🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
#رمان🌵📿
#عاشقانه⛓♥️
-رمانحوریہیسید
#پارت_سیام
نماز شبم رو به نماز صبحم وصل کردم،خیلی خسته بودم
بین الطلوعین رو بیدار نموندم...
میترسیدم دوباره خواب ببینم ولی با کلی نذر و قسم ،گوشی رو سایلنت کردم و خوابیدم
وقتی بیدار شدم که تو خونه قول قوله بود
معصومه و نی نی کوچولوش از بیمارستان مرخص شده بودن
خیلی حالم بد بود
چون میترسیدم حال بدم بهبچهمنتقل بشه،
بچه رو دستم نگرفتم
با خودم هم گفتم واسه برنامه ی امشب نمیرم
گوشیمو چک کردم
پنجاه تا تماس بی پاسخ ...
به هیچکدوم توجه نکردم و گوشی رو پرت کردم رو تخت..
نماز ظهر و عصر رو به جماعت پشت سر بابا خوندیم
و ناهار گذاشتیم
خاله اینا هم قرار بود برای ناهار بیان
سفره رو با کمک عباس پهن کردمو رفتم
سرافون و جوراب شلواریمو پوشیدم
چادر نمازم رو هم رو سرم گذاشتم
تو آینه خودمو نگاه کردم
دور چشام سیاهی افتاده بود
لبام بی روح شده بودن
مامانم اومد تو اتاق
-نرگس این چه قیافه ایه؟
پنکک بزن..
-نهههه! شوهر خاله میاد مامان!
-نگفتم که آرایش کن،رنگ بده بصورتت فقط
-مامان همینجوری خوبه
-دختر خودتو با مسجد و بیخوابی سیاه کردی!
نگا چشاشو....
هیچ حرفی نزدم
مادرم رفت
خاله م اومد و منم نه ناهار خوردم و نه رفتم پیششون
به مادرم حق میدادم
اما اینا همه جذابیته ، زینته
این از سیره ی حضرت زهرا س نیست!
دراز کشیدم رو تخت
پتو رو کشیدم رو سرم
ناخودآگاه خوابم برد
با صدای اذان گوشی از خواب پریدم
رفتم تو هال
صدای گریه های محمد اَدیب میومد
کسی پیشش نبود
گرفتمش بغلم
- جان عمه؟
گریه چرا؟مامان الان میاد قربونت برم!
ایجانم
عمهفداتشه:)
بغض خفم کرد..
فدا...!!
چطور تو حاضری فدای یه بچه ی نوزاد بشی
ولی همسر و بچه هاتو فدای خدا نکنی؟
چرا آنقدر با ادعایی
نرگس امام حسین علیه السلام کل زندگیشو داد
تو یه روز
توی چند ساعت...
اینه ادعای لبیک یا حسینت؟؟؟
اینکهغصهبخوری بد نیست
ولی نارضایتی خوب نیست!
وقتی رفتم توفکر
محمد ادیب هم دیگه صداش در نیومد !
#بهقلم_هانیهباوی🌾🌸
⭕️#کپیباذکرمنبعونویسندهمجازمیباشد