیونالیسم و بررسی اوصاف و مراتب آن، گرچه مربوط به عصر جدید و آثار و نتایج آن است، ولی مدتها است که مورد توجه افراد و جماعت های گوناگون قرار گرفته است و هر یك به شیوه خود به کاوش آن پرداخته و بسته به نوع نگاه یا شیوه تعاملی که با آن داشته اند، به نتایج متفاوتی دست یافته اند که در بیشتر موارد، صرفاً تعدد رهیافت یا تکثر سطحی و بی بنیاد مطالب و رویکردها نیست، بلکه به مراتب، دارای غنا و فربهی خاصی بوده و در پاره ای نمونه های آن به صورت منظومه های فکری و سیاسی نیز درآمده است. این مباحث که از همان سرآغازهای ظهور این ایده شروع شده است تاکنون نیز باجدیت و اهتمام شایان توجهی ادامه یافته است. ♦️اگرچه در هر برهه ای، بسته به اوضاع و احوال حاکم، این جستارها، شکل و شمایل یا سمت و سوی خاصی داشته اند، در کل به نوعی، جریان اندیشه ورزی و تحقق دادن به مقتضیات و لوازم ملی گرایی را سامان داده و دست کم آن را پیگیری کرده است؛ به گونه ای که امروزه می توان این گونه تلاشهای انجام گرفته اعم از: فکری، فرهنگی، سیاسی و حتی نظامی را با عنوان تاریخ و فرهنگ ناسیونالیسم دسته بندی کرد و به مثابه یك مکتب، آن را در کنار یا دست کم در ذیل مکاتب و مرام های فکری و فلسفی جدید مورد توجه قرار داد. در عین حال، بسیاری از صاحب نظران بر این باور هستند که قومیت، قومگرایی و ناسیونالیسم از موضوعات حساس کشورها در عصر حاضر محسوب می گردد. 🔹طی نیم قرن اخیر تنشهای قومی به موازات افزایش ظرفیتهای اطلاعاتی دنیای مدرن فزونی یافته و مسائل جدیدی را به وجود آورده اند. انقلاب اسلامی ایران، نقطه آغازی در تحولات سالهای پایانی قرن بیستم به شمار می آید که مکاتب مختلف سیاسی از جمله لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و ... را به چالش کشیده است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت دوازدهم 🔰 ورود روسیه به جنگ جهانی اول در اوت ۱۹۱۴ میلادی، روسیه به دستور تزار وقت و به منظور حمایت از اسلاوهای صربستان و متحدان فرانسوی و بریتانیایی خود وارد جنگ جهانی اول دربرابرامپراتوری آلمان و امپراتوری اتریش_مجارستان  شد. مداخله در جنگ پیامدهای ناخوشایندی برای امپراتوری روسیه در برداشت. قدرت نظامی امپراتوری روسیه قابل قیاس با آلمان پیشرفته وصنعتی نبود و آمار تلفات روسیه نسبت به‌ تلفات سایر ملل در جنگهای گذشته بالاتر بود. روسیه در خلال جنگ، با کمبود غذا و سوخت مواجه شد و از سوی دیگر تورم افزایش پيدا کرد. اقتصاد به علت اقدامات جنگی پرهزینه تضعیف شد. ♦️نخست فقط بلشویک‌ها، مخالف ورود روسیه به این جنگ بودند و می‌گفتند که این جنگ، سبب بدتر شدن اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی روسیه خواهد شد. در سال ۱۹۱۴ میلادی، یعنی در آغاز جنگ جهانی اول، روسیه بزرگترین ارتش جهان را داشت، حدود ۱۲ میلیون سرباز و ۶ میلیون سرباز ذخیره؛ ولی در پایان سال ۱۹۱۶ میلادی، پنج میلیون نفر از سربازان روسیه کشته، زخمی یا اسیر شده بودند. حدود دو میلیون سرباز نیز محل خدمت خود را ترک کرده و غالباً با اسلحه به شهر و دیار خود بازگشته بودند. در میان ۱۰ یا ۱۱ میلیون سربازِ باقی‌مانده نیز، اعتبار تزار و سلسله مراتب ارتش و اتوریته افسران بالا دست از بین رفته بود. عوامل نابسامان داخلی اعم از اجتماعی، کشاورزی و فرماندهی نظامی در شکستهای روسیه بسیار مؤثر بود. 