38.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
🥀گرامیداشت شهیدجمهور، آیتالله سیدابراهیم رئیسی و شهدای خدمت در مدرسه زینبکبریس🥀
#واحد_زینب_کبریس
🏴@javanansarat🏴
هدایت شده از •|کُـمِیل | مهدیمنسوبی|•
بنرها آماده
پذیرایی در حال آماده شدن برای مراسم ولادت امام رضا، بچه ها در حال بستن ایستگاه و تدارکاتِ روز قبل از ولادت بودند
همهی اندیشه ام معطوف ب فردا بود ک یک مراسم در شأن امام رضای عزیزمان باشد...
طبق عادتِ همیشگی ام، صفحهی مجازی ام را باز کردم تا رفقا در حال تدارک وسایل ایستگاه بودند من هم اخبار و پیامهای دریافتی ام را برسی کنم.
صفحات، کانالها و پیامها، همه اش پر شده بود از خبری که جانم را میسوزاند. انگار یک مشت خارِ کاکتوس ریخته بودند توی قلبم. سینه ام میسوخت و نفسم بالا نمیآمد. بغض سنگینی نشسته بود توی گلویم که تا شقیقه هایم از درد تیر میکشید.
زیر لب حمدی خواندم و از خدا خواستم همه اش دروغ باشد. یا لااقل اگر حقیقت دارد ختم به خیر بشود. رو راست بخواهم بگویم برنامهی آن روز زهرمارم شد.
بعد از تدارکات برنامه لحظه ای از تلفن همراهم جدا نشدم. انگار میتوانستم با چک کردن اخبار از این حقیقت تلخ رها بشوم و یا اصل ماجرا را تغییر بدهم..
ثانیه ها، دقایق و ساعت ها گذشت. خبر از بی خبری برایمان می آوردند و انگار دیگر قرار نبود چشمانمان روی ماهِ همیشه خستهاش را ببیند.
تمام شد! به قول شاعر : اینبار آتش سرد شد اما وقتی که ابراهیم را سوزاند.
من همان روز، کاغذی برداشتم، روایت بودن و تلاش و دویدن و مجاهدت های بی مثالش را نوشتم. و برای آیندگان گوشه ای از خانه به یادگار گذاشتم. تا اگر روزی کسانی خواستند واقعیت را تحریف کنند، حقیقتی به یادگار مانده باشد.
آن روز تمام شد. روز بعدش هم حتی!
و من در تمام این مدت به رسالت عجیب طلبگی اندیشیدم...
چه رازی در این مسیر وجود دارد که شهیدِ عزیز آیت الله رئیسی هر قدمی که در راه خدمت رسانی به ملت ایران برمیداشت میگفت : من طلبه ی خدمت گذار مردمم ..
پ.ن: میگفتم سال بعد، دور انتخابات بعدی، دیگه به سن رای رسیدم و میتونم با افتخار روی برگه اسم سید ابراهیم رئیسی رو بنویسم. نمیدونستم انقدر زود قراره از روزهای نبودنش روایت کنم... دلمون برات تنگ شده حاج آقا :) دلمون برات تنگ شده .
#دلم_برای_رئیسی_سوخت💔
#شهید_جمهور | #خادم_حرم_ایران
#بهقلمخودم | #یِکبَـسیجیسادهِ
•@ghalam_khakii•