eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ ، موسوم به دعاى « الشاب المأخوذ بذنبه » [ يعنى : جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده ] اين دعا از كتابهاى كفعمى و «مهج الدعوات» نقل شده ، و دعايى است كه آن را اميرالمؤمنين عليه السّلام به جوانى كه به خاطر گناه و ستم در حقّ پدرش شل شده بود آموزش داد ، جوان اين دعا را خواند و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله را در خواب ديد كه دست مباركش را بر اندام او كشيد و فرمود : بر اسم اعظم خدا محافظت كن كه كار تو به خير خواهد بود ، پس بيدار شد درحالي كه سالم شده بود و در روايت «مهج الدعوات» است كه اين دعا را هرگز بدون طهارت نخوان . و آن دعا اين است : 👇👇👇
﷽؛ 📝 اَللّهُمَ اِنّى اَسْئَلُک بِاسْمِک بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، يا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکرامِ، يا حَىُ يا قَيوُمُ، يا حَىُّ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، يا هُوَ يامَنْ لايعْلَمُ ماهُوَ، وَلاکيفَ هُوَ، وَلا اَينَ هُوَ، وَلا حَيثُ هُوَ اِلاَّ هُوَ، يا ذَاالْمُلْک وَالْمَلَکوُتِ، يا ذَاالْعِزَّةِ وَالْجَبَروُتِ، يا مَلِک يا قُدُّوسُ، يا سَلامُ يا مُؤْمِنُ، يا مُهَيمِنُ يا عَزيزُ، يا جَبَّارُ يا مُتَکبِّرُ، يا خالِقُ يابارِئُ، يا مُصَوِّرُ يا مُفيدُ، يا مُدَبِّرُ يا شَديدُ، يا مُبْدِئُ يا مُعيدُ، يا مُبيدُ يا وَدُودُ، يا مَحْمُودُ يا مَعْبوُدُ، يا بَعيدُ يا قَريبُ، يا مُجيبُ يا رَقيبُ، يا حَسيبُ يا بَديعُ، يا رَفيعُ يا مَنيعُ، يا سَميعُ يا عَليمُ، ياحَليمُ ياکريمُ، يا حَکيمُ يا قَديمُ، ياعَلِىُّ ياعَظيمُ، يا حَنَّانُ يا مَنَّانُ، يا دَيانُ يا مُسْتَعانُ، يا جَليلُ يا جَميلُ، يا وَکيلُ يا کفيلُ، يا مُقيلُ يا مُنيلُ، يا نَبيلُ يا دَليلُ، يا هادى يا بادى، يا اَوَّلُ يا اخِرُ، يا ظاهِرُ يا باطِنُ، يا قآئِمُ يادآئِمُ، يا عالِمُ يا حاکمُ، يا قاضى يا عادِلُ، يا فاصِلُ يا واصِلُ، يا طاهِرُ يا مُطَهِّرُ، يا قادِرُ يا مُقْتَدِرُ، ياکبيرُ يامُتَکبِّرُ، ياواحِدُ يااَحَدُ ياصَمَدُ، يا مَنْ لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ، وَلَمْ يکنْ لَهُ کفُواً اَحَدٌ، وَلَمْ يکنْ لَهُ صاحِبَةٌ، وَلا کانَ مَعَهُ وَزيرٌ، وَلاَ اتَّخَذَ مَعَهُ مُشيراً، وَلاَ احْتاجَ اِلى ظَهيرٍ، وَلا کانَ مَعَهُ مِنْ اِلهٍ غَيرُهُ، 📝 لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، فَتَعالَيتَ عَمَّا يقُولُ الظَّالِمُونَ، عُلُوّاً کبيراً، يا عَلِىُّ يا شامِخُ، يا باذِخُ، يا فَتَّاحُ يا نَفَّاحُ، يا مُرْتاحُ يا مُفَرِّجُ، يا ناصِرُ يا مُنْتَصِرُ، يا مُدْرِک يا مُهْلِک يا مُنْتَقِمُ، يا باعِثُ يا وارِثُ، يا طالِبُ يا غالِبُ، يا مَنْ لا يفُوتُهُ هارِبٌ، يا تَوَّابُ يا اَوَّابُ يا وَهَّابُ، يا مُسَبِّبَ الْأَسْبابِ، يا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ، يا مَنْ حَيثُ ما دُعِىَ اَجابَ، يا طَهُورُ يا شَکورُ، يا عَفُوُّ يا غَفُورُ، يا نُورَ النُّورِ، يا مُدَبِّرَ الْأُموُرِ، يا لَطيفُ يا خَبيرُ، يا مُجيرُ يا مُنيرُ، يا بَصيرُ يا ظَهيرُ، يا کبيرُ يا وِتْرُ، يا فَرْدُ يا اَبَدُ، يا سَنَدُ يا صَمَدُ، يا کافى يا شافى، يا وافى يا مُعافى، يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ، يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ، يا مُتَکرِّمُ يا مُتَفَرِّدُ، يا مَنْ عَلا فَقَهَرَ، يا مَنْ مَلَک فَقَدَرَ، يا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ، يا مَنْ عُبِدَ فَشَکرَ، يا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ، يا مَنْ لا تَحْويهِ الْفِکرُ، وَلا يدْرِکهُ بَصَرٌ، وَلايخْفى عَلَيهِ اَثَرٌ، يا رازِقَ الْبَشَرِ، يا مُقَدِّرَ کلِّ قَدَرٍ، يا عالِىَ الْمَکانِ، ياشَديدَ الْأَرْکانِ، يا مُبَدِّلَ الزَّمانِ، يا قابِلَ الْقُرْبانِ، يا ذَاالْمَنِّ وَالْإِحْسانِ، يا ذَاالْعِزَّةِ وَالسُّلْطانِ، يا رَحيمُ يا رَحمنُ، يا مَنْ هُوَ کلَّ يوْمٍ فى شَاْنٍ، يا مَنْ لا يشْغَلُهُ شَاْنٌ عَنْ شَاْنٍ، يا عَظيمَ الشَّاْنِ، يا مَنْ هُوَ بِکلِّ مَکانٍ، يا سامِعَ الْأَصْواتِ، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ، يا مُنْجِحَ الطَّلِباتِ، يا قاضِىَ الْحاجاتِ، يا مُنْزِلَ الْبَرَکاتِ، يا راحِمَ الْعَبَراتِ، يا مُقيلَ الْعَثَراتِ، يا کاشِفَ الْکرُباتِ، يا وَلِىَ الْحَسَناتِ، يا رافِعَ الدَّرَجاتِ، يا مُؤْتِىَ السُّؤُلاتِ، يا مُحْيىَ الْأَمْواتِ، يا جامِعَ الشَّتاتِ، يا مُطَّلِعاً عَلَى النِّياتِ، يا رادَّ ما قَدْ فاتَ، يا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَيهِ الْأَصْواتُ، يا مَنْ لاتُضْجِرُهُ الْمَسْئَلاتُ، وَلا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ،
﷽؛ 📝 امام حسین علیه السلام فرمود : من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم ، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز ، تضرع می کرد . پدرم فرمود : ای حسین ! می شنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است ؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور . من در تاریکی شب در طواف به دنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم . پدرم جوانی دید خوش اندام با لباسهای قیمتی به او فرمود : تو کیستی ؟ گفت : مردی از اعراب هستم فرمود : ناله برای چیست ؟ عرض کرد : گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگیم را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است . فرمود : علت و حکایت تو چه بوده است ؟ عرض کرد : پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم . هر چه راهنمائی می کرد نمی پذیرفتم و حتی گاهی او را آزار می رساندم . روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد ، و من او را بر زمین زدم . خواست و برخیزد نتوانست ، پولها را گرفتم دنبال کار خود رفتم ، شنیدم که می گفت : امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم . چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفر خانه خدا رفت . من هم کارهایش را می نگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد ؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد . بعد پشیمان شدم از او عذر می خواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند . با هم به طرف مکه حرکت کردیم ، در راه به وادی اراک رسیدیم ، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم . این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است . امام فرمود : دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده می شود ... آنگاه فرمود : شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد . امام فرمود : چطور شفا یافتی ؟ گفت : در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم : ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود : شفا یافتی ، خود را سالم یافتم . آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد ، دعای مشلول است که آن این است : اللهم إنی أسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام ... 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌷 أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
﷽؛ ، موسوم به دعاى « الشاب المأخوذ بذنبه » [ يعنى : جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده ] اين دعا از كتابهاى كفعمى و «مهج الدعوات» نقل شده ، و دعايى است كه آن را اميرالمؤمنين عليه السّلام به جوانى كه به خاطر گناه و ستم در حقّ پدرش شل شده بود آموزش داد ، جوان اين دعا را خواند و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله را در خواب ديد كه دست مباركش را بر اندام او كشيد و فرمود : بر اسم اعظم خدا محافظت كن كه كار تو به خير خواهد بود ، پس بيدار شد درحالي كه سالم شده بود و در روايت «مهج الدعوات» است كه اين دعا را هرگز بدون طهارت نخوان . و آن دعا اين است : 👇👇👇
﷽؛ 📝 امام حسین علیه السلام فرمود : من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم ، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز ، تضرع می کرد . پدرم فرمود : ای حسین ! می شنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است ؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور . من در تاریکی شب در طواف به دنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم . پدرم جوانی دید خوش اندام با لباسهای قیمتی به او فرمود : تو کیستی ؟ گفت : مردی از اعراب هستم فرمود : ناله برای چیست ؟ عرض کرد : گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگیم را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است . فرمود : علت و حکایت تو چه بوده است ؟ عرض کرد : پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم . هر چه راهنمائی می کرد نمی پذیرفتم و حتی گاهی او را آزار می رساندم . روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد ، و من او را بر زمین زدم . خواست و برخیزد نتوانست ، پولها را گرفتم دنبال کار خود رفتم ، شنیدم که می گفت : امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم . چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفره خانه خدا رفت . من هم کارهایش را می نگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد ؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد . بعد پشیمان شدم از او عذر می خواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند . با هم به طرف مکه حرکت کردیم ، در راه به وادی اراک رسیدیم ، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم . این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است . امام فرمود : دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده می شود ... آنگاه فرمود : شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد . امام فرمود : چطور شفا یافتی ؟ گفت : در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم : ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود : شفا یافتی ، خود را سالم یافتم . آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد ، دعای مشلول است که آن این است : اللهم إنی أسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام ... 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi 🌷 أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
﷽؛ 📝 امام حسین علیه السلام فرمود : من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم ، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز ، تضرع می کرد . پدرم فرمود : ای حسین ! می شنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است ؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور . من در تاریکی شب در طواف به دنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم . پدرم جوانی دید خوش اندام با لباسهای قیمتی به او فرمود : تو کیستی ؟ گفت : مردی از اعراب هستم فرمود : ناله برای چیست ؟ عرض کرد : گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگیم را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است . فرمود : علت و حکایت تو چه بوده است ؟ عرض کرد : پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم . هر چه راهنمائی می کرد نمی پذیرفتم و حتی گاهی او را آزار می رساندم . روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد ، و من او را بر زمین زدم . خواست و برخیزد نتوانست ، پولها را گرفتم دنبال کار خود رفتم ، شنیدم که می گفت : امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم . چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفر خانه خدا رفت . من هم کارهایش را می نگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد ؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد . بعد پشیمان شدم از او عذر می خواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند . با هم به طرف مکه حرکت کردیم ، در راه به وادی اراک رسیدیم ، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم . این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است . امام فرمود : دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده می شود ... آنگاه فرمود : شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد . امام فرمود : چطور شفا یافتی ؟ گفت : در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم : ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود : شفا یافتی ، خود را سالم یافتم . آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد ، دعای مشلول است که آن این است : اللهم إنی أسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام ... 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌷 أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
﷽؛ 📝 امام حسین علیه السلام فرمود : من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم ، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز ، تضرع می کرد . پدرم فرمود : ای حسین ! می شنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است ؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور . من در تاریکی شب در طواف به دنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم . پدرم جوانی دید خوش اندام با لباسهای قیمتی به او فرمود : تو کیستی ؟ گفت : مردی از اعراب هستم فرمود : ناله برای چیست ؟ عرض کرد : گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگیم را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است . فرمود : علت و حکایت تو چه بوده است ؟ عرض کرد : پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم . هر چه راهنمائی می کرد نمی پذیرفتم و حتی گاهی او را آزار می رساندم . روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد ، و من او را بر زمین زدم . خواست و برخیزد نتوانست ، پولها را گرفتم دنبال کار خود رفتم ، شنیدم که می گفت : امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم . چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفر خانه خدا رفت . من هم کارهایش را می نگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد ؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد . بعد پشیمان شدم از او عذر می خواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند . با هم به طرف مکه حرکت کردیم ، در راه به وادی اراک رسیدیم ، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم . این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است . امام فرمود : دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده می شود ... آنگاه فرمود : شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد . امام فرمود : چطور شفا یافتی ؟ گفت : در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم : ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود : شفا یافتی ، خود را سالم یافتم . آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد ، دعای مشلول است که آن این است : اللهم إنی أسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام ... 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌷 أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
﷽؛ 📝 امام حسین علیه السلام فرمود : من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم ، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز ، تضرع می کرد . پدرم فرمود : ای حسین ! می شنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است ؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور . من در تاریکی شب در طواف به دنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم . پدرم جوانی دید خوش اندام با لباسهای قیمتی به او فرمود : تو کیستی ؟ گفت : مردی از اعراب هستم فرمود : ناله برای چیست ؟ عرض کرد : گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگیم را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است . فرمود : علت و حکایت تو چه بوده است ؟ عرض کرد : پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم . هر چه راهنمائی می کرد نمی پذیرفتم و حتی گاهی او را آزار می رساندم . روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد ، و من او را بر زمین زدم . خواست و برخیزد نتوانست ، پولها را گرفتم دنبال کار خود رفتم ، شنیدم که می گفت : امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم . چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفر خانه خدا رفت . من هم کارهایش را می نگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد ؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد . بعد پشیمان شدم از او عذر می خواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند . با هم به طرف مکه حرکت کردیم ، در راه به وادی اراک رسیدیم ، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم . این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است . امام فرمود : دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده می شود ... آنگاه فرمود : شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد . امام فرمود : چطور شفا یافتی ؟ گفت : در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم : ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود : شفا یافتی ، خود را سالم یافتم . آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد ، دعای مشلول است که آن این است : اللهم إنی أسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام ... 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌷 أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