هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
🌈 #ولادت_پیامبر_اکرم (ص) به روایت #حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی 🌈
#بخش_اول
📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است .
📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است .
📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند .
✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه
📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است .
✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص)
📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد !
✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص)
📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ، معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت .
✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی
📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند .
📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود .
✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه
📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .
«اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند .
📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است :
👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند .
👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا #اوّلًا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و #ثانياً : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند .
👈 ابرهه نزديك يكى از كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود ، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ در ولادت با سعادت #رسول_خدا "صلى اللّه عليه و آله و سلّم"
#بخش_اول
📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند .
📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده .
📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت :
شعر :
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني
هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ
قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛
" حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ".
پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود .
📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است .
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ حوادث مقارن ولادت پیامبر (ص)
#بخش_اول
#حوادث_شب_ولادت
📝 در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت حوادث مهم و اتفاقات زیادی در اطراف جهان بوقوع پیوست که پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله «ارهاصات » بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد ، و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است :
" یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسری و هو منصدع کشمل اصحاب کسری غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهی العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم "
📝 و شاید جامعترین حدیث در این باره حدیثی است که مرحوم صدوق «ره » در کتاب امالی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده و ترجمه اش چنین است که آنحضرت فرمود :
" ابلیس به آسمانها بالا می رفت و چون حضرت عیسی بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت ، و هنگامی که رسول خدا «ص » بدنیا آمد از همه آسمانهای هفتگانه ممنوع شد ، و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع گردیدند ، و قریش که چنان دیدند گفتند : قیامتی که اهل کتاب می گفتند بر پا شده !
عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت وستاره شناسی داناتر بود بدانها گفت :
" بنگرید اگر آن ستارگانی است که مردم بوسیله آنها راهنمائی می شوند و تابستان و زمستان از روی آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت بر پا شده و مقدمه نابودی هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه ای اتفاق افتاده ".
" و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود ، و ایوان کسری در آن شب شکست خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت . و دریاچه ساوه خشک شد . و وادی سماوه پر از آب شد ".
" آتشکده های فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید ".
" و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانی سخت اسبان عربی را یدک می کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده شدند ، و طاق کسری از وسط شکست خورد و رود دجله در آن وارد شد ".
" و در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و همچنان بسمت مشرق رفت تا بدانجا رسید ، فردای آن شب تخت هر پادشاهی سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن نمی گفتند ".
" دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید ، و هر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد ".
" آمنه گفت : بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهای خود را بر زمین گذارد و سر بسوی آسمان بلند کرد و بدان نگریست ، و نوری از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده ای می گفت : تو آقای مردم را زادی او را محمد نام بگذار ".
" آنگاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته بود به عبد المطلب گزارش دادند ، عبد المطلب او را در دامن گذارده گفت:
الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما
" ستایش خدائی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقا است ".
" آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد (1) و در باره او اشعاری سرود ".
" و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد (و آنها را بیاری طلبید) و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند :
ای سرور چه چیز تو را به هراس و وحشت افکنده ؟
گفت : وای بر شما از سر شب تابه حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون می بینم و بطور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسی بن مریم تاکنون سابقه نداشته ، اینک بگردید و به بینید این اتفاق چیست ؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند : ما که تازه ای ندیدیم ".
" ابلیس گفت : این کار شخص من است آنگاه در دنیا به،جستجو پرداخت تا به حرم مکه رسید ، و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته اند ، خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند ، به سمت غار حریٰ رفت و چون گنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد :
برو ای دور شده از رحمت حق ! ابلیس گفت : ای جبرئیل از تو سؤالی دارم ؟
گفت : بگو ، پرسید : از دیشب تاکنون چه تازه ای در زمین رخ داده ؟
پاسخ داد : محمد 'صلی الله علیه و آله' به دنیا آمده .
شیطان پرسید : مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه .
پرسید : در امت او چطور ؟ گفت: آری . ابلیس که این سخن را شنید گفت : خوشنود و راضیم ".
📝 و در حدیث دیگری که در کتاب کمال الدین نقل کرده چنین است که در شهر مکه شخصی یهودی سکونت داشت و نامش یوسف بود ، وی هنگامی که ستارگان را در حرکت و جنبش مشاهده کرد با خود گفت :
این تحولات آسمانی بخاطر ولادت همان پیغمبری است که در کتابهای ما ذکر شده که چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع گردند. و چون صبح
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ داستان اصحاب الفیل
#بخش_اول
📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم میآوریم :
"ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین میزیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) .
📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد .
📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد.
📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست .
📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود .
📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند .
📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" میدانستند احساس خطر کردند .
📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند .
📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده میکردند عازم مکه شد .
هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد .
📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمدهام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم !
📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ میکند .
📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند .
📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن میگویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمدهام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !:
" من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع میکند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت).
👇👇👇
#تفسیرنمونه_سوره_فیل_جلد27صفحه354_360
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#راز_حرا (عید مبعث)
#بخش_اول
✅ کوه حرا
👈 در کشور عربستان و در شهر مکّه ، کوهی وجود دارد که نام آن «حَرا» است . در بالای این کوه ، غاری کوچک قرار دارد که قسمتی از آن را نور خورشید روشن می کند و قسمت های دیگرش ، تاریک است . کسانی که به زیارت خانه خدا و سفر حج می روند ، یکی از جاهایی که حتماً به دیدنش می روند ، غار حرا است ؛ چون آن مکان ، جایی است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روزها و شب های زیادی به آن جا می رفت و به راز و نیاز با خدا مشغول می شد .
