📚 روشنفکری در ایران و غرب
✍🏼 قسمت ۱۶۱
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ه) قرارداد مفصل بین ایران و انگلیس(1227 ه.ق) :
این قرارداد را سرگور اوزلی سفیر اعزامی دولت انگلیس و عباس میرزا نایب السلطنه از ایران امضاء نمود. بر اساس آن دولت ایران موظف شد عهدنامه های خود را با دولت های اروپایی که با انگلستان دشمنی دارند، لغو کند و در صورت نیاز به ورود معلم و مستشار از خارج، از کشورهای دشمن انگلستان، آن ها را استخدام ننماید. در ضمن دولت انگلستان در اختلاف بین ایران و افغانستان بی طرف خواهد ماند، اما اگر افغانستان بخواهد به هندوستان حمله کند، دولت ایران موظف به جلوگیری و جنگ با اوست. ایران متعهد شد که در صورت هجوم دشمنان انگلستان از طریق خوارزم، بخارا و سمرقند و غیره به هندوستان به این کشور کمک کند و تلاش خود را برای جلوگیری از حمله به کار بندد.
🔸در مقابل همه این تعهدات دولت انگلستان متعهد می شد که در صورت اختلاف داخلی بین شاهزادگان، امرا و سرداران دخالت ننماید و در صورت پیشنهاد بخشی از خاک ایران از طرف متخاصمین، باز دولت انگلستان نپذیرد و مداخله نکند. دولت انگلستان سالی 200 هزار تومان به ایران در صورت حمله یک دولت اروپایی تا پایان جنگ کمک می کند یا در صورت خواستن کشتی جنگی آن را در اختیار ایران قرار می دهد.
🔹و) جنگ دوم ایران و روس و قرارداد ترکمانچای(1241- 1243 ه.ق) :
پس از عهدنامه گلستان به دلیل مبهم ماندن مرز ایران و روسیه، علی رغم اعزام نمایندگانی از ایران و مذاکره با تزار روس در پطرزبورگ، و مذاکرات نمایندگان روسیه با عباس میرزا نایب السلطنه، توافقاتی در زمینه تعیین مرزهای روشن به وجود نیامد.دولت روس در برابر پیشنهاد ایران مبنی بر برگشت تمام یا قسمتی از ولایات واگذاری در عهدنامه گلستان و دریافت خسارت جنگی، روی خوش نشان نداد. درگیری های پراکنده بین خوانین دو طرف ادامه یافت. روسیه دست به تحرکاتی زد و اعلام کرد که گوگچای متعلق به آن کشور است و یرملوف را برای اشغال آن ناحیه گسیل داشت. اعتراض ایران به جایی نرسید و مذاکرات دربار ایران با نیکلای اول بی نتیجه ماند. لاجرم نیروهای اعزامی فتحعلی شاه به سوی مرزها گسیل شدند و نیروهای نظامی در مرز تقویت شدند.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۲
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ادامه جنگ دوم ایران و روس:
مردم که از تجاوزات سپاهیان روس به تنگ آمده بودند با مشاهده عجز و ناتوانی در شاه و دربار، به علماء متوسل شدند. آقا سیدمحمد طباطبایی معروف به سید مجاهد از علمای بزرگ مقیم کربلاء وقتی شرح تسلط روس ها بر سرزمین های اسلامی و تجاوزات آنان را شنید، مصمم بر انجام تکلیف شرعی شد. او ابتدا درس های خود را تعطیل کرد. سپس از عراق به ایران آمد و دیگر علما را و فقها را به جهاد دعوت کرد. به اتفاق جمعی از علماء به محل تمرکز سپاه ایران آمدند. روز بعد، ملا احمد نراقی مجتهد به اتفاق دیگر علماء به آن ها پیوستند. علماء به اتفاق فتوا دادند و مردم را به مقابله با روس ها دعوت کردند.
🔸برخی از مورخین کج اندیش تلاش کرده اند تا شکست ایران در جنگ دوم را به گردن علماء بیندازند، به این بهانه که فتواهای آنان سبب شروع جنگ شد و عباس میرزا به جنگ اشتیاق نداشت! در حالی که سپاه ایران در محل اردوی سلطانیه پس از شکست مذاکرات یرای جنگ آماده می شد و فتوای علماء سبب پیوستن گروه زیادی از مردم و عشایر و تقویت اردوی ایران شد.
