eitaa logo
طبیبِ جان 🇮🇷
197هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
109 فایل
🌺طبیبِ جان... همراهی برای جسم و جان 👤مدیریت: سید روح الله حسینی 🍜تغذیه @Taghzieh_tabaie_amzaj 💼آموزشگاه @Amoozesh_Javaher 📞مشاوره @Setare_mobin 💞همسرداری @Delbarkade 🛍️فروشگاه @FJawaher 🎯رضایت: @Rezayat_tabibjan 🚨تبادل، تبلیغات نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 כ״ד – قسمت ۲۴: «معاویه، یهود و بذر فاجعه‌ی عاشورا» 🎞 پرده اول 🔸دمشق، سال ۴۱ هجری قمری. شبِ شام، مثل همیشه پر از بوی تزویر و نقره و ناله‌ٔ یتیم‌ها بود. در قصر سبز، چراغ‌ها روشن بودن و سایه‌ها روی دیوارها می‌رقصیدن. معاویه، حالا دیگه به ظاهر تنها فرمانروای جهان اسلام بود. علی (ع) رو ترور کرده بودن. حسن بن علی (ع) مجبور به صلح شده بود. و حالا مردی که از روز اول برای قدرت دندون تیز کرده بود، بالاخره رسید به اون تختی که زیرش پُر بود از خون و خیانت. معاویه از پنجره قصر نگاهی انداخت به آسمون. نیشخندی زد و گفت: «همه‌ش با یه زهر شروع شد... حالا هم که دیگه تموم شد.» اما اون شب، پایان نبود... بلکه شروع فصلی تازه بود؛ فصلی که خون علی (ع) رو بسترش بود و دسیسه یهود ریشه‌ش. کنار تخت معاویه، مردانی ایستاده بودن با ریش‌های بلند و کلاه‌های یهودی‌شکل. کعب‌الاحبار، تازه‌مسلمانِ همیشه مشکوک، با تکیه به عصاش آروم در گوش معاویه زمزمه کرد: «یا امیر! حالا وقتشه روایت‌هایی بسازیم که خلافت‌تون رو الهی نشون بده. مردم شام که سوال نمی‌پرسن، فقط حدیث می‌خوان.» وهب بن منبه، یه نفوذی یهودی دیگه هم، تو گوشه‌ دیگه‌ای از اتاق مشغول نوشتن بود. ابوهریره، که حالا بیشتر از سه هزار حدیث به اسمش ثبت شده بود، نیشش تا بناگوش باز بود. بالاخره کاسه‌اش پر شده بود. این جماعت، استاد همونایی هستن که امروزه تو هالیوود، نیویورک‌تایمز و صندوق بین‌المللی پول نشستن و با همون تاکتیک‌ها، فقط با کت‌وشلوار و عطر فرانسوی، دین و خونِ مردم رو می‌زنن. 🔸یهودی‌ها از زمان فتح شام بازار رو دستشون گرفته بودن. تجارت زیتون و گندم و اسلحه تو دست‌شون بود. ضرب سکه‌ها زیر نظر سرجون رومی انجام می‌شد، ولی سود نهایی می‌رفت تو حساب تجار یهود! وقتی معاویه خواست بنی‌امیه رو تثبیت کنه، رفت سراغ همون فرمولی که قرن‌هاست یهود بلده: پول + رسانه + حدیث (روایت) ساختگی. 👈 تو جلسه‌ای مخفی با بازرگانان یهود دمشق، معاویه با اون صدای تودماغی معروفش گفت: «تا وقتی پول‌هاتون پشت منه، علی و خاندانش هیچ‌کاری نمی‌تونن بکنن.» اونا هم گفتن: «تا وقتی خلافت از مسیر علی (ع) بیرونه، ما هستیم. ولی اگه روزی حسین (ع) پاشو بذاره تو کوفه، باید آماده باشیم برای قتلگاه...» یهودی‌ها، مثل همیشه، حساب‌شده کار می‌کردن چون بالاخره قرن ها بود کودتا و پيغمبر کشی کرده بو ن و حسابی تجربه داشتن. بر اساس گزارش‌های تاریخی، معاویه سال ۴۱ هجری حدود دویست هزار دینار طلا (یعنی چیزی معادل حدود ۲۵ تُن طلا) رو برای تطمیع فرماندهان کوفه هزینه کرد. این یعنی حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان امروز! 