eitaa logo
منتظران مضطر
255 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
138 فایل
🌺اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج...🌺 🌺مَتی تَرانا و نَراک؟🌺 🌼کپی = با ذکر صلوات🌼 ⚘اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_علی_خلیلی #شهید_امر_به_معروف وقتی #چاقو خورد و ضارب فرار کرد، #پیرمردی جلو آمد و گفت: #همین_رو_می‌خواستی؟ آخه به تو چه ربطی داشت...؟ علی با صدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم #دختر شماست، خواستم از #ناموس شما دفاع کنم.... @Jazzaaabbb
⚡️داستان واقعی، شاید خیلیا بدونین، شاید ندونین⚡️ یه روز یه پسر 19ساله..!👱 که خیلیم پاک بوده..!😊 ساعت دوازده شب..!🕛 با موتور توی تهرانپارس بوده..!🏍 داشته راه خودشو میرفته..!🛣 که یهو میبینه یه ماشین 🚘 با چند تا پسر..!👤👤👤 دارن دوتا 👩👩 دخترو به زور 😱😱 سوار ماشین میکنن..! تو ذهنش فقط یه چیز اومد..!☝️ 👈 ناموس 👉 👈 ناموس 👉 👈 ناموس 👉 👌 کشورم ایران 👌 میاد پایین..!😡😡😡 تنهاست..!🙎♂ درگیر میشه..!🗣 لامصبا چند نفر به یه نفر..!👊✋💪 توی درگیری دخترا 👩👩 سریع فرار میکنن و دور میشن..! میمونه علی و هرزه های شهر..!😰😰 تو اوج درگیری بود که یه چاقو 🔪 صاف میشینه رو شاهرگ گردنش..!😢😢 میوفته زمین..!😔 پسرا درمیرن..!🏃 کوچه خلوت، شاهرگ، تنها، دوازده شب..!😭 علی تا پنج صبح اونجا میمونه..! پیرهن سفیدش سرخه سرخه.!😣 مگه انسان چقد خون داره..!😔 ریش قشنگش هم سرخه..!🙁 سرخ و خیس..!😒 اما خدا رحیمه..! یکی علی رو پیدا میکنه و میبره بیمارستان..!🚑 اما هیچ بیمارستانی قبولش نمیکنه..!😳 تا اینکه بالاخره یکی قبول میکنه و عمل میشه..!😐 زنده میمونه..!😊 اما فقط دوسال بعد از اون قضیه..! دوسال با زجر، بیمارستان🏥، خونه..🏠، بیمارستان🏥، خونه..🏠..! میمونه تا تعریف کنه چه اتفاقی افتاده..!😐 میگن یکی از آشناهاش میکشتش کنار..!😏 بش میگه علی اخه به تو چه؟ چرا جلو رفتی؟😟 میدونی چی گفت..؟ گفت حاجی فک کردم دختر شماست..!🙂 از ناموس شما دفاع کردم..!😌 جوون پر پر شده مملکتمون..!😇 علی نوزده ساله به هزار تا ارزو رفت..!😕 رفت که تو خواهرم..!👩 اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت گرفت..!👉 گفت خداااااا..!🙏 من از این گله دارم..!😡 داری جوابشو بدی..!؟ 🌹 اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🌹🌹 به شهادت دخترانه بپیوندید 🌹🌹 •┄═•🕊🌹🕊•═┄• @Jazzaaabbb •┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰
•🌟🌸🌟• 🌻 فردای سومین شب قدر 🌙 بود، سحر بود که گوشی زنگ خورد؛ # بود... 🌱 با همان صدای گرفته... گفت: من فرودگاه امام خمینی(ره) هستم🛩 امکانش هست بیای دنبالم؟!🙂 تازه فهمیدیم این شب‌ها بین ما نبوده...😟 سه آخرین سال حیاتش تنها رفته بود کربلا... بی سرو صدا، بی خبر...🤫🍃 شاید صدایش زده بودند. شاید سفارشی دعوتش کرده بودند...😭 سید و سالار شهیدان است، مگر می شود بدون نظر و اذن ایشان کاری از پیش برود...😔 وقتی در فرودگاه دیدمش یکه خوردم،😳 یک لباس ساده و یک گذرنامه در جیب! همین...🔅 عمیقا معتقدم شهادتش و این دستِ بازِ بعد از شهادتش را شب مقدرات حتمی عالم به او بخشیدند...🦋☔️💜 به نقل از: 📝🖇 ✨حسین ‌رزمی✨ .❤️. .💞. @Jazzaaabbb
🌹🍃🌹🍃 🔻خاطره بسیار جالب از 💖... 👇 علی قائل به این بود که امر تربیت نیاز به سیر و زمان⏱داره. به این نبود که یه جوون با وضع خراب داخل خیابون ببینه بعد بهش بگه این چه وضعیه، چرا داری این طوری می‌گردی و... می‌رفت با طرف مقابل می‌شد🌸 🌱انقد توی دل این جوون، دانش‌آموز، پیرمرد و... جا می‌گرفت که طرف خود به خود سیره زندگی‌ش عوض می‌شد. دغدغه داشت این جوون هایی که داخل خیابون هستن این بچه ها رو آشنا و مأنوس کنه با امام رضا♥️و می‌دوید، نفس می‌زد، پول خرج می‌کرد، چقدر زحمت می‌کشید برای همین ✨جوانان . 💟 💐 @Jazzaaabbb
🕊🌷🕊🌷🕊 ای خدا فکرمان را بسیجی کن وقت پرواز مرا خلیلی کن هم مرا غیرت بسیجی ده هم دلم وصل بر شهیدی کن ❣️ ♥️ 💗 تا ابد مدیون خون شهیدانیم... @Jazzaaabbb