اسناد تاریخی نشان می دهد که سهل انگاری عباس میرزا، عدم پشتیبانی به موقع فتحعلی شاه از سپاهیان در رساندن آذوقه و اسلحه، خیانت مجدد انگلیسی ها به ویژه در زمانی که نقش علماء را مشاهده کردند و هر نوع پیروزی را سبب تقویت مواضع آنان می دانستند، سبب شد تا لشکریان ایران پس از پیروزی های درخشان اولیه، در نهایت جنگ را واگذار کنند.
🔹روس ها پس از تصرف ایروان از رود ارس گذشتند. مرند را بدون مقاومت تصرف کردند و در سوم ربیع الثانی 1243 ه. ق وارد تبریز شدند. با سقوط تبریز آماده حمله به تهران شدند که با ارسال نمایندگانی از سوی عباس میرزا برای مذاکره و صلح، ژنرال پاسکوویچ شرایط سختی را پیشنهاد کرد. فتحعلی شاه از این پیشنهادها خشمگین شد و با سپاهی روانه قزوین گردید. مک دونالد وزیر مختار انگلیس که از پیشرفت روس ها و خطر سقوط تهران نگران شده بود و احتمال می داد شاه بر نیروهای روسی پیروز نشود، به اردوی شاه پیوست و پیشنهاد میانجیگری داد. مذاکرات صلح در قریه ترکمانچای شروع شد. از طرف ایران عباس میرزا ، میرزا ابوالحسن شیرازی و میرزا بوالقاسم قائم مقام و از طرف روس ها ژنرال پاسکوویچ با حضور مک دونالد شرکت داشتند.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۳
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت :
♦️واقعه قتل الکساندر سرگیویچ گریبایدوف 1244 ه. ق( دیماه 1209 ه. ش)
یک سال از امضای قرارداد ترکمانچای گذشته بود که واقعه قتل گریبایدوف، وزیر مختار روس در ایران اتفاق افتاد.گریبایدوف شاعر و درام نویس روسی و خواهرزاده پاسکویچ سردار روسی است. گریبایدوف در تفلیس حضور داشت و زن گرجستانی اختیار کرده بود. پاسکویچ او را با خود همراه کرد و در تمام مراحل جنگ او را در کنار خود قرار داد. پس از پیروزی روس ها و انعقاد پیمان ترکمانچای، او به سمت وزیر مختار روسیه در تهران اعزام شد. نسخه پیمان که به امضاء تسار- امپراتور روس – رسیده بود را با خود به تهران آورد و سفارت روسیه را در انتهای ضلع غربی خیابان باب همایون در ساختمانی که به مسجد شاه متصل است، تشکیل داد.
🔸در مواد معاهده ترکمانچای قیدهایی درباره استرداد اسیران جنگی و پناهندگان آمده بود. گریبایدوف در اجرای این مواد که عبارت بودند از بازگشت دادن اسیرانی که می خواستند به دشمن خود برگردند، سختی و دشواری زیادی داشت و در عین حال با خشونت و بی توجه به مبانی شرعی ایرانیان اقدام می نمود. اسیرانی که در جنگ ها قبلی به اسارت گرفته شده بودند، به ویژه زنان گرجی در ایران شوهر انتخاب کرده بوده و دارای فرزند بودند. مامورین روسی این زنان گرجی یا ارمنی تبار را پیدا کرده و آنان را به اقامتگاه گریبایدوف در حوالی دروازه شاه عبدالعظیم می بردند. از آن ها می پرسیدند می خواهید در تهران بمانید یا به قفقاز برگردید؟ گاه نیز آنان را به طور اجبار و غیر قانونی شبانه آن جا نگه می داشتند. مردم از این حوادث خشمگین بودند. فرار میرزا آقا یعقوب خان، خواجه ی ارمنی تبار از کاخ سلطنتی و پناهندگی او به گریبایدوف با مبلغ هنگفتی پول، وضعیت را بغرنج کرد.