🔺یکی از دریافت‌کننده‌ها، عبیدالله بن عباس بود فرمانده لشکر امام حسن علیه السلام. همین که سکه‌های معاویه رو دید، بی‌خیال امام حسن (ع) شد و شبونه پرید تو اردوگاه معاویه. سپاه امام حسن که صبح بیدار شد، دید فرمانده‌ش نیست؛ مثل یه لشکر بی‌سر شدن. همین خیانت‌ها باعث شد امام حسن علیه السلام مجبور به صلح شه و جام زهر بنوشن. ولی اون صلح، به‌قول خود امام، «صلحی نبود که باید... بلکه صبری بود از جنس کوه.»😔 تو اون روزا، کعب‌الاحبار و وهب و امثال‌شون، با جعل روایت‌هایی مثل: «هرکی بر حاکم خروج کنه، از اهل جهنمه!» یا «خلافت معاویه، از مشیّت خداست!» ذهن مردم رو بی‌حس و خواب کرده بودن. و در شام، در مساجد پرزرق‌وبرق، منبری‌ها حدیث می‌خوندن و صداشون می‌لرزید از عظمت "یزید"ی که هنوز نیومده بود ولی قرار بود سکان‌دار فاجعه بشه. 🔸 معاویه، همون‌قدر که سیاست‌مدار بود، بازیگر هم بود. یه روز قرآن رو بالا می‌برد، یه روز خطبه می‌خوند، ولی پشت‌پرده تو بازار اسلحه با یهودی‌ها چونه می‌زد برای خرید شمشیر و زره و سپر. ✴ و درست همون موقع بود که در دل شب، کنار قصر سبز دمشق، پسری از دل شب به دنیا اومد؛ اسمش یزید بود! پسری که با ژن پدرش، نطفه‌اش با شراب و طبل و طلا بسته شده بود. و قراره بود ادامه‌ی راه پدر باشه؛ راهی که به عاشورا ختم می‌شد. ادامه در پست بعدی 👇 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
... ادامه قسمت قبل👆 🎞 پرده دوم هر شب، دور قصر خضراء صدای دف و نی بلند بود؛ و توی قهوه‌خانه‌ها، کعب‌الاحبار حدیث جدید می‌داد: «معاویه، کاتب وحی بوده؛ پس اطاعتش اطاعت خداست!» و مردم شام هم، با نون و روغن زیتون و خوابیدن تو سایه بازار یهود، گفتن: "الحمدلله که سرمون بی‌کلاه نیست!" ولی در واقع، اون‌ سرها همون موقع کلاه گشادی رفته بود روشون. تو کوفه هم اوضاع بهتر نبود. معاویه بعد از صلح با امام حسن (ع)، تو ظاهر تعهد داد که به اهل بیت دست نزنه. ولی در باطن، پروژه‌ی تخریب شخصیت اهل بیت رو با تمام قوا پیش برد. اولین قدمش: 💰 خرید وجدان‌ها؛ سال ۵۰ هجری، فقط برای تطمیع زعمای قبایل عراق، چیزی حدود چهارصد هزار دینار طلا هزینه شد. یعنی چیزی در حدود ۵۰ تن طلا ــ معادل با ۴۰ هزار میلیارد تومان امروز! با این پول، نه‌فقط لشکر ساخت، بلکه وجدان تاریخ رو هم گرو گرفت. و همون‌ موقع بود که مأموران معاویه رفتن در خفا، و روضه‌خون‌هایی رو خریدن که به‌جای نام علی، دم از فضیلت «ابوسفیان» بزنن. در کوفه، رو منبرها علی (ع) لعن می‌شد، و امام حسن (ع) با تهمت «مذلّ المؤمنین» یاد می‌شد!😔 و حتی بخشنامه رسمی زد به فرماندارانش که لعن علی علیه‌السلام باید به صورت رسمی در نمازها و منبرها گفته بشه و به کودکان هم آموزش داده بشه... ✴ معاویه کاری کرد که وقتی پسرش یزید، به خلافت رسید، مردم شام گفتن: "همون بهتر که یکی از ما باشه. ما که از حسین چیزی نمی‌دونیم، ولی یزید که دست‌کم کارناوال بلده راه بندازه!" 