✅ راز آن شب
👈 سالیان دور در یکی از شب های پایانی ماه رجب ، در گوشه ای از شهر مکه و در قله کوهی به نام حرا ، اتفاق بزرگی افتاد ؛ اتفاقی که سرنوشت انسان ها را عوض کرد و مژده بزرگی برای آدم ها آورد . در آن شب ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 40 ساله بود ، در غار حرا مثل شب های دیگر مشغول عبادت و راز و نیاز با خدای مهربان بود . ناگهان دید فرشته ای زیبا وارد غار شد . فرشته نزدیک و نزدیک تر می شد . از چهره اش پیدا بود که خبر مهمی دارد . نام آن فرشته جبرئیل بود .
✅ پیامبر و فرشته
👈 «جبرئیل امین» ، فرشته پیام رسان خداوند ، به غار حرا نزد پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله رفت تا خبر مهمی را به او بگوید . جبرئیل نوشته ای به همراه خود آورده بود و از حضرت محمد صلی الله علیه و آله می خواست تا آن را بخواند . پیامبر فرمود :
« نمی توانم بخوانم ». فرشته دوبار دیگر از پیامبر خواست تا نوشته را بخواند و سرانجام لب های آسمانی پیامبر مشغول خواندن شد . چه جمله های زیبایی بود !
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#جوانمردےلنگرودے
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
#بخش_اول
🌙 احکام #روزه طبق نظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
📝 کليات روزه
#تعریف_روزه
عبارت است از : «خودداری از مبطلات روزه ، به قصد انجام فرمان خداوند».
#نیت_روزه
عزم بر خودداری کردن از خوردن و آشاميدن و ساير چيزهای باطل کنندهی روزه ، بخاطر دستور خداوند و همين که چنين عزمی باشد کافی است و لازم نيست آن را بر زبان بياورد .
#زمان_روزه_داری
از اول فجر (اذان صبح) تا مغرب (اذان مغرب) مي باشد .
#وقت_نیت
🌧 روزه ی ماه رمضان و نذر معیّن :
همزمان با شروع روزه باید عزم بر روزه داشت ، هرچند این نیت قبل از آن انجام شده باشد .
🌧 روزه ی غیرمعیّن (روزه ی قضا و نذر مطلق) :
تا قبل از ظهر .
🌧 روزه ے مستحبّی
تا موقعی که به اندازه ی نیّت کردن به مغرب، وقت مانده باشد .
#جوانمردےلنگرودے
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
تفاوت های نماز و روزه
#بخش_اول
💎 نماز و روزه ضمن داشتن مشتركات فراوان ، فرق هايى نيز دارند :
1⃣ ترک نماز ، كفاره ندارد برخلاف روزه واجب رمضان و برخى از روزه هاى واجب ديگر كه كفاره دارد .
2⃣ اگر كسى نماز قضا بر گردن دارد ، مى تواند نماز مستحبى بخواند ولى اگر روزه واجب بدهكار باشد ، نمى تواند روزه مستحبى بگيرد .
3⃣ غسل مس ميت در صورتى كه واجب شده باشد ، براى خواندن نماز لازم است ، ولى براى روزه لازم نيست .
4⃣ طهارت شرط واقعى نماز است، برخلاف روزه كه طهارت شرط آن نيست . یعنی اگر بدن یا لباس _ بدون جنابت عمدی _ نجس شود روزه صحیح است ولی در نماز باید حتما طهارت داشته باشیم .
5⃣ اگر كسى بعد از ظهر سفر كند ، نمازش شكسته مى شود ، ولى روزه اش باطل نمى شود .
6⃣ اگر كسى درمناطق تخيير (مسجدالنبى ، مسجدالحرام ، مسجد كوفه و حرم حسينى) سفر كند ، در خواندن نماز مخير است كامل بخواند يا شكسته ولى در روزه گرفتن چنين اختيارى ندارد .
@Javanmardi_langarudi
❄️ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی ❄️
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#بخش_اول
✅ مختصری از زندگي نامه حضرت معصومه (س) را بیان کنید؟
📝 حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار میرفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.
1⃣ سرچشمه دانش:
" حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقامترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقبها، تعریفها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نمودهاند، آشکار است و این حقیقت روشن میسازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) عالمه غیر معلمه بوده است ".
2⃣ مظهر فضایل:
" حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلتها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت میدهد. امام صادق (ع) در این باره میفرمایند: آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آنها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت میکند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند ".
3⃣ مقام علمی حضرت معصومه (س):
" حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسشهایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسشهای خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسشهای خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسشها را نگاشته است. وقتی پاسخها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسشها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش ".
4⃣ فضیلت زیارت:
" دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستانهای بهشت است. زیارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس میدهد، و او را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز میدارد و به تلاش بیشتر دعوت میکند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب میشود که زائر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختیها و سیه روزیهاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: هر کس عمهام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست ".
👇👇👇
🔗 erfan.ir/a88876
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#بخش_اول
✅ راز ورود حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به شهر قم
📝 در تاریخ آمده است که مأمون عباسی در سال دویست هجری قمری حضرت امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو طلبید و آن حضرت به دنبال این جریان از مدینه به سوی مرو آمدند. خواهر آن حضرت فاطمه معصومه در سال دویست و یک به خاطر اشتیاق ملاقات برادرش از مدینه به جانب مرو حرکت کرد و چون به ساوه رسید بیمار شد. در این هنگام پرسش کرد که از اینجا تا قم چه مقدار مسافت است؟ ده فرسخ. حضرت خادم خود را فرمود که مرا به جانب قم ببر و بدین ترتیب خادم، حضرت معصومه را به قم آورده و در منزل موسی بن خزرج فرود آورد. چرا حضرت درخواست کردند تا ایشان را با وجود کسالت شدید به قم ببرند؟ چه رازی در این مطلب نهفته است؟ مگر قم چه ویژگی هایی داشت؟ ایشان از اباء و اجدادشان در فضیلت قم چه شنیده بودند؟
می توان چند علت را برشمرد که ایشان را بطرف شهر قم کشاند: برخی از این علل مربوط به خود قم و خصوصیات خاص این خاک است و یک علت هم مربوط به شخصیت بی نظیر دخت موسی بن جعفر است.
#الف اهل قم:
📝 اهل قم از زبان معصومین مدح و تعریف بسیار شده بودند. کشی رجالی بزرگ نقل کرده که حماد ناب گفته است: ما با گروهی در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم که ناگهان عمران بن عبدالله قمی وارد شد. حضرت از او حالپرسی کرده و به او محبت نمودند و اظهار سرور و شادمانی فرمودند. وقتی که برخاست، به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: این که بود که اینگونه به او محبت فرمودید؟ امام در پاسخ گفتند: من اهل البیت النجباء- یعنی اهل قم- ما ارادهم جبار من الجباره الّا قصمه الله. او از اهل بیت و خاندان نجباء نی باشد، یعنی اهل قم، که هیچ ستمگری آهنگ هلاک آنان نکرد مگر اینکه خداوند او را در هم شکست و خرد گردانید. علی بن میمون الصایغ نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: إنّ الله... احتج ببلدة قم علی سائر البلاد و بآهلها علی جمیع اهل المشرق و المغرب من الجن و الانس... راستی خداوند...به شهر قم بر سایر بلاد و به اهل قم بر تمام مردم مشرق و معرب از جن و انس احتجاج خواهد فرمود و قم و اهل آن را بی بهره از معرف رها نکرده بلکه آنا را موفق راشته و تأیید فرموده است... و به راستی که بلا از قم و اهل آن دفع می گردد و به زودی زمانی فرا می رسد که قم و اهل آن حجت بر سایر خلایق باشند و این در زمان غیبت قائم تا هنگام ظهور اوست... خداوند یاد قم و ناهل آن را از خاطر جباران و در دولت آنان خواهد برد چنانچه آنان یاد خدا را فراموش کردند.
📝 یونس بن یعقوب گوید: من در مدینه بودم در یکی از کوچه های آن امام صادق علیه السلام با من برخورد کرد و فرمود: یونس زود برو که مردی از خاندان ما در خانه منتظر است. من در خانه رسیده، دیدم عیسی بن عبدالله نشسته است به او گفتم: شما که هستی؟ گفت: مردی از اهل قم هستم. چیزی نگذشت که امام صادق سوار بر چهار پایی آمد و همانطور سواره داخل منزل شد و به ما رو کرد و فرمود: داخل شوید! سپس فرمود: یونس گمان می کنم که تو این گفته من را که عیسی بن عبدالله از ما خاندان است انکار کردی. عرض کردم: به خدا سوگند آری! فدایت شوم؛ زیرا عیسی مردی از اهل قم است؛ چگونه از شما خاندان می باشد؟ فرمود: ای یونس عیسی مردی از ماست چه زنده چه مرده.
👇👇👇
http://www.erfan.ir/farsi/88877.html
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#بخش_اول
#پرسش
📝 فاطمه معصومه(س) کیست؟ و چه مقام و جایگاهی دارند؟
#پاسخ_اجمالی
📖 حضرت معصومه(س) دختر امام کاظم(ع) جایگاه معنوی و علمی بسیار بالایی دارند و در قیامت شیعیان را شفاعت می کنند. ایشان به دلیل فشاری که بر اطرافیان امام کاظم(ع) وجود داشت ازدواج نکرد و در سال 201 هـ ق، به قصد ديدار برادر به سوى خراسان حركت كرد. وقتی به ساوه رسيد بيمار شد و پس از عزیمت به قم از دنیا رفت. بر اساس روایات وارده، زیارت قبر مبارکشان دارای ثواب فراوانی می باشد. مزار او در قم برکات فراوانی برای این شهر داشته است؛ از جمله آنها شکل گیری حوزه علمیه قم می باشد.
#پاسخ_تفصیلی
🌧 فاطمه معصومه
📖 حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) 25 سال بعد از تولد امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. در مورد روز تولدشان اختلاف وجود دارد؛ بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال 173 هجرى، روز ميلاد حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) است.پدرش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) و مادرش بانویى پاكیزه به نام «نجمه» بود كه وقتی حضرت رضا(عليه السّلام) را به دنيا آورد امام كاظم(عليه السّلام) او را «طاهره» ناميد، و اسامى ديگرى نيز داشت؛ از جمله: نجمه، اروى، سَكَن، سمانه و تكتم كه آخرين نام او بود. مهمترین لقب فاطمه دختر امام کاظم(علیه السلام) «معصومه» می باشد و از روایتی منتسب به امام رضا(علیه السلام) اخذ شده است که فرمود: «مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زارَنى»؛ (هركس حضرت معصومه(عليها السلام) را در قم زيارت كند گويا مرا زيارت كرده است).
🌧 مقامات حضرت معصومه(سلام الله علیها)
📖 حضرت معصومه(سلام الله علیها) بعد از پدر، در سال ۱۷۹ تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا(علیه السلام) قرار گرفت و تا سال ۲۰۰(هـ ق) یعنی ۲۱ سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و معنوی و اخلاقی دست یافت؛ برخی از مقامات ایشان عبارت است از:
#مقام_شفاعت
📖 در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت(علیهم السلام) همین بس كه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «...أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»(5)؛ (آگاه باشید بهشت هشت در دارد كه سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مى كند كه نامش فاطمه دختر موسى است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مى شوند).
📖 همچنین مقام معنوی او در مرحله اي است كه در فرازي از زيارتنامه معروفش که توسط امام رضا(علیه السلام) بیان شده است می خوانیم: «يا فاطِمَةُ اشْفَعى لى فىِ الْجَنَّةِ، فَانَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ»؛ (اى فاطمه مرا در بهشت شفاعت كن چرا كه در پيشگاه خدا داراى جايگاه با عظمت هستى).
#مقام_علمی_حدیثی
📖 حضرت معصومه(سلام الله علیها) از لحاظ علمی و حدیثی مثل مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) «عالمه» و «محدثه» بود و همان گونه كه حضرت زهرا(سلام الله عليها) با استدلالهاي متين و استوار، حقانيت ولايت حضرت علي(عليه السلام) را تبيين مي كرد، حضرت معصومه(عليها سلام) نيز چنين بود. رواياتي كه از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولايت علي(عليه السلام) است كه با اثبات ولايت او ولايت سایر امـامـان معصوم نيز ثابت مي شود. براي نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل مي كنند كه فرمود: پيامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روي پرده اي در قصر بهشت ديد كه چنين نوشته شده: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌ وَلِيُ الْقَوْمِ»؛ (معبودي جز خداي يكتا و بي همتا نيست محمد رسول خدا و علي ولي و رهبر مردم است) ... و بر روي پرده درگاه قصر ديگري نوشته شده است: «شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُون» ؛ (شيعيان علي رستگارند).
📖 همچنین در باب مکانت علمی حضرت معصومه نقل شده است که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بود. از این رو فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آنان تسلیم نمود. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با امام کاظم(علیه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسشهای آنان و پاسخهای معصومه(سلام الله علیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»؛ (پدرش به فدایش باد).
http://mk6.ir/MlCyH
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#بخش_اول
📝 سوال : چرا قم که به استناد روایت منتسب به امام صادق (علیه السلام) بلا از آن دور است گرفتار بیماری کرونا شد ؟
📖 جواب : این روزها که مردم شریف و متدین قم و سایر شهرهای میهن اسلامی ایران با بیماری و ویروس کرونا دست و پنجه نرم می کنند عده ای خواسته یا ناخواسته و گاهی با استناد به احادیث به ایجاد شبهه در اذهان مردم مومن می پردازند .
📖 یکی از آن روایات ، حدیثی است که ازامام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند :
« إِذا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا » ؛
" زمانی که فتنهها در همه جا فراگیر شد ، به قم و حوالی آن بروید زیرا بلا از قم دور است ".
📖 و یا این روایت که امام صادق علیه السلام فرمودند :
" إِذَا أَصَابَتْکُمْ بَلِیَّةٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَیْکُمْ بِقُمَّ فَإِنَّهُ مَأْوَی الْفَاطِمِیِّینَ وَ مُسْتَرَاحُ الْمُؤْمِنِینَ "
" چون بلا و رنجی به شما رسد ، بر شما است که به قم روید که جایگاه بنی فاطمه و آسایشگاه مؤمنان است ..."
📝 سوال این است که اگر قم به عنوان پناهگاه و محل امن معرفی شده ، چگونه اکنون گرفتار بیماری و ویروس کرونا گردیده است ؟
📖 پاسخ این شبهه را در قالب چند نکته اساسی بیان می کنیم ، ان شاء الله موجب تنویر افکار عمومی گردد .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🔎💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🔍
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ فضیلت زیارت امام هشتم ، حضرت شمس الشموس ، أنیس النفوس ، سلطان طوس ، قبله هفتم دلها ، آقا علی بن موسی الرضا المرتضی "علیه آلاف التحیة و الثناء"
#بخش_اول
#فضیلت_زیارت_آن_حضرت بیش از آن است که به شمار آید و ما در اینجا تنها به ذکر چند خبر تبرّک میجوییم و بیشتر آن را از «تحفة الزائر» نقل میکنیم .
#اول
💕 از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روایت شده :
" زود باشد که پارهای از تن من ، در زمین خراسان مدفون شود ، هیچ مؤمنی او را زیارت نکند ، مگر آنکه حقتعالی بهشت را برای او واجب کند و بدنش را بر آتش دوزخ حرام سازد ".
💕 در حدیث معتبر دیگری فرمود :
" پارهای از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد ، هر غمناکی او را زیارت کند ، البته حقتعالی اندوهش را برطرف کند و هر گناهکاری او را زیارت نماید ، البته گناهانش را بیامرزد ".
#دوم
💕 به سند معتبر روایت شده :
که حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) فرمود :
" هرکه قبر فرزند من علی را زیارت کند ، برای او نزد خدای تعالی ثواب هفتاد حج پذیرفته باشد .
راوی بعید دانست و گفت :
هفتاد حج پذیرفته ؟!
حضرت فرمود :
آری هفتاد هزار حج ،
گفت :
هفتاد هزار حج ؟!
فرمود :
" چه بسا حجّی که پذیرفته نباشد ، هرکه آن حضرت را زیارت کند یا یک شب نزد آن حضرت بیتوته کند چنان باشد که خدا را در عرش زیارت کرده باشد ،
گفت :
چنانکه خدا را در عرش زیارت کرده باشد ؟
فرمود :
" آری چون روز قیامت شود ، چهار نفر از پیشینیان و چهار نفر از پسینیان بر عرش الهی خواهند بود ، اما پیشینیان نوح (علیهالسلام) و ابراهیم (علیهالسلام) و موسی (علیهالسلام) و عیسی (علیهالسلام) هستند و اما پسینیان ، محمّد (صلىاللّهعلیهوآله) و علی (علیهالسلام) و حسن (علیهالسلام) و حسین (علیهالسلام) هستند ، آنگاه ریسمانی در پای عرش میکشند ، پس زیارتکنندگانِ قبور امامان با ما مینشینند و به تحقیق زیارتکنندگان قبر فرزندم علی ، درجه ایشان از همه بالاتر و عطایشان از همه بیشتر خواهد بود ".
#سوم
💕 از حضرت رضا (علیهالسلام) روایت شده :
" در خراسان بقعهای است که زمانی بر آن خواهد آمد که محل رفتوآمد ملائکه شود پس پیوسته گروههایی از ملائکه از آسمان فرود خواهند آمد و گروههایی بالا خواهند رفت تا در صُور بدمند .
پرسیدند :
یا بن رسولالله کدام بقعه است ؟
فرمود :
آن بقعه در زمین طوس است و آن والله باغی است از باغهای بهشت ، هرکه مرا در آن بقعه زیارت کند ، چنان است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را زیارت کرده و حقتعالی برای او به سبب آن زیارت ، ثواب هزار حج پسندیده و هزار عمره پذیرفته بنویسد و من و پدرانم در روز قیامت شفیع او باشیم ".
#چهارم
💕 به چندین سند صحیح از ابن ابی نصر نقلشده که گفت :
نامه امام رضا (علیهالسلام) را خواندم در آن نوشته شده بود :
" به شیعیان من برسانید که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حج ، پس من این حدیث را خدمت حضرت جواد (علیهالسلام) عرض کردم ،
فرمود :
آری والله هزار هزار حج است ، برای کسی که آن حضرت را زیارت کند و حق او را بشناسد ".
#پنجم
💕 به دو سند معتبر روایت شده :
حضرت رضا (علیهالسلام) فرمود :
" هرکه مرا با این دوری بارگاه زیارت کند ، من در سه موطن روز قیامت نزد او آیم تا او را از اهوال آنها خلاصی بخشم :
نخست وقتی که نامههای نیکوکاران در دست راست ایشان و نامههای بدکاران در دست چپ ایشان پرواز کند و دیگر نزد صراط و سوم نزد ترازوی اعمال ".
#ششم
💕 در حدیث معتبر دیگری فرمود :
" زود باشد که بر اثر ظلم و ستم با زهر به قتل برسم و کنار هارونالرشید به خاک سپرده شوم و خدا تربت مرا محلّ تردّد شیعیان و دوستان من گرداند پس هرکه مرا در این غربت زیارت کند ، برای او واجب میشود که من او را در روز قیامت زیارت کنم و سوگند میخورم ، به خدایی که محمّد (صلیاللهعلیهوآله) را به پیامبری گرامی داشته و او را بر تمام خلایق برگزیده که هرکه از شما شیعیان نزد قبر من دو رکعت بجا آورد ، البته از جانب خداوند عالمیان در روز قیامت آمرزش گناهان را مستحق شود و به حق آن خدایی که ما را بعد از محمّد (صلیاللهعلیهوآله) به امامت گرامی داشته و به وصیت آن حضرت مخصوص گردانید، سوگند یاد میکنم که زیارتکنندگان قبر من در روز قیامت بر خدا گرامیتر از هر گروه دیگری هستند و هر مؤمنی که مرا زیارت کند و بر روی او قطرهای از باران برسد ، البته حقتعالی جسم او را بر آتش دوزخ حرام گرداند ".
#ادامه_دارد
👇👇👇
@Javanmardi_langarudi
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
🌈 #ولادت_پیامبر_اکرم (ص) به روایت #حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی 🌈
#بخش_اول
📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است .
📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است .
📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند .
✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه
📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است .
✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص)
📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد !
✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص)
📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ، معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت .
✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی
📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند .
📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود .
✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه
📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .
«اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند .
📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است :
👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند .
👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا #اوّلًا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و #ثانياً : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند .
👈 ابرهه نزديك يكى از كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود ، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ داستان اصحاب الفیل
#بخش_اول
📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم میآوریم :
"ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین میزیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) .
📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد .
📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد.
📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست .
📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود .
📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند .
📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" میدانستند احساس خطر کردند .
📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند .
📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده میکردند عازم مکه شد .
هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد .
📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمدهام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم !
📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ میکند .
📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند .
📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن میگویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمدهام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !:
" من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع میکند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت).
👇👇👇
#تفسیرنمونه_سوره_فیل_جلد27صفحه354_360
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ در ولادت با سعادت #رسول_خدا "صلى اللّه عليه و آله و سلّم"
#بخش_اول
📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند .
📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده .
📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت :
شعر :
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني
هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ
قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛
" حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ".
پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود .
📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است .
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ حوادث مقارن ولادت پیامبر (ص)
#بخش_اول
#حوادث_شب_ولادت
📝 در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت حوادث مهم و اتفاقات زیادی در اطراف جهان بوقوع پیوست که پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله «ارهاصات » بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد ، و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است :
" یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسری و هو منصدع کشمل اصحاب کسری غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهی العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم "
📝 و شاید جامعترین حدیث در این باره حدیثی است که مرحوم صدوق «ره » در کتاب امالی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده و ترجمه اش چنین است که آنحضرت فرمود :
" ابلیس به آسمانها بالا می رفت و چون حضرت عیسی بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت ، و هنگامی که رسول خدا «ص » بدنیا آمد از همه آسمانهای هفتگانه ممنوع شد ، و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع گردیدند ، و قریش که چنان دیدند گفتند : قیامتی که اهل کتاب می گفتند بر پا شده !
عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت وستاره شناسی داناتر بود بدانها گفت :
" بنگرید اگر آن ستارگانی است که مردم بوسیله آنها راهنمائی می شوند و تابستان و زمستان از روی آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت بر پا شده و مقدمه نابودی هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه ای اتفاق افتاده ".
" و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود ، و ایوان کسری در آن شب شکست خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت . و دریاچه ساوه خشک شد . و وادی سماوه پر از آب شد ".
" آتشکده های فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید ".
" و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانی سخت اسبان عربی را یدک می کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده شدند ، و طاق کسری از وسط شکست خورد و رود دجله در آن وارد شد ".
" و در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و همچنان بسمت مشرق رفت تا بدانجا رسید ، فردای آن شب تخت هر پادشاهی سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن نمی گفتند ".
" دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید ، و هر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد ".
" آمنه گفت : بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهای خود را بر زمین گذارد و سر بسوی آسمان بلند کرد و بدان نگریست ، و نوری از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده ای می گفت : تو آقای مردم را زادی او را محمد نام بگذار ".
" آنگاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته بود به عبد المطلب گزارش دادند ، عبد المطلب او را در دامن گذارده گفت:
الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما
" ستایش خدائی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقا است ".
" آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد (1) و در باره او اشعاری سرود ".
" و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد (و آنها را بیاری طلبید) و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند :
ای سرور چه چیز تو را به هراس و وحشت افکنده ؟
گفت : وای بر شما از سر شب تابه حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون می بینم و بطور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسی بن مریم تاکنون سابقه نداشته ، اینک بگردید و به بینید این اتفاق چیست ؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند : ما که تازه ای ندیدیم ".
" ابلیس گفت : این کار شخص من است آنگاه در دنیا به،جستجو پرداخت تا به حرم مکه رسید ، و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته اند ، خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند ، به سمت غار حریٰ رفت و چون گنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد :
برو ای دور شده از رحمت حق ! ابلیس گفت : ای جبرئیل از تو سؤالی دارم ؟
گفت : بگو ، پرسید : از دیشب تاکنون چه تازه ای در زمین رخ داده ؟
پاسخ داد : محمد 'صلی الله علیه و آله' به دنیا آمده .
شیطان پرسید : مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه .
پرسید : در امت او چطور ؟ گفت: آری . ابلیس که این سخن را شنید گفت : خوشنود و راضیم ".
📝 و در حدیث دیگری که در کتاب کمال الدین نقل کرده چنین است که در شهر مکه شخصی یهودی سکونت داشت و نامش یوسف بود ، وی هنگامی که ستارگان را در حرکت و جنبش مشاهده کرد با خود گفت :
این تحولات آسمانی بخاطر ولادت همان پیغمبری است که در کتابهای ما ذکر شده که چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع گردند. و چون صبح
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#بخش_اول
📝 سوال : چرا قم که به استناد روایت منتسب به امام صادق (علیه السلام) بلا از آن دور است گرفتار بیماری کرونا شد ؟
📖 جواب : این روزها که مردم شریف و متدین قم و سایر شهرهای میهن اسلامی ایران با بیماری و ویروس کرونا دست و پنجه نرم می کنند عده ای خواسته یا ناخواسته و گاهی با استناد به احادیث به ایجاد شبهه در اذهان مردم مومن می پردازند .
📖 یکی از آن روایات ، حدیثی است که ازامام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند :
« إِذا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا » ؛
" زمانی که فتنهها در همه جا فراگیر شد ، به قم و حوالی آن بروید زیرا بلا از قم دور است ".
📖 و یا این روایت که امام صادق علیه السلام فرمودند :
" إِذَا أَصَابَتْکُمْ بَلِیَّةٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَیْکُمْ بِقُمَّ فَإِنَّهُ مَأْوَی الْفَاطِمِیِّینَ وَ مُسْتَرَاحُ الْمُؤْمِنِینَ "
" چون بلا و رنجی به شما رسد ، بر شما است که به قم روید که جایگاه بنی فاطمه و آسایشگاه مؤمنان است ..."
📝 سوال این است که اگر قم به عنوان پناهگاه و محل امن معرفی شده ، چگونه اکنون گرفتار بیماری و ویروس کرونا گردیده است ؟
📖 پاسخ این شبهه را در قالب چند نکته اساسی بیان می کنیم ، ان شاء الله موجب تنویر افکار عمومی گردد .
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🔎💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🔍
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#راز_حرا (عید مبعث)
#بخش_اول
✅ کوه حرا
👈 در کشور عربستان و در شهر مکّه ، کوهی وجود دارد که نام آن «حَرا» است . در بالای این کوه ، غاری کوچک قرار دارد که قسمتی از آن را نور خورشید روشن می کند و قسمت های دیگرش ، تاریک است . کسانی که به زیارت خانه خدا و سفر حج می روند ، یکی از جاهایی که حتماً به دیدنش می روند ، غار حرا است ؛ چون آن مکان ، جایی است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روزها و شب های زیادی به آن جا می رفت و به راز و نیاز با خدا مشغول می شد .
✅ راز آن شب
👈 سالیان دور در یکی از شب های پایانی ماه رجب ، در گوشه ای از شهر مکه و در قله کوهی به نام حرا ، اتفاق بزرگی افتاد ؛ اتفاقی که سرنوشت انسان ها را عوض کرد و مژده بزرگی برای آدم ها آورد . در آن شب ، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 40 ساله بود ، در غار حرا مثل شب های دیگر مشغول عبادت و راز و نیاز با خدای مهربان بود . ناگهان دید فرشته ای زیبا وارد غار شد . فرشته نزدیک و نزدیک تر می شد . از چهره اش پیدا بود که خبر مهمی دارد . نام آن فرشته جبرئیل بود .
✅ پیامبر و فرشته
👈 «جبرئیل امین» ، فرشته پیام رسان خداوند ، به غار حرا نزد پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله رفت تا خبر مهمی را به او بگوید . جبرئیل نوشته ای به همراه خود آورده بود و از حضرت محمد صلی الله علیه و آله می خواست تا آن را بخواند . پیامبر فرمود :
« نمی توانم بخوانم ». فرشته دوبار دیگر از پیامبر خواست تا نوشته را بخواند و سرانجام لب های آسمانی پیامبر مشغول خواندن شد . چه جمله های زیبایی بود !
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#جوانمردےلنگرودے
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
تفاوت های نماز و روزه
#بخش_اول
💎 نماز و روزه ضمن داشتن مشتركات فراوان ، فرق هايى نيز دارند :
1⃣ ترک نماز ، كفاره ندارد برخلاف روزه واجب رمضان و برخى از روزه هاى واجب ديگر كه كفاره دارد .
2⃣ اگر كسى نماز قضا بر گردن دارد ، مى تواند نماز مستحبى بخواند ولى اگر روزه واجب بدهكار باشد ، نمى تواند روزه مستحبى بگيرد .
3⃣ غسل مس ميت در صورتى كه واجب شده باشد ، براى خواندن نماز لازم است ، ولى براى روزه لازم نيست .
4⃣ طهارت شرط واقعى نماز است، برخلاف روزه كه طهارت شرط آن نيست . یعنی اگر بدن یا لباس _ بدون جنابت عمدی _ نجس شود روزه صحیح است ولی در نماز باید حتما طهارت داشته باشیم .
5⃣ اگر كسى بعد از ظهر سفر كند ، نمازش شكسته مى شود ، ولى روزه اش باطل نمى شود .
6⃣ اگر كسى درمناطق تخيير (مسجدالنبى ، مسجدالحرام ، مسجد كوفه و حرم حسينى) سفر كند ، در خواندن نماز مخير است كامل بخواند يا شكسته ولى در روزه گرفتن چنين اختيارى ندارد .
@Javanmardi_langarudi
❄️ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی ❄️
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ داستان اصحاب الفیل
#بخش_اول
📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم میآوریم :
"ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین میزیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) .
📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد .
📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد.
📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست .
📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود .
📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند .
📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" میدانستند احساس خطر کردند .
📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند .
📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده میکردند عازم مکه شد .
هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد .
📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمدهام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم !
📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ میکند .
📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند .
📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن میگویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمدهام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !:
" من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع میکند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت).
👇👇👇
#تفسیرنمونه_سوره_فیل_جلد27صفحه354_360
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ حوادث مقارن ولادت پیامبر (ص)
#بخش_اول
#حوادث_شب_ولادت
📝 در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت حوادث مهم و اتفاقات زیادی در اطراف جهان بوقوع پیوست که پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله «ارهاصات » بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد ، و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است :
" یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسری و هو منصدع کشمل اصحاب کسری غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهی العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم "
📝 و شاید جامعترین حدیث در این باره حدیثی است که مرحوم صدوق «ره » در کتاب امالی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده و ترجمه اش چنین است که آنحضرت فرمود :
" ابلیس به آسمانها بالا می رفت و چون حضرت عیسی بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت ، و هنگامی که رسول خدا «ص » بدنیا آمد از همه آسمانهای هفتگانه ممنوع شد ، و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع گردیدند ، و قریش که چنان دیدند گفتند : قیامتی که اهل کتاب می گفتند بر پا شده !
عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت وستاره شناسی داناتر بود بدانها گفت :
" بنگرید اگر آن ستارگانی است که مردم بوسیله آنها راهنمائی می شوند و تابستان و زمستان از روی آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت بر پا شده و مقدمه نابودی هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه ای اتفاق افتاده ".
" و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود ، و ایوان کسری در آن شب شکست خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت . و دریاچه ساوه خشک شد . و وادی سماوه پر از آب شد ".
" آتشکده های فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید ".
" و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانی سخت اسبان عربی را یدک می کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده شدند ، و طاق کسری از وسط شکست خورد و رود دجله در آن وارد شد ".
" و در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و همچنان بسمت مشرق رفت تا بدانجا رسید ، فردای آن شب تخت هر پادشاهی سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن نمی گفتند ".
" دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید ، و هر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد ".
" آمنه گفت : بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهای خود را بر زمین گذارد و سر بسوی آسمان بلند کرد و بدان نگریست ، و نوری از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده ای می گفت : تو آقای مردم را زادی او را محمد نام بگذار ".
" آنگاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته بود به عبد المطلب گزارش دادند ، عبد المطلب او را در دامن گذارده گفت:
الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما
" ستایش خدائی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقا است ".
" آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد (1) و در باره او اشعاری سرود ".
" و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد (و آنها را بیاری طلبید) و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند :
ای سرور چه چیز تو را به هراس و وحشت افکنده ؟
گفت : وای بر شما از سر شب تابه حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون می بینم و بطور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسی بن مریم تاکنون سابقه نداشته ، اینک بگردید و به بینید این اتفاق چیست ؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند : ما که تازه ای ندیدیم ".
" ابلیس گفت : این کار شخص من است آنگاه در دنیا به،جستجو پرداخت تا به حرم مکه رسید ، و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته اند ، خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند ، به سمت غار حریٰ رفت و چون گنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد :
برو ای دور شده از رحمت حق ! ابلیس گفت : ای جبرئیل از تو سؤالی دارم ؟
گفت : بگو ، پرسید : از دیشب تاکنون چه تازه ای در زمین رخ داده ؟
پاسخ داد : محمد 'صلی الله علیه و آله' به دنیا آمده .
شیطان پرسید : مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه .
پرسید : در امت او چطور ؟ گفت: آری . ابلیس که این سخن را شنید گفت : خوشنود و راضیم ".
📝 و در حدیث دیگری که در کتاب کمال الدین نقل کرده چنین است که در شهر مکه شخصی یهودی سکونت داشت و نامش یوسف بود ، وی هنگامی که ستارگان را در حرکت و جنبش مشاهده کرد با خود گفت :
این تحولات آسمانی بخاطر ولادت همان پیغمبری است که در کتابهای ما ذکر شده که چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع گردند. و چون صبح
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ در ولادت با سعادت #رسول_خدا "صلى اللّه عليه و آله و سلّم"
#بخش_اول
📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند .
📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده .
📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت :
شعر :
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني
هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ
قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛
" حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ".
پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود .
📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است .
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
🌈 #ولادت_پیامبر_اکرم (ص) به روایت #حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی 🌈
#بخش_اول
📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است .
📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است .
📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند .
✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه
📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است .
✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص)
📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد !
✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص)
📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ، معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت .
✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی
📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند .
📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود .
✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه
📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .
«اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند .
📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است :
👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند .
👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا #اوّلًا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و #ثانياً : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند .
👈 ابرهه نزديك يكى از كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود ، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ حوادث مقارن ولادت پیامبر (ص)
#بخش_اول
#حوادث_شب_ولادت
📝 در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت حوادث مهم و اتفاقات زیادی در اطراف جهان بوقوع پیوست که پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله «ارهاصات » بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد ، و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است :
" یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسری و هو منصدع کشمل اصحاب کسری غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهی العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم "
📝 و شاید جامعترین حدیث در این باره حدیثی است که مرحوم صدوق «ره » در کتاب امالی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده و ترجمه اش چنین است که آنحضرت فرمود :
" ابلیس به آسمانها بالا می رفت و چون حضرت عیسی بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت ، و هنگامی که رسول خدا «ص » بدنیا آمد از همه آسمانهای هفتگانه ممنوع شد ، و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع گردیدند ، و قریش که چنان دیدند گفتند : قیامتی که اهل کتاب می گفتند بر پا شده !
عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت وستاره شناسی داناتر بود بدانها گفت :
" بنگرید اگر آن ستارگانی است که مردم بوسیله آنها راهنمائی می شوند و تابستان و زمستان از روی آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت بر پا شده و مقدمه نابودی هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه ای اتفاق افتاده ".
" و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود ، و ایوان کسری در آن شب شکست خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت . و دریاچه ساوه خشک شد . و وادی سماوه پر از آب شد ".
" آتشکده های فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید ".
" و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانی سخت اسبان عربی را یدک می کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده شدند ، و طاق کسری از وسط شکست خورد و رود دجله در آن وارد شد ".
" و در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و همچنان بسمت مشرق رفت تا بدانجا رسید ، فردای آن شب تخت هر پادشاهی سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن نمی گفتند ".
" دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید ، و هر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد ".
" آمنه گفت : بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهای خود را بر زمین گذارد و سر بسوی آسمان بلند کرد و بدان نگریست ، و نوری از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده ای می گفت : تو آقای مردم را زادی او را محمد نام بگذار ".
" آنگاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته بود به عبد المطلب گزارش دادند ، عبد المطلب او را در دامن گذارده گفت:
الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما
" ستایش خدائی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقا است ".
" آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد (1) و در باره او اشعاری سرود ".
" و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد (و آنها را بیاری طلبید) و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند :
ای سرور چه چیز تو را به هراس و وحشت افکنده ؟
گفت : وای بر شما از سر شب تابه حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون می بینم و بطور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسی بن مریم تاکنون سابقه نداشته ، اینک بگردید و به بینید این اتفاق چیست ؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند : ما که تازه ای ندیدیم ".
" ابلیس گفت : این کار شخص من است آنگاه در دنیا به،جستجو پرداخت تا به حرم مکه رسید ، و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته اند ، خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند ، به سمت غار حریٰ رفت و چون گنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد :
برو ای دور شده از رحمت حق ! ابلیس گفت : ای جبرئیل از تو سؤالی دارم ؟
گفت : بگو ، پرسید : از دیشب تاکنون چه تازه ای در زمین رخ داده ؟
پاسخ داد : محمد 'صلی الله علیه و آله' به دنیا آمده .
شیطان پرسید : مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه .
پرسید : در امت او چطور ؟ گفت: آری . ابلیس که این سخن را شنید گفت : خوشنود و راضیم ".
📝 و در حدیث دیگری که در کتاب کمال الدین نقل کرده چنین است که در شهر مکه شخصی یهودی سکونت داشت و نامش یوسف بود ، وی هنگامی که ستارگان را در حرکت و جنبش مشاهده کرد با خود گفت :
این تحولات آسمانی بخاطر ولادت همان پیغمبری است که در کتابهای ما ذکر شده که چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع گردند. و چون صبح
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ در ولادت با سعادت #رسول_خدا "صلى اللّه عليه و آله و سلّم"
#بخش_اول
📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند .
📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده .
📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت :
شعر :
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني
هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ
قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛
" حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ".
پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود .
📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است .
👇👇👇