🔹میرزا یعقوب دو زن گرجی که در خانه اللهیار خان آصف الدوله زندگی می کردند را به وزیر مختار روس اطلاع داد. حسب برخی نقل ها سربازان روسی آن ها را به زور از خانه آصف الدوله به اقامتگاه گریبایدوف می برند. این مساله به شدت به غیرت ایرانیان برخورد. شکست در برابر روس نیز بر آتش خشم مردم افزوده بود. یکی از روحانیون به نام میرزا مسیح استرآبادی مجتهد، شاگرد میرزا ابوالقاسم قمی ابتدا به گریبایدوف پیغام می فرستد و خواستار آزادی زنان می شود. لیکن پیغام رسان او موفق به دیدار وزیر مختار روس نمی شود. میرزا مسیح فتوا می دهد که نجات زنان مسلمان از دست مشرکان مجاز است. یک روز پس از صدور فتوا، بازار بسته شد. گروهی از مردم به سوی منزل وزیر مختار راه افتادند. میرزا مسیح خواست خود را دوباره تکرار کرد ولی موثر واقع نشد. ماموران دولت ایران هم موفق به جلوگیری از سیل مردم خشمگین نشدند. روز جمعه 24 رجب 1244 ه. ق یعنی حدود 19 روز بعد از ورود گریبایدوف به تهران، مردم خشمگین به سفارت روسیه حمله بردند و دو زن گرجی را آزاد کردند. خواستار تحویل میرزا یعقوب می شوند که با تیر اندازی ماموران روسی مواجه شدند. جوانی هدف تیر قرار می گیرد. تعداد ماموران روسی در سفارت حدود 20 تا 30 نفر ذکر شده است. گریبایدوف به همراه این افراد به مردم شلیک می کنند و شش نفر از مردم در این دفاع غیرتمندانه کشته می شوند. مردم هر کدام از کشته ها را در یک مسجد قرار می دهند و هنگامه ای برپا می شود و مجددا به سوی سفارت هجوم می برند.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۴
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ادامه جریان قتل گریبایدوف:
خبر که به فتحعلی شاه رسید نزدیک به 2 هزار سرباز را جهت حمایت از سفارت روس می فرستد. ولی سربازان زمانی می رسند که مردم موفق شده بودند تمامی ماموران روسی، گریبایدوف و میرزا یعقوب را بکشند و تنها یک تن از روس ها – مالزوف دبیر اول – زنده می ماند.
جسد سفیر مقتول به تفلیس حمل شد. دربار شاه تلاش بسیاری کرد تا عدم دخالت خود را در این ماجرا ثابت کند. عباس میرزا کسی را نزد نماینده انگلیس فرستاد و پس از ابراز تاسف و تاثر اعلام نمود که اتفاقی در تهران افتاده که لکه آن را با آب فرات هم نمی توان شست! از سفیر انگلیس خواست تا حقیقت امر را به وسیله سفیر خود در پایتخت روسیه، تایید و تصدیق کند.
🔸خسرو میرزا پسر عباس میرزا به نمایندگی از طرف شاه به روسیه اعزام شد. در این سفر، محمدخان زنگنه امیر نظام، میرزا محمدتقی خان فراهانی وزیر نظام، و میرزا تقی خان امیر کبیر در زمان ناصرالدین شاه، او را همراهی می کردند. این هیات در پایتخت روسیه مورد استقبال قرار گرفت
تزار روس- تسار – عذرخواهی ایران را پذیرفت و از دولت ایران موارد زیر را خواست:
1- مسببین اصلی قتل اعضای هیات روسی به سزای عمل خود برسند.
2- روحانی که فتوای اخراج دو زن ارمنی را صادر نموده تبعید شود.
3- اموال غارت شده مسترد گردد.
تزار روس همچنین در این سفر، مبلغ 5 میلیون ریال از بقیه غرامت جنگ را به خسرو میرزا بخشید و برای پرداخت 5 میلیون باقی مانده پنج سال مهلت قرار داد.