🔻 ولی شاید مهم‌ترین پروژه‌ای که در دل همین شب‌ها شکل گرفت، پروژه «وارونه‌سازی روایت اسلام» بود. ابوهریره، در اواخر عمر، تو بصره خونه‌ای داشت با باغی بزرگ. همه از خودش می‌پرسیدن این همه ثروت از کجا اومده؟! همون مردی که روایت کرده بود: «افضل الجهاد، کظم الغیظ»، در روزهای جنگ صفین، پشت خیمه معاویه نشسته بود و می‌گفت: "در فتنه‌ها باید ساکت بود." و وقتی پرسیدن چرا حدیثی از علی نقل نمی‌کنی؟ گفت: «می‌ترسم شمشیر شامیا زبانم رو قطع کنه!» کعب‌الاحبار، از یمن تا دمشق، حدیث ساخت. وهب بن منبه، با فتواهای عجیب، کاری کرد که قصه یهود بنی‌اسرائیل تبدیل بشه به اسطوره‌ تاریخ اسلام! و همه‌ اینا، برای آماده کردن ذهن مردم بود؛ برای روزی که حسین بن علی، بخواد از مدینه حرکت کنه... اما اون روز هنوز نرسیده بود. ✴ اینجا، درست در این تاریکیِ مرموزِ بین سال‌های ۴۱ تا ۵۹ هجری، بذری کاشته شد؛ بذری که ریشه‌اش تو سکه‌های طلا بود، شاخه‌هاش تو روایات ساختگی، و میوه‌ش فاجعه‌ای شد به نام عاشورا. ➕و ما امروز، وقتی نیویورک تایمز رو ورق می‌زنیم، یا تو نتفلیکس فیلم‌ ضدشیعی می‌بینیم، یا پروژه «اسلام رحمانی آمریکایی» رو می‌شنویم، باید بدونیم که اینا ادامه‌ی همون حدیث‌هایی‌یه که تو شب‌های شام، کنار معاویه، توسط یهودیان نفوذی و مزدورهای فتنه‌گر نوشته شد. ادامه در پست بعدی 👇 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
... ادامه قسمت قبل👆 🎞 پرده سوم 🔸سال ۵۰ هجری، وقتی معاویه پسرش یزید رو به‌زور، ولی با ظاهر خندان، به عنوان ولیعهد معرفی کرد، همه‌ی اونایی که بوی خیانت رو از دور می‌فهمیدن، یه لحظه تو دل‌شون لرز افتاد. یزید؟! اون جوونی که وسط مِی‌ گساری با بندبازان روم شرقی عکس یادگاری می‌نداخت، حالا بشه جانشین پیامبر؟! ولی خب... بازار رو که بُردی، منبر رو که خریدی، قلم‌ها رو که اجاره کردی، دیگه کاری نداره خلافت رو هم بندازی تو جیب بچه‌ات! معاویه جلساتی با تجار بزرگ شام و یهودی‌های بازار دمشق گذاشت. گفت: «من برم، پسرم باشه... تضمین می‌کنم بازار دست خودتون بمونه.» اونا هم گفتن: «بله، فقط کاری کن حسین بن علی قیام نکنه. چون اون... با یه نگاهش، دل‌ها رو تکون می‌ده.» معاویه خندید و گفت: «تا من و بچه م زنده‌ باشیم، نه اون قیام می‌کنه، نه مردم تکون می‌خورن.» ولی عمر خودش که نرسید و سال ۶۰ هجری، یزید به تخت نشست. اما تخت لعنتی، قراره به خون رنگ بشه... یزید در اولین نامه رسمی‌اش به حاکم مدینه نوشت: «از حسین بیعت بگیر. اگه نداد، گردنش رو بزن!» و این آغاز ماجرایی شد که از اون به بعد، به اسم «کربلا» معروف شد... ولی اسم واقعیش باید باشه: «فاجعه تاریخی تمام عیار» امام حسین (ع) از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا، ۹۰ نامه‌ی تهدیدآمیز گرفت، ولی یه قدم عقب نرفت. تو راه، خیلی‌ها بهش گفتن نرو، خطرناکه. اما گفت: «من برای اصلاح امت جدم قیام کردم. برای اینکه نذارم این چرخه باطل ادامه پیدا کنه.» 🔺تو کوفه، وقتی خبر رسید حسین علیه السلام داره میاد، هزاران نامه نوشتن براش. ولی وقتی سپاه عبیدالله بن زیاد – با پول‌هایی که از شام اومده بود – وارد شهر شد، همه‌ی اون هزاران نفر، یا ساکت شدن، یا تو صف دشمن ایستادن. توی همین روزها، فقط برای تطمیع روسای قبایل، حدود ۳۰۰ هزار دینار هزینه شد. یعنی چیزی حدود ۳۷ تن طلا – معادل با ۳۰ هزار میلیارد تومان امروز. بله! همونقدر مفت که امروز، با چند تا جلسه تو لابی هتل و چند خط خبر تو رویترز، کل یک کشور رو می‌فروشن. و اما... 📍 دهم محرم ۶۱ هجری، اون روزی بود که تاریخ لرزید، آسمون خجالت کشید و فرات از شرم، جوشش رو فراموش کرد. ۷۲ نفر در برابر بیش از ۳۰ هزار نفر ایستاده بودن. لشکر کوفه، با پول و وعده و تهدید، پر شده بود. توی سپاه یزید، نه ایمان بود، نه غیرت، فقط اطاعت کورکورانه از دینار. ظهر که شد، صدای ناله علی‌اصغر بلند شد. حسین (ع)، شیرخوار رو بلند کرد و گفت: «اگر با من دشمنی دارین، با این بچه چیکار دارین؟...» و حرمله – که قبلاً برای تجار شام کار می‌کرد – تیر سه‌شعبه رو انداخت... و تاریخ، خون گریست... وقتی غروب رسید، بدن ۷۲ نفر روی زمین بود و سرها روی نیزه. خیمه‌ها سوخت، اهل بیت اسیر شدن. و روزهای بعد، وقتی کاروان اسرا از کوچه‌های دمشق رد شد، از محله یهودیان، صدای دف و نی بلند شد. بچه‌ها سنگ پرتاب می‌کردن، زن‌ها نقل می‌ریختن، مردها می‌خندیدن. یه مرد یهودی که یه دکان پارچه‌فروشی داشت، به شاگردش گفت: «ببین، ما بالاخره تونستیم بنی‌هاشم رو شکست بدیم. حالا نوبت قدسه...» اما نمی‌دونست زینب کبری (س) سرشو بالا گرفته و شعارش این بوده: «ما رأیتُ إلا جمیلا...» و با اون جمله، فریادی تو تاریخ انداخت که امروز، تا غزه و لبنان و صنعا ادامه داره. 🔻 معاویه فکر می‌کرد که با پول می‌شه همه‌چی رو خرید. اما نفهمید که خون، همیشه از زر باارزش‌تره. و یزید، همون پسری که پدرش براش تاج سلطنت دوخت، با همون تاج، سرش رفت زیر خاک. 🌀 تاریخ، مدام خودش رو تکرار می‌کنه. فقط لباس‌ها عوض می‌شن. دیروز حرمله، امروز تک‌تیرانداز اسرائیلی. دیروز ابن‌زیاد، امروز تحلیل‌گر شبکه‌ی CNN و کانال 14 شبکه اسرائیل و اینترنشنال! ⚜اما جبهه حق هنوز سرپاست. هنوز، کربلا ادامه داره... ✍نویسنده : سید روح‌الله حسینی 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ پایین کشیدن پرچم سوریه توسط دروزی ها 👈دروزی ها کی هستند؟ با جولانی خوبند یا بد؟ چرا اسرائیل ازشون حمایت می کنه؟! جواب به این سوالات در پست بعدی :👇
🔰 دروزی ها تو این قرن اخیر شکل جدیدی به خودشون گرفتن و چون عقایدشون پتانسیل خوبی داشت، یهود ازشون بعنوان مزدور بی مزد استفاده کرد و اون‌ها هم اسقبال کردن تو اسرائیل، دُروزی‌ها یه ماجرای جداگونه‌ان! از همون اولِ اشغال فلسطین، با صهیونیست‌ها کنار اومدن. نه‌تنها نرفتن زیر پرچم عربای مسلمان، بلکه رفتن خدمت سربازی برای ارتش اسرائیل! الانم حسابی جا خوش کردن تو ارتش اسرائیل، پلیس، موساد، شاباک... یعنی هرجا سخن از شنود، نفوذ، بازجویی، و کنترل عربای دیگه درمیونه، اسم دُروزی‌ها میدرخشه!😄 👈جالبه بدونین صهیونیست‌ها به دُروزی‌ها لقب «عرب‌های خوب» دادن! چرا؟ چون نه اهل مقاومتن، نه دنبال آزادسازی قدس، نه اهل نماز و جماعت، نه اهل درگیری با تل‌آویو. هرچی هم عربای مظلوم فلسطین با اسرائیل جنگیدن، اینا از پشت خنجر زدن! حتی بعضی وقتا، دیده شده که افسرهای دروزی، تو بازجویی از اسرای مقاومت، همکاری فعال داشتن... خلاصه، اسرائیل به اینا پناه داده، اینا هم شدن چشم و گوش صهیونیست‌ها وسط عرب‌ها. با عربای فلسطینی، بیگانه‌ان. با مقاومت و حزب الله، دشمن‌ان. صهیونیست‌ها هم ازشون خوب استفاده می‌کنن: هم به عنوان «نمونه موفق هم‌زیستی»، معرفی‌شون می‌کنن تو رسانه‌ها، هم به عنوان «ضد عرب»، به جون لبنان و سوریه می‌ندازنشون. 🔺و حالا جولانی و سلفی‌های افراطی معتقدند دروزی ها کافر هستند و نجس هستن و باید کشته بشند. 🔗خلاصه که بی طرف بودن و منافق بودن یه روزی به اینجا ختم میشه دیگه که هیچ کسی اینها رو گردن نمی‌گیره. درسته امروز اسرائیل از دروزی ها طرفداری میکنه اما مطمئنا بخاطر منافعشون هست و یه روزی هم مثل دستمال کاغذی میندازن دور! و چه زیبا در آن دعا فرمود: اللهم أشغِلِ الظالمین بالظالمین🚩 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
سید روح‌الله ستاره حیات1752834677376.mp3
زمان: حجم: 23.61M
🌍📜"از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" 🎙قسمت بیست و چهارم: «معاویه، یهود و بذر فاجعه‌ی عاشورا» 📝 متن داستان ⤴️ قسمت قبلی ⤵️ قسمت بعدی 📋 فهرست تمامی قسمت های منتشر شده:👇👇👇 https://eitaa.com/Javaher_alhayat/24338 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
سلام جناب حسینی أعظم الله اجورنا و اجوركم برثاء مولينا الحسين عليه السلام و اولاده و أنصاره دسمریزاد بابت سلسله ویسهای کنعان تا صهیون. من امسال(سال بیست و یکم) دهه محرّم در سفر تبلیغی، به مدت ۱۳ شب در روستای محل استقرار تبلیغم، ویسهای« از کنعان تا صهیون» شما رو در منبر بازگو می کردم. استقبال بسیاری شد، از رییس بسیج روستا تا محاسن سفیدان، هیئت امناء مسجد، شورا ، دهیار، بانوان و... همه به طور خصوصی توی حیاط یا حتی همراهی با دسته سینه زنی، بابت ارائه تاریخ یهود و صهیونیسم ، استقبال شایانی داشتند. فکر کنم تا قسمت ۱۶ رو تونستم ارائه بدم و بعد، مهلت اقامت، به سر آمد. استقبال مردمی از اون جهت بود که محرّم امسال آمیخته با عطر و بوی شهادت به دست أشقیاء صهیونی بود. ما اگر چه حرمله و شمر و خولی زمان عاشورا رو نداریم لکن شمرصفتان و حرمله صفتان صهیونی رو شاهد بودیم که جوانان برومندی به قامت علی اکبر و سرداران دلاوری چون ابالفضل و کودکانی به معصومیت علی اصغر رو بر خاک شهادت افکندند. تکلیف تبلیغی امسال من، به مدد مجموعه ی از کنعان تا صهیون به اهتمام جنابعالی بسیار عالی از کار در آمد. از خداوند متعال، موفقیت روزافزون شما در امر تبلیغ و ترویج مجازی، تهیه ی محتوای ارشادی قابل ارائه و عامّه فهم در فضای مجازی را خواستارم. امیدوارم این تلاش در ابعاد و محتواهای کاربردی در موضوعات دیگر، همچنان از جانب شما استمرار داشته باشد. مع السلامة🙏 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
انتشار داستان یهود یعنی همین از کنعان تا صهیون بدون لینک اشکالی ندارد✅ اما انتشار بدون اسم نویسنده، شرعا و قانوناً و اخلاقا جایز نیست🔺. .
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 نتانیاهو: اسرائیل به حمایت از دروزی‌ها در سوریه ادامه خواهد داد بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم اسرائیل در پیامی همزمان با نشست اضطراری شورای امنیت در مورد سوریه درمورد اقدامات نظامی این رژیم گفت: "ما سیاست واضحی داریم که از مرز جولان تا منطقه دروزی‌ها ادامه دارد. یکی از اهداف ما حفظ امنیت برادران دروزی‌مان است و هیچ‌گونه نقضی از سوی دشمن را در این زمینه نمی‌پذیریم." 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
📜 כ״ה قسمت ۲۵: نفوذ یهود در عصر بنی‌عباس و فتنه‌ی ترجمه‌ها 🔸باد داغ دجله خاک تاریخ رو از روی دیوارای بغداد بلند می‌کرد. بازارا شلوغ بود؛ همهمه‌ی صرافا، بوی ادویه و صدای قلم کاتب‌ها توی هم می‌پیچید. سال ۱۳۶ هجری بود و منصور دوانیقی تازه محکم روی تخت نشسته بود. اون خوب می‌دونست دیگه دوران شمشیر گذشته؛ اگه بخواد حکومتش بمونه، باید مغزها رو فتح کنه. واسه همین، رفت سراغ «قلم و کتاب». 🔗عباسی‌ها شعارشون خون‌خواهی اهل‌بیت بود، ولی وقتی قدرت رو گرفتن، خیلی زود دستشون تو دست کسایی رفت که اصلاً دلسوز اهل‌بیت نبودن؛ زرتشتی‌های تازه‌مسلمان، صرافای یهودی، و مترجم‌های نسطوری و سریانی که پشت پرده مشغول تغییر ذائقه‌ی فکری مسلمان‌ها بودن. 📍تو همین روزا، یه خاندان مرموز و تأثیرگذار به اسم «برمکیان» از راه رسیدن. اجدادشون موبدان بزرگ زرتشتی بلخ بودن و حالا ادعای مسلمونی داشتن. برمکی‌ها خیلی زود شدن مغز متفکر خلافت. یحیی برمکی و بعدش پسرش جعفر (وزیر هارون‌الرشید)، به اسم «نهضت ترجمه»، دری رو باز کردن که علوم یونانی، هندی و ایرانی رو بیارن تو دل اسلام. ولی آش اون‌قدر شور شد که حتی خود خلیفه هم دیگه نمی‌دونست داره فلسفه‌ی یونانی می‌خوره یا عرفان یهودی! 📝این وسط، بیت‌الحکمه بغداد شکل گرفت؛ مرکزی به ظاهر علمی، ولی توی باطن، پر از ترجمه‌هایی که از یونانیِ اصیل نبود، بلکه نسخه‌های تحریف‌شده‌ی سریانی بودن که از فیلترهای نسطوری و یهودی عبور کرده بودن. یکی از مهم‌ترین مترجم‌های اون دوران که واقعاً تو همون قرن (دوم و اوایل سوم هجری) فعالیت داشت، «حنین بن اسحاق» بود. حنین مسیحی‌مذهب و عرب‌نژاد بود و تو دستگاه مأمون (۱۹۸ تا ۲۱۸ هجری) به عنوان مترجم فعالیت می‌کرد؛ هر کتابی رو با دستمزدهای کلان به عربی برمی‌گردوند. اما مشکلش فقط پول نبود؛ اون داشت علمی رو وارد ذهن مسلمان‌ها می‌کرد که مخلوطی از فلسفه یونانی، عرفان سریانی و تفکر طبی مسیحی-یهودی بود. 🔺نتیجه‌ی این جریان، به وجود اومدن یه «طبقه‌ی نخبه»😒 بود که عقل‌شون به‌جای قرآن و ولایت، با فلسفه و عرفان یونانی تغذیه می‌شد. ظاهرشون مسلمون بود ولی درونشون پر از تردید و بی‌اعتقادی نسبت به ولایت اهل‌بیت. ادامه در پست بعدی👇 1⃣ 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
ادامه قسمت قبلی 👆 🔰 تو همین فضا بود که روایات جعلی و دستگاه فکری جدیدی به وجود اومد: «الخلیفه ظل‌الله»، «طاعه السلطان من طاعه الرحمن»، و «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء». خلافت می‌خواست علم رو به خدمت بگیره تا حکومتش مشروعیت پیدا کنه و این وسط حسابی تو دام یهودیا افتاد... بازار کاغذ بغداد هم دقیقاً همون زمان افتاده بود دست تجار یهودی؛ کاغذ و مرکب و جوهری که برای نوشتن احادیث و کتابای دینی استفاده می‌شد، زیر نظر خاندان‌هایی مثل «ابن ابی‌ربیعه» و صرافان یهودیِ بغداد بود. یعنی شما حدیث امام صادق (ع) رو می‌نوشتی، ولی جوهرش رو یه تاجر یهودی تأمین می‌کرد! 🔅تو این اوضاع آشفته، یه صدا از مدینه و کوفه بلند شد. صدای اهل‌بیت پیامبر. از زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام تا دوران امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، اونا ایستاده بودن تا «دستگاه علم توحیدی» رو حفظ کنن. علمی که نه مخلوط فلسفه‌ی یونان بود، نه عرفان سریانی، بلکه مستقیم از قرآن و ولایت گرفته می‌شد. یهود از همین شیعه ناب محمدی وحشت داشت. برای یهود فرقی نمی‌کرد که تو اسم «مسلمان» داشته باشی، تا وقتی ولایت و قرآن رو کنار گذاشته باشی. چیزی که یهود می‌ترسید، تفکری بود که اهل‌بیت آوردن؛ علم همراه با ولایت، عقل در کنار وحی، فلسفه‌ای که ختم به توحید و اطاعت از امام معصوم بشه. ➕برای همین بود که توی تمام قرن‌های بعد، یهود تلاش کرد فرقه‌هایی درست کنه که ظاهرشون اسلامی باشه ولی باطنشون کاملاً به نفع خودشون بچرخه؛ درست مثل دروزی‌ها و خیلی از فرقه‌های اسماعیلی و عرفانی منحرف. چیزی که ظاهرش اسلام باشه ولی ولایت نداشته باشه، هیچ خطری برای یهود نداره. 👈امام رضا علیه‌السلام تو مناظره‌های معروفش با جاثلیق مسیحی و رأس‌الجالوت یهودی به صراحت گفت: «علم واقعی اونیه که به توحید و ولایت ختم بشه؛ علمی که به اطاعت از خلیفه ظالم ختم بشه، علم نیست، جهله که لباس زر پوشیده.» اون زمان هر کسی بیشتر فلسفه یونان میخوند و بیشتر با کلمات قلمبه سلمبه فلسفه یونان و یهود و کلمات عرفانی یهودی و کابالایی حرف می‌زد، بهش میگفتن عالم😒. در برابر این فتنه، امام رضا عليه السلام مبارزه کردند و ایشان مشهور شدند به عالم آل محمد ص 😊 ♨️ این ماجرا فقط یه صفحه از یه جنگ بلندمدت بود. جنگی که هنوز هم تموم نشده. هنوزم یهود دنبال اینه که کتاب‌های اهل‌بیت کمتر خونده بشه و مردم برن سراغ کتاب‌های غربی و تفکرات یهودی جدید. چون تا وقتی مردم با امام‌ها باشن و از ولایت فاصله نگیرن، یهود هیچ‌وقت به هدفش نمی‌رسه. ✍ نویسنده: سید روح‌الله حسینی 2⃣ 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شهید مطهری اسفند ۱۳۴۸ در سخنرانی معروف  خود در مورد اسراییل می گوید: «به قول عبدالرحمن فرامرزی : این اسرائیلی که من می شناسم، فردا ادعای شیراز را هم می کند 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba