eitaa logo
♥️شهیدانه♥️
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مقام‌معظم‌رهبری: جهادتبیین‌فریضه‌قطعی‌وفوری‌است. مارا‌به‌دیگران‌معرفی‌کنید👇 🌱°https://eitaa.com/Javananeshohadayi🌱 آیدی @shahideh14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید کتابو بستم پای تابلو نوشتم : نظم از نشانه های وجود خداست! بچه ها زمانی نظم وجود داره که ناظمی هم باشه ، نظم بدون وجود ناظم پدید نمیاد. دخترا این جهان نظم داره؟ - بله - آفرین نظم داره،پیدایش منظم شب و روز، فصل ها، برخورد نکردن سیاره های منظومه ی شمسی باهم ، چرخش آنها توی یک مدار مشخص ، فاصله ی معین و مناسب خورشید و زمین ، خیلی زیادن خیلی... یه نکته ی دیگه بچه ها همه ی ما وقتی به دنیا اومدیم نیاز هامون فراهم بود باید نفس می‌کشیدیم :اکثیژن داشتیم با یک فرمول مشخص O² غذا: شیر مادر محبت: پدر و مادر کسی که تر و خشکمون کنه: مامانمون بود خب مادر از کجا تغذیه میشید که به ما شیر میداد؟؟ از گیاهان ، گوشت حیوانات و... وجود همه ی اینها نشانه ی وجود یک بی نیاز در عالمه ! برای رفع نیاز موجودات نیازمند ، مانند انسان، نیاز به یک موجود دیگرِ بی نیاز هست ،که خداست! بحث رو جمع بندی کردم و کلاس رو تحویل معلم بعدی دارم سمت دفتر خودمون رفتم تا سری به زهرا خانم بزنم ! تا درو باز کردم با کلی برف شادی و فشفشه رو به رو شدم! امروز که تولدم نبود!!😐 شادی برای چی؟ برف شادی رو از سر و صورتم پاک کردم - اینجا چخبره؟ - هیچی! - پس این فشفشه ها چی میگه؟ - بابا حوصلمون سر رفته بود ، داشتیم کمد مسجد رو زیر و رو میکردیم که اینا کشف شدن!گفتیم سوپرایزت کنیم😁✌️🏻 - Oh my god🙄😂 در پی همین صحبتا بودیم که زهرا خانم با چشمای پف کرده از راه رسید تا با این وضع دیدمش یاد سید افتادم ! اونم گریه کرده بود - چی شده خانم کاظمی؟ اتفاقی افتاده؟!!! - دوست محمد شهید شده!حسین بازرگان! - باشنیدن اسم حسین بازرگان مو به تنم سیخ شد، رفیق صمیمی سید بود ، همونی بود که اولین بار که اومدم مسجد به سید پیله شد منو برسونه خونه! یعنی اون شهید شد؟؟ زهرا خانم: گفتیم بریم گلزار شهدا براش ولی وقتی اطلاع دادیم که حسین آقا مال همین مسجد بودن گفتن پیکرشو میارن مسجد ! الان منتظریم بهمون اعلام کنن که چه ساعتی برنامه ست! دیروز که محمد اصلا نخوابید یکسره و هق هق گریه میکرد! 🌾🌸 ⭕️
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید زانو هامو بغل گرفتم از دیروز تا حالا فقط دویدم... خونه هم نرفتم دیشبم نخوابیدم با مهدیه نشستیم عکس ادیت زدیم و پوستر ساختیم واسه برنامه ی فردا ... امید وارم برنامه با شکوه برگزار بشه مهدیه از شدت خستگی خوابش برده بود بیدارش نکردم و رفتم داخل مسجد. جلسه بود ، آقای گلستانی سخنرانی میکرد سرمو به نشونه ی سلام تکون دادم. - سلام خانم قاسمی خوش اومدید سریع رفتم یه گوشه پیش بقیه ی خانما،کنار زهرا خانم نشستم حاج آقا: مسجد مرکز جامعه ی اسلامیه امروزه باید پاتوق جوونای ما مسجد باشه ما با مسجد انقلاب رو پیروز شدیم ما با مسجد جنگ تحمیلی رو پیروز شدیم مرکز واپایش جنگ مسجد بود ما با همین مساجد شهید دادیم ... حاج آقا اینو که گفت صدای هق هق گریه بلند شد کنجکاو شدم ببینم کیه که اینجور داره گریه میکنه! آقای سلطانی بلند شد بدن سید رو بین بازوش قرار داد و سرِ سید رو به سینش چسبوند شونه های سید از شدت گریه می‌لرزید بغض کردم.. زهرا خانم با مشت به سینه ش میزد و گریه میکرد گاهی هم زیر لب قربون صدقه ی داداشش می‌رفت حاج آقا سرشو بالا آورد دستی به چشمای خیسش زد و گفت: عنایت بفرمایید این جوان های عاشق، تربیت شده ی مسجد اند بلند شو سید برو صورتت رو بشور آقای سلطانی دست سید رو گرفت و گفت یاعلی، بلند شو سید سید بلند شد و با شال سبزش اشکاشو پاک کرد و رفت. حاج آقا:صلواتی ختم کنید! انشالله عاقبت همه ی ما به شهادت ختم بشه جلسه که تمام شد رفتم پیش مهدیه اونجا به سختی بغضمو خفه کرده بودم تا رسیدم دفتر مهدیه خواب بود. ناخودآگاه اشکام سرازیر شد... 🌾🌸 ⭕️ 🌼 ✨』
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید ناخودآگاه اشکام سرازیر شد تا دیدم حال و هوای معنوی زده به سرم سریع مداحی پلی کردم "آرزویم این است هم چو شهیدانت سر بگذارم من بر روی دامانت این سرو پیمانی که بود این منو راهی ناتمام ذکر تو هل من ناصر است پاسخ من لبیک تو..." دیگه با گریه های من مهدیه هم بیدار‌شد با چشمای نیمه‌باز نگاهم کرد چته باز؟ خودتو سرخ کردی؟ کی مُرده؟ سید هم شهید شد؟؟😐 -عههه🙄🤧! با پا کوبیدم تو پهلوش -بیدار شو من الان دو روزه نخوابیدم و این لم داده کنارم😬 -به من چه توهم بخواب من که نگهت نداشتم🙄 ! چادرمو در آوردم و تا کردم گذاشتمش زیر سرم و خوابیدم با زنگ گوشیم عین جن زده ها پریدم عباس بود -سلام -علیکم -چرا دیروز خونه نیومدی؟ معلومه الان هم خواب بودی. کجایی الان؟ -الان مسجدم دیروز صبح اومدم مسجد ، کلاس داشتم بعد بهمون گفتن آقای بازرگان شهید شده.. -کییییی؟؟؟😳 -بازرگان -محمد چطوره؟ -افتضاح -تو چرا تا الان تو مسجد موندی؟ -مردا حالشون یکی از یکی بد تره... ما مجبور شدیم برای برنامه پوستر بزنیم😐 و اطلاع مراسم فردا افتاد گردن ما -نرگس من الان میام مسجد ، محمد اونجاست؟ -نمیدونم، ولی یه خورده پیش جلسه داشتیم، اونم اونجا بود عباس... نمی‌خواد بیای مراقب معصومه باش -معصومه رو میزارم پیش مامان و میام مسجد که هم تو رو ببرم خونه و هم یه سری به محمد بزنم -باشه می‌بینمت خدافظ -یاعلی 🌾🌸 ⭕️
برای علاقه مند شدن به خدا چه کنیم؟🍁 برای اینکه بتوانیم دل را از علاقه به خدا پر کنیم اول باید دل را از علاقه به خیلی چیزا خالی کنیم. دل کندن از دنیا سخت است، ولی پس از آن دل بستن به خدا خیلی آسان است... تا دل بریدن از دنیا را شروع کنی ؛ خدا هم دلبری را آغاز می کند ... 🌱
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
■رائفی پور •▪︎• بلا های آخرالزمانی □○زندگی بدون مهدی{فقط بلاست} 🥀💔👌 1,826 بازدید ❤️ ❤️
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهـــید حسن باقری : 🌷┤♥️ ! ' 🔻کمتر گناه میکنیم اگر... 🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ݜفاعت ݜھید
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نجواهای ما را ميشنوند🕊️ *اشک هایی که در خلوت به یادشان میریزیم را میبینند ✨چنان سريع دستگيری ميکنند که مبهوت ميمانی اگرواقعا به آنها دل بسپاری با چشم دل، عناياتشان را ميبينی✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖به وقت رمان📖