🔹نوشته اند که در آن موقع با امپراتوری عثمانی در حال جنگ بود و بی میل نبود که از موضوع چشم پوشی کند. فتحعلی شاه در پذیرفتن شرط تبعید میرزا مسیح مردد بود. میرزا مسیح نیز در برابر تبعید مقاومت می کرد. با وساطت حاج محمد ابراهیم کلباسی، از میرزا مسیح خواستند تا به عتبات برود. تمام اطرافیانش گفتندکه بیرون شدن تو از تهران همان و تحویل دادن به روسیه و اعدام همان. لذا میرزا مسیح ازترک تهران منصرف شد.
روز 8 صفر 1244 ه. ق او را به زور به مسجد شاه آوردند و مجبور کردند در انظار عمومی از مریدان و خانواده خود خداحافظی کند. دوباره احتمال شورش مردم بالا گرفت. این بار دولت وقت در دایره تهدید مردم قرار داشت. دروازه های ارگ بسته شد. توپ ها بر برج و باروی آن مستقر شد. فتحعلی شاه که دیگر میل نداشت خواسته های علما را بپذیرد، مردم را به مقابله تهدید کرد. این بار هم حاجی محمد ابراهیم کلباسی مداخله کرد و با خروج حاجی میرزا مسیح که لباس مبدل پوشیده بود، به همراه محافظ از تهران، ماجرا پایان یافت.
دولت ایران و روسیه نیز برای پایان دادن به این اختلافات 17 ساله در 25 جمادی الاخر 1260 قراردادی امضاء کردند.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۵
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ ظهور فرقه های شیخیه، بابیت و بهائیت(1300- 1260 ه. ق) :
شیخ احمد تنکابنی احسایی از اهالی احساء بحرین و بنیانگذار فرقه ی شیخیه بود. در سال 1166 ه. ق متولد شد و در سال 1242 ه. ق وفات یافت. او پسر زین العابدین پسر ابراهیم احسایی است که جزء منطقه القطیف از پیرامون بحرین بود. این خانواده پیرو مذهب تسنن بودند که از سه پشت قبل شیعه را پذیرفته بودند. شیخ احمد در سن بیست سالگی از بحرین به کربلاء و نجف رفت و در آن جا در درس بزرگانی چون سیدمهدی بحرالعلوم، آقا باقر معروف به وحید بهبهانی حاضر شد. پس از 20 سال توقف در اثر بروز بیماری وبا به بحرین بازگشت(1209ه.ق ). پس از توقف چهارساله مجددا به کربلاء رفت و در آن جا با شیخ یوسف پیشوای اخباریان ملاقات کرد و به فرقه آنان گرایش یافت. مدت 7 سال در حوالی بصره رفت و آمد داشت و با پیروان هرمس که او را ادریس نبی می دانند و به صائبین حران شهرت دارند، تماس گرفت و بسیاری از اعتقادات آنان را پذیرفت. چندی بعد به منظور زیارت حضرت رضا(ع) به ایران آمد و به شهرهای یزد و اصفهان و سپس قزوین رفت.
🔸شیخ احمد احسایی، معراج جسمانی پیامبراکرم(ص) و معاد جسمانی در رستاخیز را قبول نداشت. همین مساله سبب تکفیر او توسط جمعی از علماء گردید. در قزوین به دیدار حاج ملا محمد تقی برغانی از عالمان مشهور قزوین رفت. ملامحمد تقی با اطلاع از اعتقادات شیخ از او پرسید: عقیده مذهب شما در معاد چیست؟ شیخ گفت: من معاد را «جسم هور قلیایی» می دانم. آن هم در همین بدن است، مانند شیشه در سنگ. حاج ملامحمد تقی برغانی گفت: جسم هور قلیایی به جز بدن عنصری است و از ضروریات دین اسلام است که در روز قیامت همین بدن عنصری بازگشت می کند، نه بدن هور قلیایی. در همین مجلس، برغانی شیخ را تکفیر کرد.
🔹این مساله در اندک زمانی مورد تایید و توجه علمای شرعی واقع شد. شیخ مجبور به ترک قزوین و اقامت یکساله در کرمانشاه شد. سپس به کربلاء رفت. به واسطه سخت گیری پاشای عراق، مجبور به ترک کربلاء و عزیمت به مکه شد. لیکن در مسیر راه در سن 75 سالگی در اثر بیماری درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۶
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ ظهور فرقه های شیخیه، بابیت و بهائیت(1300- 1260 ه. ق) :
مهم ترین وجه اختلاف عقاید شیخیه با شیعه یکی در باب معاد است که گفته شد و دیگری در واقعه معراج پیامبر اکرم(ص) است. شیخیه معراج را روحانی می داند که بدون عروج جسم پیامبر انجام شده است! در حالی که شیعه، معراج را جسمانی می داند. از عقاید دیگر شیخیه این بود که در دوران غیبت امام زمان(عج) کسی از میان برجستگان باید واسطه فیض بین امام و مردم باشد و اگر او نباشد تکلیف از مردم برداشته می شود. آن ها این واسطه را «شیعی کامل» یا « رکن رابع» و ناطق واحد خواندند و شیخ خودش را همین رکن رابع می شمرد. ( یک رکن خدا، یک رکن امام زمان، یک رکن هم مردم که می شود سه رکن و رکن چهارم شیخ احمد احسایی و جانشینان وی بودند! ).
🔸بعد از شیخ احمد احسایی، سیدکاظم رشتی از شاگردان او، جانشینش شد. در یک نشست طولانی در کربلاء، چند مجتهد و فقیه مشهور چون آقا سید مهدی، شریف العلماء مازندرانی و ملا محمد جعفر استر آبادی با سیدکاظم رشتی بحث کردند که منجر به تکفیر وی شد. این حکم به تایید و امضای ملا آقا دربندی، آقا سید ابراهیم قزوینی وبعضی دیگر از علماء هم رسید. سیدکاظم رشتی در سال 1259 ه. ق در عراق درگذشت و در کربلاء مدفون شد.
🔹او برای خود جانشینی تعیین نکرد و بر اساس عقاید آن ها، رکن رابع معلوم نبود چه کسی است. آن ها فقط ادعا می کردند که ظهور حضرت صاحب نزدیک است و لذا به جانشین نیازی نیست! تا این که سید علی محمد باب ادعا کرد همان امام غایب است که سید کاظم رشتی مژده ظهور او را داده است! کنت گوبینو فرانسوی، زیر عنوان مذهب در مورد فرقه شیخیه اظهاراتی خوشایند غربی ها می نماید. او تشکیل این فرقه را به فساد در میان روحانیت و همچون فساد در میان کشیش ها می داند که منجر به ایجاد مذهب پروتستان و مذاهب دیگر در اروپا گردید.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۷
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ظهور فرقه بابیت:
سید علی محمد شیرازی معروف به باب از تاجر زادگان شیراز پسر سیدرضای بزاز است( متولد 1235 ه. ق). او از شاگردان سیدکاظم رشتی( شاگرد شیخ احمد کسایی و جانشین او) متوفی 1266 ه. ق است. وی پس از وفات سیدکاظم رشتی در مسجد کوفه مشغول ریاضت می شود و به تدریج اظهاراتی می نماید مبنی بر این که باب امام زمان(عج) است. سپس خود را باب الله نامید و پرستش خداوند را منوط به اذن و اجازه خود دانست. چیزی نگذشت که ادعای مهدویت کرد. به مکه رفت که به اصطلاح از آن جا خروج کند!
🔸 در سال 1260 ه . ق او در شیراز نزد ملاحسین بشرویه ای (از ارکان بابیه) ادعای بابیت نمود. در سال 1261 ه. ق ملاصادق خراسانی به دستور باب در اذان نماز جمعه شیراز عبارت« اشهد انّ علیا قبل نبیل باب بقیه الله» را گفت. این کار سبب واکنش تند مردم نسبت به این مساله و احضار و دستگیری باب توسط حاکم فارس، حسینخان نظام الدوله شد. این اقدام منتهی به تکذیب ادعای بابیت توسط علی محمد شیرازی در مسجد وکیل بر بالای منبر نزد علماء و مردم گردید.( 1261 ه. ق ).