🔸سرنگونی حکومت نیکلای دوم و روی کارآمدن حکومت موقت شکست‌های روسیه در جنگ جهانی اول، حامیان نیکلای دوم در روسیه را به حداقل خود رساند. در اوایل فوریه ۱۹۱۷ میلادی اکثر کارگران صنعتی در پتروگراد(سن پترزبورگ) و مسکو دست به اعتصاب زدند. سپس شورش به پادگان‌ها و سربازان رسید. اعتراضات دهقانان نیز گسترش یافت. سوسیال دموکرات‌ها هدایت اعتراضات را در دست گرفتند. در ۱۱ مارس ۱۹۱۷ میلادی، تزار وقت روسیه، نیکلای دوم، فرمان انحلال مجلس روسیه را صادر کرد، اما اکثر نمایندگان مجلس متفرق نشدند و با تصمیمات نیکلای دوم مخالفت کردند. در ۱۵ مارس ۱۹۱۷ میلادی، نیکلای دوم سعی کرد برادرش گراند دوک میخائیل را به عنوان جانشین خود بگمارد ولی میخائیل پیشنهادش را نپذیرفت و اعلام کرد که پذیرش تاج و تخت توسط او منوط به رأی موافق مردم است. سرانجام در پی تظاهرات گسترده کارگران و سپس نافرمانی سربازان در سرکوب تظاهرکنندگان در پتروگراد، نیکلای دوم از مقام خود استعفا داد. بدین ترتیب حکمرانی دودمان رومانوف‌ها بر روسیه پس از حدود سیصد سال پایان یافت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۶۷ 🔰 تعریف ناسیونالیسم: بیشتر مترجمان ناسیونالیسم را به ملی گرایی ترجمه می کنند؛ ولی دقت در معنای اصطلاحی آن نشان می دهد که ناسیونالیسم، جریانی قوم گرا و ملت ستیزانه است. ملت در معنای قرآنی، راه و روشی است که انسان را به سیر تکاملی انسانی می کشاند و ناسیونالیسم با شعار قوم و قبیله گرایی به دنبال کشاندن انسانها به سوی تفرقه حیوانی است. بنابراین ناسیونالیسم یا ملی گرایی یکی از جریانهای ضد فرهنگ در جوامع بشری به ویژه جوامع اسلامی است که به بهانه رواج فرهنگ ملی همچون: ایرانی، ترکی، عربی و غیره وحدت میان ملت ها و نهادهای اجتماعی یک ملت و استعمارزدگی آنها را هدف قرار داده است. ♦️«ناسیو» در زبان فرانسه به معنای قبیله عقب مانده و به معنای«زادن» بوده است. این واژه در فارسی و یا عربی، لغت های مشابهی دارد که از پیوند و نسبت خونی و نژادی افراد حکایت می کند. لفظ (nation) مشتمل و یا مستلزم اقتدار و حق سیاسی خاص نیست، پس در ترجمه لفظ nation استفاده از کلمه قوم، شعب و نظایر آن بی مناسبت نیست و استفاده از لفظ ملت کاملا بی وجه است. اما یکی از حوادث شگفتی که پس از مشروطه در تاریخ ادبیات ما رخ داد، ترجمه لفظ (nation) به ملت و ناسیونالیسم به ملت پرستی، ملت گرایی، ملت آیینی، ملی گری، مسلک اصالت ملی، مکتب ملیت و نظایر آن است. نظیر این ترجمه در کشور ترکیه نیز واقع شد؛ یعنی آنها برای ترجمه ناسیونالیسم از لفظ ملت استفاده کردند. این خلط در کشورهای عربی کمتر واقع شده و بیشتر از لفظ «قوم» برای ترجمه استفاده کرده اند. 🔹قوم پرستی و ناسیونالیسم در قالب یک ایدئولوژی برای قوم و (nation) مفهومی فراتر از معنای اولیه آن در نظر می گیرد. همان گونه که گذشت در معنای اولیه این واژه، اثری از حاکمیت سیاسی نیست و زادن و رابطه خونی و نژادی عنصر اصلی آن است، اما در معنای جدید، قوم در واقع همان «خود اجتماعی» انسان است، و این «خود» آن حقیقت الهی انسان در ادیان نیست تا آیت و نشانه خداوند باشد، بلکه بخشی از واقعیت است که آن را در تعاطی و تعامل اجتماعی با دیگران شکل می دهد. شایان ذکر است که باید میان میهن دوستی(پاتریاتیسم) و ملی گرایی یا قوم گرایی(ناسیونالیسم) تفاوت قائل شد. 🔸دانشنامه ویکی پدیا در تبیین و تعریف ناسیونالیسم می نویسد: «ملی گرایی»، ملت باوری، یا ناسیونالیسم نوعی آگاهی جمعی است، یعنی آگاهی به تعلق به ملت که آن را «آگاهی ملی» می خوانند. آگاهی ملی، اغلب پدید آورنده حس وفاداری، شور، و دل بستگی افراد به عناصر تشکیل دهنده ملت( نژاد، زبان، سنت ها و عادت ها، ارزش های اجتماعی، اخلاقی، و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه آمیز از آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت ها می شود. به صورت کلی به جریان اجتماعی- سیاسی راست گرایی گفته می شود که می کوشد با نفوذ در ارکان سیاسی کشور و در راه اعتلا و ارتقای اساسی باورها، آرمان ها، تاریخ، هویت، حقوق و منافع ملت گام بر دارد. 📌ناسیونالیسم، در تضاد با باور نوینی است که جهان میهنی(انترناسیونالیسم) نام دارد و طرفدار یکی شدن همه مرزها و از میان رفتن مفهوم امروز «کشور» است. ناسیونالیسم با ارائه و بنیان مفاهیمی مانند «عشق به میهن» و یا «ملت پرستی» به جنگ با باورهای انترناسیونالیستی رفته و می کوشد کاستی های پدید آمده از کارشکنی های سیستم ها و اشخاص «جهان میهن» را برطرف سازد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت سیزدهم 🔰 دوران حکومت موقت مجلس دومای روسیه، در ۱۵ مارس ۱۹۱۷ میلادی، یک حکومت موقت را به رهبری شاهزاده گئورگی لووف و وزارت الکساندر کرنسکی سوسیال دموکرات مسئول اداره امور کشور ساخت. هم‌زمان با به قدرت رسیدن حکومت موقت، تزار نیکلای دوم و اعضای خانواده‌اش به سیبری انتقال یافتند. ♦️حکومت موقت سوسیال دموکرات‌ها عملاً کاری در کاهش نارضایتی‌های عمومی انجام نداد. دولتمردان امپراتوری آلمان نیز با هدف کارشکنی و خرابکاری در امپراتوری روسیه، از سوسیال دموکرات‌های تندروی بلشویک حمایت کردند و لنین را با قطار از سوئیس به سوئد و از آنجا به پتروگراد رساندند. لئون تروتسکی نیز از آمریکا وارد پتروگراد شد، او گرچه بلشویک نیست اما با لنین هم آواز شد که حکومت موقت هم، یک حکومت بورژوایی است. استالین قبلاً در داخل روسیه در تدارک قیام فعال بود؛ بلشویک‌ها با شعارهای «به جنگ خاتمه دهید»، «تمام زمین‌ها برای دهقان‌ها» و «تمام قدرت در دست شوراها» به میان مردم آمدند. نخستین کنگره شوراها با حضور نمایندگان سربازها، کارگران و دهقان‌ها برگزار شد. در شورای پتروگراد، منشویک‌ها و سوسیالیست‌ها در اکثریت بودند. از میان بیش از ۶۰۰ نماینده ابتدا فقط ۱۰۵ نفر از آن‌ها بلشویک بودند اما کم‌کم به تعداد بلشویک‌ها افزوده شد. به تدریج بلشویک‌ها به صورت رقیبی برای حکومت موقت درآمدند. 🔹حکومت موقت همچنان در پی ادامه جنگ جهانی اول بود. از سوی دیگر شکست‌های متوالی باعث فرار سربازان از جبهه و بیشتر شدن نارضایتی‌ها شد. اوضاع وخیم‌تر شد و درگیری‌های داخلی به اوج رسید، قیام بلشویک‌ها نیز شعله‌ور تر شد. گئورگی لووف در تاریخ ۲۱ ژوئیه استعفا داد و الکساندر کرنسکی را جانشین خود خواند. آشفتگی‌ها و نارضایتی‌های عمومی در ژوئیه ۱۹۱۷ به اوج خود رسید. این آشفتگی‌ها و نارضایتی‌ها باعث شد که بلشویک‌ها برای تسریع مقاصدشان به دنبال قیام باشند. اما حکومت موقت لووف-کرنسکی، اقدام به مقابله کرد و لنین مجبور شد به مرزهای فنلاند فرار کند. حکومت موقت همچنین تندروهای بلشویک را به اتهام جاسوسی برای امپراتوری آلمان مقصر شناخت و دستگیر و زندانی کرد. 🔸همزمان محافظه‌کاران و طرفداران نیکلای دوم، پشت ژنرال کورنیلوف جمع شدند تا با حکومت موقت مبارزه کنند. کرنسکی برای دفاع از حکومت خود، بلشویک‌های تندرو را که حالا از زندان آزاد شده‌اند به یاری فرا خواند. ارتش کورنیلوف شکست خورد. حالا بلشویک‌ها هم در شورای پتروگراد و هم در شورای مسکو اکثریت دارند. دهقانان قیام می‌کنند و زمین‌ها را از دست اشراف درمی‌آورند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*تمام فرقه‌های فاسد از داخل روحانیّت بیرون آمده* 🔴 استاد رحیم پور ازغدی: 🔹حوزه انقلابی توجیه‌گر و چاپلوس هیچکس نیست 🔸آخوندی که سطح زندگی‌اش از متوسط رو به پایین مردم بالاتر باشد، وجودش برای تشیع مضر است 🔹اگر نصیری(رئیس سابق ساواک) زنده بود،الآن جزء مسؤولین کشور بود 🆔 @Jarianshenasi
🔴 شهرت طلبی در مقام مرجعیت! شما [روحانیت] هادى مردم هستيد. شما بايد چراغ باشيد. شما بايد نور باشيد. تهذيب كنيد نفوس خودتان را. حب دنيا را از نفستان بيرون كنيد، رأس كل خطيئه است. همه خطاها از حب دنياست، از حب شهرت است. 📚صحیفه امام، ج6، ص284 ♻️ یکی از سنت‌های حسنۀ رایج در حوزه های علمیه، احترام به ساحت مرجعیت است. با توجه به جایگاه رفیعی که نهاد مرجعیت دارد، بسیاری از کسانی که مرجعیتشان مسلم بود؛ به دلیل احترام به آن جایگاه رفیع و دوری از شهرت‌طلبی، از پذیرش مقام مرجعیت ممانعت می‌کردند. ♦️به عنوان نمونه مرحوم آیت‌الله بروجردی تا زمانی که آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی در قید حیات بودند؛ از انتشار رساله_عملیه خودداری ‌نموند. 🔹آخوند همدانی نیز همواره از پذیرش منصب مرجعیت سرباز می‌زد و مکرر می‌فرمود به رساله‌های عملیه مراجع موجود عمل کنید. 🔸این سنت حسنه در زندگی دیگر بزرگانی چون آیت‌الله سید احمد زنجانی، آیت‌الله سید محمد محقق داماد، آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله یزدی و ... کاملاً مشهود است. 🔹با این‌ وجود مشاهده می‌شود که برخی افراد، در زمان حیات تقلید، سفرۀ مرجعیت خود را پهن کرده‌اند. ♦️افرادی همانند علاوه بر بیت‎سازی و انتشار رساله، اخیراً پا را فراتر از این مسائل گذاشته و در استان‌های مختلف وکلایی را منصوب کرده‌!! ♻️ به‌ راستی کدامیک از نهادهای حوزوی باید از چنین اقدامات شهرت‌طلبانه و معناداری جلوگیری نمایند؟ آیا در قبال این مسائل هیچ مسئولیتی ندارد؟ 🖋 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۶۸ 🔰 پیشینه ناسیونالیسم روسو و منتسکیو از نخستین بنیان گذاران ناسیونالیسم بودند. ناپلئون، رشد این ایده را سرعت بخشید تا آنجاکه ناسیونالیسم حتی از اندیشه دموکراسی و آزادی خواهی هم زودتر در مشرق زمین توسعه یافت. قرن ۱۹ را باید عصر طلایی ملی گرایی نامید؛ زیرا جفرسون و پین، ناسیونالیسم آمریکایی را پایه گذاری کردند. در انگلیس بنتام و گلادستون ناسیونالیسم انگلیسی را به اوج رساندند. در ایتالیا گریبالدی و مزینی که از بزرگترین تئوریسین های مکتب ناسیونالیسم بودند، قد علم کردند. ویکتورهوگو در فرانسه و بیسمارک در آلمان از پرچمداران به نام ملی گرایی بودند. ♦️استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران بیان می کند که: «در قرن نوزدهم، سه واکنش یا گرایش اساسی در برابر شعارهای انقلاب فرانسه ظهور کرد: ۱) واکنش ناسیونالیستی ۲) واکنش محافظه کاری ۳) واکنش سوسیالیسم. دو گرایش نخستین را فلاسفه سیاسی منحرف از اصول یا ضد انقلابی و گرایش سومین را، عدالت طلبانه خوانده اند. ناسیونالیسم پس از فیخته، متفکرانی چون شارل موراس و بارس را داشت که روی هم افکار و عقاید ناسیونالیستی، کشورهای گوناگون اروپا را تدوین و تنظیم کردند. موراس، فکر «واحد ملی تفکیک ناپذیر» را تا آنجا پیش برد که برای مجموعه ملت یک شخصیت واقعی حاکم بر شخصیت و اراده فرد قائل شد و تبلور این شخصیت را در وجود دولت می دانست. همین فکر بود که منشاء پیدایش رژیم های توتالیتر، و مرام نازی در آلمان و فاشیسم در ایتالیا گردید. از آن پس، سراسر قرن نوزدهم تا نیمه اول قرن بیستم، دوران ظهور و بروز و تکامل افکار ناسیونالیستی در جوامع اروپایی گردید. 🔹گرایش های سوسیالیستی یا محافظه کاری در اروپا، گرچه در زمینه های اجتماعی و سیاسی روی افکار روشنفکران آثار فراوانی گذاشت با این حال، رنگ ناسیونالیستی دولت های اروپایی آنچنان شدید بود که هرگونه رنگ دیگر را، اعم از رنگ لیبرال، رنگ کنسرواتیسم یا رنگ سوسیالیستی مارکس را تحت الشعاع قرار می داد. همین ناسیونالیسم اروپایی بود که در شکل افراطی خود، به صورت نژاد پرستی و راسیسم جلوه کرد و دو جنگ جهانی را به وجود آورد. بالاتر از آن، همین اندیشه بود که علی رغم همه شعارهای آزادی و برابری نوع انسان، استعمار ملل شرق و آفریقا و آمریکای جنوبی را توجیه و تصدیق کرد. قرن نوزدهم و نیمه قرن بیستم با دوران شدت وحدت استعمار اروپا در آسیا و آفریقا مرادف و همزمان با تجلی و توسعه افکار ناسیونالیستی بود. 🔸ملی گرایی در قرن نوزدهم در کشورهای اسلامی نیز ظهور کرد و در این میان، مصر و ترکیه پیشتاز بودند. ناپلئون شخصا موسسه ای با نام بنیاد مصر، تاسیس کرد که هدفش تقویت مصری گرایی بود. در همین راستا باستان شناسانی مانند: کلو، سریزی، لینان و روسه به مصر اعزام شدند. سیلوستر دوساسی و برخی دیگر از پژوهشگران فرانسوی نیز درباره عظمت تمدن فراعنه کتابها نوشتند. در پی آن، دسته ای از روشنفکران به وجود آمد که به پرچمداری قوم گرایی مصری تاکید داشتند. رفافه طهطاوی (۱۸۷۳-۱۸۰۱)، ناسیونالیسم مصری را مطرح کرد. پیشتاز دیگر در ناسیونالیسم مصری یعقوب یصنوع بود. طه حسین و لطفی السید نیز به سرکردگی حزب وفد در سیاست مصر نفوذ فراوان یافتند. نحاس پاشا و بسیاری دیگر از سیاستمداران نیز ملی گرا بودند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت چهاردهم 🔰 سقوط حکومت موقت و روی کار آمدن بلشویک‌ها بلشویک‌ها با مدیریت تروتسکی در شورای پتروگراد، ملوانان کرونشتات و سربازان ناراضی را سازماندهی و منظم کردند. لنین به پتروگراد(سن پترزبورگ) رفت و از اقدامات تروتسکی در سازماندهی قیام حمایت کرد. در (اکتبر) نوامبر ۱۹۱۷ کمیته انقلابی شورای پتروگراد به رهبری تروتسکی، شبانه پل‌ها، راه‌آهن، خطوط تلفن و ساختمان‌های دولتی را تصرف کردند و با یک یورش نظامی، کاخ زمستانی تزار را در شب هفتم نوامبر ۱۹۱۷ به اشغال خود درآوردند. الکساندر کرنسکی گریخت ولی اکثر اعضای حکومت موقت دستگیر شدند. بدین ترتیب بعد از نه ماه حکومت موقت سوسیال دموکرات ناشی از انقلاب فوریه سرنگون شد. ♦️تشکیل شورای کمیسرهای خلق بر اثر انقلاب اکتبر، بلشویک‌ها شورای کمیسرهای خلق را به‌وجود آوردند. لنین رهبر شورا، تروتسکی کمیسر امور خارجه و استالین کمیسر داخلی شد. مسکو به تصرف بلشویک‌ها درآمد و پایتخت از سن پترزبورگ به مسکو منتقل شد. سپس دومین کنگره شوراها برگزار شد. بلشویک‌ها بلافاصله صلح را پذیرفتند و پیمان برست-لیتوفسک را در مارس ۱۹۱۸ با امپراتوری آلمان امضا کردند. این پیمان بسیار به ضرر روسیه بود و اراضی زیادی از کنترل روسیه خارج شد. از سوی دیگر، مالکیت خصوصی لغو شد و تمام امور به شوراهای روستایی واگذار شد. تمام زمین‌های مالکان نیز میان دهقانان تقسیم شد. در ۱۹۱۸ میلادی، بلشویک‌ها رسماً نام خود را به حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر دادند. 🔹جنگ داخلی روسیه در اواخر سال ۱۹۱۷ یعنی از ماه نوامبر ۱۹۱۷ تا اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، سرزمین روسیه درگیر یک جنگ داخلی شد. گروههای متخاصم شامل ارتش سرخ که در جهت آرمانهای دولت بلشویک لنین به رهبری تروتسکی با ارتش سفید که متشکل از ائتلاف بزرگ ناپایداری از نیروهای سلطنت طلب، سرمایه دار و حامیان سوسیال دموکراسی بودند، می‌جنگیدند. نظامیان و سلطنت‌طلبان تزاری با حمایت بریتانیا و فرانسه، گروهی موسوم به ارتش سفید را سازماندهی کرده بودند و در چهارگوشه روسیه به مخالفت با دولت بلشویک لنین می پرداختند؛ 🔸سرانجام شورش‌های ارتش سفید به تدریج تا سال ۱۹۲۲ میلادی سرکوب شد و نهایتاً با تسلط ارتش سرخ بر شهر ساحلی شرقی ولادی‌ وستوک در اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، نیروهای ارتش سرخ عملاً بر اکثر نقاط روسیه مسلط شدند. در ۱۶ جولای ۱۹۱۸ تزار و خانواده اش (رومانوف‌ها) که در یکاترینبورگ حصر خانگی بودند، توسط بلشویک‌ها تیرباران و کشته شدند. و جنگ داخلی روسیه در ۱۹۲۳ با پیروزی ارتش سرخ لنین و تاسیس جماهیر شوروی پایان یافت.ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi