eitaa logo
منتظران مضطر
254 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
138 فایل
🌺اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج...🌺 🌺مَتی تَرانا و نَراک؟🌺 🌼کپی = با ذکر صلوات🌼 ⚘اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🌈 شهـید ابراهیـــم هـمت: هر وقت‌ میخواست ‌برایِ بچه‌ها یادگاری بنـــویسه می نـــوشت: " مــــن کان لله ، کان الله له " هرکی باشه خدا با اوسټ....♥️🌱 @Jazzaaabbb
✨⭐️ ⭐️ ‼️⚠️ ✨دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین(ع) رسید.😌 گفت: آقای قصاب ولش ڪن بزار بره. 🙃 گفت: به تو ربطی نداره. 🙁 گفت: ولش ڪن بزار بره. گفت :به تو ربطی نداره. 😳 دستشو برد بالا، محڪم گذاشت تو صورت علی(ع). 😱😨 آقا سرشو انداخت پایین رفت. 😞 مردم ریختن گفتن فهمیدی ڪیو زدی؟!😠 گفت: نه فضولی میڪرد زدمش.😬 گفتن: زدی تو گوش علی(ع)، خلیفه مسلمین.😧 ساتورو برداشت دستشو قطع ڪرد، 😶 گفت: دستی ڪه بخوره تو صورت علی(ع) دیگه مال من نیست... دستی ڪه بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره.... امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه میڪنی یه سیلی تو صورت من میزنی•••😓 📔بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴ 📔الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹ • • @Jazzaaabbb
-بنده جان! +جان♡_♡ - لاتخف و لاتحزن..! + چشم(: [ اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفَرَج ] @Jazzaaabbb
📜 از حاتم طاعى پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد، از طعم جگرش تعریف کردم، صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد. گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم. گفتند: پس تو بخشنده تری! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد، اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم! @Jazzaaabbb
آے بچه ولایـے هاے سید علے 🗣 💚|•° آهاے اونایـےڪه میگین واے اگر خامنهـ اے حڪم جهادم دهــد ✊🏻🌱|•° آقا داره میگهـ😍 ••[ هل من ناصر ینصرنے♥️ ]•• آقا چشم به راهتهــ👀 چے ڪار میڪنے لبیڪ میگے به مسلم زمانت یانه؟!! پ.ن:این پست به تنهایـے واسه اهلش از صدتا انگیزه بالاترهــ✌️🏻 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ➣ @Jazzaaabbb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞اهل قهر و دعوا نبودیم، یعنی از اول قرار گذاشت. در جلسه ی خواستگاری به من گفت توی زندگیمون چیزی به اسم قهر نداریم، نهایتا نیم ساعت 🚫 💞وقتی قهر میکردم می افتاد به لودگی و مسخره بازی. خیلی وقت ها کاری می‌کرد نتوانم جلوی خنده ام را بگیرم 😂😃، می‌گفت آشتی، آشتی و سر قضیه را به هم می‌آورد... 💞اگر خیلی این تو بمیری هم از آن تو بمیری ها نبود، میرفت جلوی ساعت مینشست، دستش را می‌گذاشت زیر چانه و میگفت: وقت گرفتم، از همین الان شروع شد! باید تا نیم ساعت آشتی میکردم.😅 ❣ می‌گفت ' قول دادی باید پاشم وایستی!❣ 📚 قصه دلبری @Jazzaaabbb
هُوَالحَقّ 💗 . نام من سرباز کوي عترت است ، دوره آموزشي ام هيئت است پــادگــانم شــد وصــله دار ، سر درش عکس علي با ذوالفقار ارتش حيــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازي پي هر فرصتم نقش سردوشي من يا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب است رنــگ پيراهــن نه رنــگ خاکــي است ، زينب آن را دوخته پس مشکي است اسـم رمز حمله ام ياس علــي ، افسر مافوق من .😍 🔹 پیام صدقه جاریه است.🌸 😌🌈 🚀 @Jazzaaabbb
شہیده زینب کمایی♥️ @jazzaaabbb