در سال 1262 ه.ق باب به سوی اصفهان فرار نمود و از سوی حاکم گرجی نژاد و ارمنی مذهب اصفهان به نام منوچهرخان معتمد الدوله، مورد استقبال و پذیرایی قرار گرفت. او در این شهر در مناظره با علمای اصفهان همچون میرزا حسن نوری حکیم و محمد مهدی کلباسی و... در ماند. حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم دستور داد او را به تهران بفرستند و لیکن منوچهرخان در عین آن که باب را به سوی تهران روانه ساخت اما از راهدیگر او را فراری داد و مجددا به اصفهان آورد و همچنان به پذیرایی خود از او ادامه داد! تا این که معتمد الدوله در سال 1263 ه. ق درگذشت.
🔹بالاخره در سال 1263 ه. ق باب به دستور محمدشاه و صدر اعظم او میرزا آقاسی به مدت 9 ماه در ماکو زندانی شد. در این مدت باب به نگارش کتاب مقدس بابیان یعنی «بیان» اقدام نمود. در تاریخ 15 ذیقعده 1264 ه. ق، آیت الله حاج محمدتقی برغانی قزوینی مشهور به «شهید ثالث»، به دستور قره العین( زن کشف حجاب کرده و طرفدار سرسخت باب) و مریدان باب به طور فجیعی ترور شد. قاتلین دستگیر و زندانی شدند. با اقدامات حسینعلی بهاء، قره العین از زندان فراری داده شد و به خراسان رفت. اما دیگر بابی های دخیل در قتل، اعدام شدند. در جمادی الاول سال 1264 ه. ق، باب از زندان ماکو به قلعه ی چهریق (در حوالی ارومیه) منتقل و حبس شد. مدت حبس او در این قلعه 27 ماه بود که در این زمان ادعای قائمیت می کند!
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۸
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت
♦️ادامه فرقه بابیت:
در همین سال (1264 ه. ق) بابیان به رهبری محمدعلی قدوس و زرین تاج قزوینی (قره العین) و حسینعلی بهاء در دشت بَدَشت( در حوال شاهرود) تجمع می کنند. در این اجتماع قره العین بدون حجاب و با آرایش کامل ظاهر می شود و اعلام نَسخ دیانت اسلام و لغو احکام آن را می نماید. مردم مسلمان منطقه به این اجتماع حمله می کنند. خبر روابط نامشروع قره العین با سران بابیه موج انزجاری در میان مردم به وجود می آورد.
🔸پس از شکست بابیه در مقابله با قوای دولتی در مازندران( ملا حسین بشرویه ای سرکرده بابیه در این شورش بود). خشونت بابیه در قتل عام مرد و زن و بچه در روستای فرا و وحشی گری آن ها در شورش زنجان به رهبری محمدعلی زنجانی ملقب به « حجت»، سبب شد تا دولت درصدد چاره جویی اساسی برآید.
باب، در اواخر شعبان 1264 ه. ق از زندان چهریق به تبریز انتقال یافت و جلسه محاکمه او توسط جمعی از علمای این شهر و در حضور ولیعهد( ناصرالدین میرزا) انجام گرفت. باب در این جلسه از پاسخگویی به سئوال های علماء، درمانده شد. پس از چوب خوردن، اقدام به نگارش توبه نامه و تکذیب همه ی ادعاهایش نمود. ( دستخط توبه نامه او در کتابخانه ملی نگهداری می شود).
🔹پس از این جلسه مجددا باب را به زندان چهریق بازگرداندند. در سال 1265 ه. ق از سوی باب، میرزا یحیی صبح ازل( برادر بهاء)، در سن 19 سالگی به عنوان وصی و جانشین، تعیین شد که مورد قبول همه بابیان از جمله برادرش حسینعلی بهاء قرار گرفت.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۶۹
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ادامه فرقه بابیت:
در سال های 1266- 1265 ه. ق، آشوب های خونین بابیان در نقاط مختلف ایران( مازندران، تبریز، زنجان) شکل گرفت. این آشوب ها توسط میرزا تقی خان امیرکبیر بعد از جنگ های زیاد و صرف هزینه هنگفت( 5 کرور تومان) به طور قاطع سرکوب شد. در 27 شعبان 1266 ه. ق باب به حکم مراجع بزرگ دینی و فرمان قاطع امیرکبیر، در تبریز اعدام گردید.
بعد از اعدام وی، عوامل نفوذی بابیت در دربار و حکومت، مشغول توطئه علیه امیرکبیر شدند. در تاریخ 1267 ه. ق امیرکبیر توطئه قتلش را توسط آنان کشف کرد و حسینعلی بهاء را به عراق تبعید نمود.
🔸یکسال بعد در سال 1268 ه. ق با دسیسه عوامل بابیان در دربار- میرزا آقاخان نوری، تحت الحمایه ی انگلیس و دوست دیرین بهاء)، به دستور ناصرالدین شاه، امیرکبیر از صدرات ایران عزل شد و میرزا آقاخان نوری جایش را گرفت. کمی بعد با توطئه مشترک عمال استبداد و استعمار در همان سال امیرکبیر در حمام فین کاشان به قتل رسید.
با از میان برداشتن امیرکبیر، فضا برای جولان دادن میرزا آقاخان نوری در کشور باز شد. در همان سال حسینعلی بهاء به دعوت میرزا آقاخان نوری از عراق بازگشت و مورد استقبال و پذیرایی برادر او قرار گرفت.
🔹در همان سال(1268ه. ق)، بابی ها اقدام به ترور ناصرالدین شاه کردند که نافرجام ماند. سران بابیه به اتهام همدستی با توطئه قتل شاه، تحت تعقیب و دستگیری قرار گرفتند.
حسینعلی بهاء که یکی از متهمان ردیف اول پرونده به حساب می آمدبه خانه ی منشی سفیر روس در زرگنده(منطقه ییلاقی سفارت روس)، پناهنده شد. اما در نهایت دستگیر و حبس شد. جمعی دیگر از سران و فعالان فرقه بابیه نیز دستگیر و اعدام شدند. پس از چهار ماه با فشار شدید پرنس دالگوروکی سفیر روسیه در ایران، حسینعلی بهاء از اعدام جان سالم در برد و در سال 1269 ه. ق تحت الحفظ مامور سفارت روس به عراق تبعید شد. در یکم ذیقعده 1268 ه. ق، قره العین توسط دامادش، عزیزخان سردار مُکری در تهران به قتل رسید.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۷۰
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ ادامه فرقه بابیت:
در سال 1270 ه. ق یک زردشتی هندی تبار به نام « مانکجی هاتریا » وارد ایران شد. تبعه دولت هند بریتانیا و عضو برجسته ی سرویس اطلاعاتی انگلستان بود. چندین سفارش نامه از دولت انگلیسی هند خطاب به مقامات و سفرای انگلیسی در بغداد، اسلامبول و بوشهر و تهران آورده بود. ماموریت او پیشبرد اهداف سیاسی و اطلاعاتی استعمار بریتانیا در منطقه بود. از جمله تقویت شبکه های ماسونی، دامن زدن به تقابل میان ایران و اسلام، تقویت اقلیت های رسمی و غیر رسمی این کشور همچون زردشتیان، صوفیه و بهائیان.
🔸او قصد داشت با کمک سفارت انگلیس در تهران و ماسون های ایرانی و غیر ایرانی نظیر جلال الدین میرزا قاجار نایب فراموشخانه ی میرزا ملکم خان و فتحعلی آخوندوف(سرهنگ ضد اسلام در دستگاه نایب السلطنه ی روسیه در قفقاز اشغالی)، با بهره گیری از این اقلیت ها به ستیز با فرهنگ ملی – دینی این کشور و احکام و مقررات اسلامی بپردازد.
🔹مانکجی در بغداد با رهبر تبعیدی بهائیان- حسینعلی بهاء- دیدار و پیوند دوستی برقرار کرد که این دوستی تا پایان عمر به وسیله نامه نگاری و... ادامه داشت. او همچنین میرزا ابوالفضل گلپایگانی(مبلغ مشهور بهایی) را منشی مخصوص تجارتخانه ی خویش ساخت و در مدرسه ای که بنیاد نهاده بود به معلمی بر گماشت. علاوه بر آن، میرزا حسین همدانی بهایی را به تصحیح و بازنویسی کتاب میرزا جانی کاشانی بابی در مورد تاریخ بابیه، واداشت. چنان که همو میرزا عبدالرحیم ضرابی بابی را به نوشتن تاریخ کاشان تشویق نمود.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۷۱
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️فرقه بهائیت:
در سال 1285 ه. ق حسینعلی بهاء و صبح ازل به ترتیب: از اردنه به عکا فلسطین و سپس قبرس تبعید شدند.
در همان سال، بهاء پس از ورود به عکا، کتابی تحت عنوان« لوح سلطان» خطاب به ناصرالدین شاه نوشت و برای به دست آوردن دل ناصرالدین شاه نسبت به او اظهار اطاعت و عبودیت کرد که البته ناکام ماند.
یکسال بعد در سال 1286 ه. ق بهاء در زندان عکا به نگارش «اقدس» (کتاب مقدس بهائیان) اقدام نمود. در سال 1298 به اشاره ی حسینعلی نوری و با حمایت روسیه تزاری اولین تجمع بهائیان در عشق آباد روسیه شکل گرفت.
🔸در محرم سال 1307 ه. ق یکی از بهائیان ایرانی مقیم عشق آباد به نام محمدرضا اصفهانی که به مقدسات مسلمانان توهین می کرد، به قتل رسید. دولت تزاری روسیه جمعی از مسلمانان را به اتهام شرکت در قتل مزبور دستگیر، محاکمه و مجازات سنگینی نمود. پیرو حمایت دولت روس از بهائیان، بهاء در تایید و تمجید از تزار روسیه، لوحی صادر کرد و به بهائیان سفارش اکید کرد از حکومت روسیه تشکر کنند. تجمع بهائیان در عشق آباد و حمایت دولت روسیه از بهائیان، منجر به اعتراض شدید ناصرالدین شاه و حکومت ایران شد.
🔹در سال 1309 ه . ق بهاء به دلیل مرض وبا در عکا از دنیا رفت. پس از مرگ او درگیری و نزاع شدیدی بین دو پسر بزرگ بهاء به نام های محمدعلی و عباس افندی بر سر ریاست بر بهائیان و اخذ میراث بهاء شکل گرفت. دسته بندی و کشمکش شدید زبانی، قلمی و یدی میان آن دو و پیروان شان با عناوینی چون: « ناقضین» و « مشرکین» به وجود آمد که در نهایت منجر به غلبه عباس افندی بر رقیب خود شد.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۷۲
🔰 وقایع و حوادث زمینه ساز مشروطیت:
♦️ادامه فرقه بهائیت:
در سال 1313 ه . ق، اولین محفل بهائیان در تهران تشکیل شد. چهار سال بعد در 1317 ه. ق اولین محفل بهائیان در آمریکا به نام محفل شور شکل گرفت. در سال 1319 ه. ق عباس افندی توسط حکومت و قضات عکا چند بار احضار و بازجویی شد و عبدالحمید ثانی در حکم محکمی حبس او را تجدید نمود.
🔸در سال 1320 ه . ق نصب سنگ بنای اولین معبد رسمی بهائیان با عنوان « مشرق الاذکار »، در عشق آباد روسیه تزاری آغاز شد. این معبد توسط محمدتقی افنان پسردائی عباس افندی و وکیل الدوله روسیه با حضور و حمایت حاکم عشق آباد دولت روسیه- ژنرال سوبوتیچ – راه اندازی شد و بهائیان در مراسم راه اندازی به دعا و ثنای دولت روسیه پرداختند.
🔹در سال 1318 ه . ق، یک انگلیسی صهیونیست مشهور به نام « سِر رونالد استورز» در عکا با عباس افندی یک دیدار دوستانه کرد. استورز در دوران جنگ جهانی اول یکی از ارکان سیاست استعماری بریتانیا و عضو فعال سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی بریتانیا در خاور عربی بود. پس از سیطره و قیمومیت تحمیلی انگلیس بر فلسطین به حکومت حیفا ( مقر عباس افندی)، منصوب شد. کلنل لرنس مشهور، تحت فرمان او کار می کرد. وی در زمان حکومت بر حیفا بارها و بارها با عباس افندی دیدار داشت و در تشییع جنازه او شرکت کرد.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi