eitaa logo
جبهه‌ێ‌انقلاب
1.6هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
18 فایل
🇮🇷چکیده ای از مطالب تیم سایبری جبهه انقلاب برای رسیدن به #دولت_اسلامی ✓تحليلهای ناب|سیاسی|اجتماعی|اقتصادی| ✓نقد جریانات بصورت صريح و بی پرده ✓اخـبار ایـران و جـهان ✓توئیت و طنز نوشت ✓مطالب کوتاه خبری ✓کلیپهای جـنجالی ✓پاسخ به شبهات
مشاهده در ایتا
دانلود
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابوریحان بیرونی چگونه شعاع کره‌ زمین را محاسبه کرد؟ اولين فردى بود که با ابتدايى‌ترين امكانات آن زمان، را ۶۳۴۰ کیلومتر حساب کرد که تا حد زيادی به مقدار صحیح آن يعنى(۶۳۷۱ کیلومتر)نزدیک بود! بخش ریاضی این موضوع را به زبان ساخته است 🌷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🌹 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
🔴 وی در پاسخ به این سؤال که "پس چرا دولت قبل به آمریکا چسبیده بود" گفت: همین دیگه؛ باید به آمریکا، آمریکا و آمریکا بچسبیم. 🌷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🌹 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
😅 در بیانیه رسمی با خوشحالی از شورای محترم نگهبان بابت خود تشکر کرد! 👆وی با توجه به رای نیاوردن رفقایش آقای نوبخت در رشت و آملی لاریجانی در مازندران و باهنر در کرمان و ... اظهار داشت: خدا رحم کرد منو رد صلاحیت کردین😁 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
سردار قاآنی خطاب به ادمین‌های تلگرامی: یه دیقه ساکت شید ببینیم داریم چیکار میکنیم🤨 ما رو میگه ها😁
4.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥کاندیداها اگه آهنگ بودند😁 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
شنبه، ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ امروز خیلی روز شلوغی بود. همان جلسه اول صبح در قرارگاه [سازندگی] خاتم [الانبیاء] بیشتر انرژی مرا گرفت. بین سرداران سپاه گفتم مشکل مدارس در مناطق محروم را می‌توانیم بدهیم یک تیپ مدرسه طراحی کنند و بسیجی‌ها و کمک خود مردم یک‌ساله حل کنیم. همان‌طور که خانه‌های بهداشت را در آذربایجان شرقی در شش ماه حل کردیم زمانی که وزیر بودم یا شایدم رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز [یا شایدم نماینده مجلس، دقیق یادم نیست]. آنقدر سرعت بالا بود که اگر شش ماه دیگر ادامه می‌دادیم تا خود استانبول خانه بهداشت می‌ساختیم. بعد از جلسه خانم [فرزانه] صادق [وزیر راه و شهرسازی] پیام داد که چطور می‌شود یک طرح تیپ داد که هم در تابستان بندر جاسک جواب دهد و هم در زمستان خلخال؟ خوشم آمد. حواسش جمع است و ثابت کرده که در کارش کارشناس است. بعد از ظهر هم [محمد رضا] عارف تذکر داد که چرا بسیجی‌ها بروند بسازند؟ گفتم که بهتر از آن است که وقت خودشان و مردم را در ایست بازرسی‌ها تلف کنند. این‌ها انرژی و انگیزه دارند. باید انرژی و انگیزه‌شان در راه درست مصرف شود [که شب دیگه راحت بگیرن بخوابن طفلای معصوم]. صبح چون خیلی پیش سپاهی‌ها بودم و فیلم‌هایش پخش شد، گفتم یک سر به ارتش هم بزنم که وفاق به خطر نیفتد ولی حرفی نزدیم و فقط احترام نظامی بود و فیلمی هم درنیامد. به همین دلیل گفتم عکس را از جلسه با ارتش بگذارم. البته مرتب‌تر بودن لباس برادران ارتشی از برادران سپاهی هم بی‌تأثیر نبود. شب برگشتم خانه [جدید]. مجبورم کردند بیایم پاستور ساکن شوم. گفتم فقط در صورتی می‌آیم که بچه‌هایم هم بیایند. طاقت دوری آنها را ندارم. خدا را شکر موافقت شد و الان همه دور هم هستیم. دلم می‌خواهد یوسف را به کار بگیرم. خیلی پسر خوبی‌ست و به او بسیار اعتماد دارم ولی [لامصب] مسئولان نظام آنقدر به صورت رسمی و غیر رسمی به فرزندانشان میدان‌های مختلف دادند می‌ترسم شر شود. خودش هم البته میلی ندارد انگار. دائم بهانه درس و دانشگاه را می‌آورد. گفتم بیا معاون علمی شو، گفت کلاس درس دارم. گفتم بیا مسئول دفتر ریاست جمهوری شو، گفت ددلاین مقاله دارم. فقط وقتی گفتم لااقل بیا این کانال را دست بگیر چشمش برق ریزی زد ولی باز گفت ایام امتحانات باید سؤال طراحی کند و نمی‌تواند بنویسد و بدقول می‌شود. فعلاً فقط زیر بار تبریک قهرمانی‌های ورزشی در شبکه ایکس [توییتر] رفته است. آن هم تازه چک کرد که بازی [ملی] حساسی در ایام امتحانات نداشته باشیم. چند روز پیش هم رمز عبور [Password] را گم کرد و از چند تا تبریک وسط پارا المپیک جا ماندم و دلخوری شد. امیدوارم دوره بعد نروند زیر پرچم آذربایجان و مغولستان و بلغارستان. سراغ مهدی را هم گرفتم. درگیر دکتراست. این دانشجوهای دکترا هم در ایران خیلی گرفتارند. نه حقوقی، نه بیمه‌ای، نه هیچی. بعد می‌گویند چرا این بچه‌ها می‌روند خارج؟ خب چرا نروند؟ حالا مهدی پدرش رئیس جمهور است و مانده، ولی پدر همه دانشجویان دکترا که نمی‌شود رئیس جمهور شود. در خبرها آمده بود ۲۱ میلیون مسافر در هفته گذشته رفته‌اند مازندران. گیلان هم خیلی شلوغ بود. مسافران هفته گذشته سه استان میزبان را اگر جمع کنیم از مشارکت مردم در انتخابات بیشتر می‌شود! به زودی گردشگری را جدی خواهم گرفت. خدا را شکر هوا خنک شد و از مشکل برق عبور کردیم و فضا برای کارهای دیگر باز شد. 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
دوشنبه ۱۹ شهریور درباره انتقال پایتخت حرفم جدید نبود اما جدی بود. این وسط نمی‌دانم چرا غلامحسین [کرباسچی] اصرار دارد بگوید حرف من اشتباه است و تهران هیچ مشکلی ندارد و اگر هم مشکلی هست، همه‌اش زیر سر [محمد] باقر [قالیباف] است. وقتی به امید خدا و به یاری مردم و بر مبنای اصل تعاون، پایتخت را بردیم جنوب، او بماند توی تهران و همین‌جا روزنامه منتشر کند. تا آن موقع یا ما سرعت اینترنت را درست کرده‌ایم یا سرعت اینترنت ما را درست کرده و اگر کاری با هم داشتیم، می‌توانیم دورکاری کنیم. امروز در چهلمین سالگرد تأسیس [وزارت] اطلاعات سخنرانی کردم. اولین‌بار بود این‌ تعداد سرباز گمنام را یک‌جا می‌دیدم. جو کمی سنگین بود. دوربین هم برای اینکه [کارکنان وزارت اطلاعات] باید گمنام می‌مانند، فقط روی من زوم بود. دلم می‌خواست لااقل یک عکس یادگاری با موبایل خودم بگیرم، اما می‌دانستم امکان‌پذیر نیست. از جلسه که بیرون آمدیم به [محسن] حاجی‌‌میرزایی پیامک دادم جویای احوال آقای [سعید] حجاریان شود. اتفاقا یاد آقای [محمدرضا] تاجیک هم بودم. مخصوصا که یک متنی نوشته درباره سهم‌خواهی در قدرت و این قبیل مسائل. سپردم نوشته‌اش را بررسی کنند، بلکه دست‌مان بیاید دقیقا چه گفته. گمانم نوشته‌هایش در زمان آقای [سید محمد] خاتمی هم اول کارشناسی می‌شد. در جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر خوشبختانه چون قبلا سریال Breaking Bad را دیده‌ا،م حرف‌هایم مؤثر بود، خصوصا آن بخشی که توضیح دادم تا الان برای مبارزه با مواد مخدر راه را اشتباه رفته‌ایم و لازم است ضمن بررسی علل و عوامل به وجود آمدن «والتر وایت»‌ها و «جسی پینکمن‌»ها [تولیدکننده و عرضه‌کننده مواد مخدر در سریال مذکور] کاری کنیم تقاضای مصرف پایین بیاید. یکی از برنامه‌‌های خوب امروز [نوزدهمین] جشنواره تعاونی‌های برتر کشور بود. با تعاون و تعاونی می‌توانیم به جاهای خوبی برسیم. صحبت‌هایم در این باره خوب بود. فقط بعد از برنامه پیش خودم فکر کردم بهتر است دیگر درباره ساخت آن ۶۰۰ خانه بهداشت چیزی نگویم که تکرار آن حمل برخودستایی یا تکبر نشود. [در این جلسه] وقتی پرده‌ سن از حرارت [پروژکتور] آتش گرفت و دود بلند شد، با یک پروتکل جدید آشنا شدم؛ اینکه اگر جایی بودم و احیانا در آنجا یک آتش‌سوزی مختصری اتفاق افتاد، باید همراه با تیم حفاظت بروم بیرون و خونسردی و مقاومتم برای نشستن روی صندلی‌ام هیچ فایده‌ای ندارد. شبکه سوم هم امشب یک برنامه‌ای رفتند که خلاف اصل وفاق بود. خیلی تعجب کردم. صحبت‌های اخیر مهندس [بهزاد] نبوی را در تلویزیون مصادره به مطلوب کردند. اولویت‌داشتن معیشت مردم، منافاتی با پیگیری دیگر مطالبات برحق آنها ندارد. سید [محمد] مهدی [طباطبایی] جواب محکمی به این برنامه داد. از هر چیزی کوتاه بیایم، از عهدی که با مردم بسته‌ام کوتاه نمی‌آیم. إن‌شاءالله صداوسیما هم بیاید به سمت وفاق به جای رفتن به سمت افتراق. همین الان یک پیامک از [محمد] جعفر[قائم‌پناه] رسید. نوشته است: «فردا قبل از صبحانه دفتر باشید دکتر. می‌خواهم چند تا پس و پسغوله پاستور را که تازه کشف کرده‌ام نشان‌تان بدهم». چشم این مرد همیشه چیزها و جاهایی را می‌بیند که ما نمی‌بینیم. در جوابش نوشتم: «در حد ده دقیقه. حین بازدید خلاصه یکی از گزارش‌هایی را که دستت هست ارائه می‌دهی. برای صبحانه انگور و پنیر مناسب است».   دغدغه های مسعود 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
سه‌شنبه ۲۰ شهریور دارم وسایل سفر فردا [به عراق] را جمع می‌کنم. ان شاء الله از جنوب تا شمال عراق را خواهیم رفت، از برادران کردمان تا دوستان در جنوب، اهل سنت و شیعه، همه را خواهیم دید. امیدوارم بتوانیم گفتمان وفاق را آنجا هم راه بیندازیم. زیارت نجف و کربلا هم هست. برای سفر اربعین نتوانستیم برویم، اما کارگروه زیارت را با هماهنگی [محمدجواد] ظریف [معاون راهبردی] جلو بردم. دلم هوای زیارت بین‌الحرمین کرده است. ان‌شاءالله نایب‌الزیاره همه مردم ایران، به‌خصوص اعضای این کانال خواهم بود. جلسات امروز را گفتم تند تند برگزار کنند که برای سفر خسته نباشم. [شورای عالی] انقلاب فرهنگی را برگزار کردیم. [جلسه] خوب بود. بحث درمورد عدالت آموزشی را قرار است از همین جا شروع کنیم. چالش‌هایی با مجلس درمورد کنکور و امتحان نهایی هست که ان‌شاءالله حل می‌شود. منتظرم ببینم تأثیر معدل عادلانه است یا نیست. هرکدام [از موافقان و مخالفان] نگاهی دارند و متأسفانه به همدیگر هم انگ می‌زنند که تحت تأثیر فلان گروه است. علی‌آقا [لاریجانی] را هم در جلسه دیدم. یادم رفت بپرسم با اسنپ آمده یا تپسی. در این حد را هنوز اختیار دارد. حکم محکومیت [عباس]عبدی در هیئت منصفه واقعا ناراحتم کرد. داشتیم برای [دکتر محسن] برهانی تلاش می‌کردیم که این هم پیش آمد. ان‌شاءالله آقای رحیمی [وزیر دادگستری] صحبت کند. نمی‌شود که اینجوری وفاق ایجاد کنیم. یا اگر بشود، سخت است. آقای [محسنی] اژه‌ای هم به نظرم همراه است و کمک می‌کند. امروز در خلاصه [گزارش] مطبوعات، نکته‌ای در مورد دستمزدهای مدیران آمده بود که نقد حرف من بود. می‌گویند حقوق پایین، فساد و رانت‌جویی و تعارض منافع را زیاد می‌کند. در گزارش [رصد] فضای مجازی هم نوشته بودند که یک کارشناس [اقتصادی] نوشته شریک کردن در ضرر شرکت‌ها باید همراه با شراکت در سود باشد، بعد هم در ضرر بزرگ نمی‌توان این کار را تداوم داد و در نتیجه، راه دشواری است. نکات جالبی بود. این بخش از محتوای [رصدهای] مجازی بخش‌های آموزنده دارد. من هم اگر متوجه بشوم حرف اشتباهی زده‌ام، حرفم را پس می‌گیرم. امیدوارم فیلترینگ را برداریم که این مطالب بیشتر دیده و خوانده شود. مخصوصا ارتباط بین کارشناسان خارجی و داخلی راحت‌تر شود. کارشناسان خارج‌نشین دغدغه ایران را دارند و می‌شود از دانش‌شان استفاده کرد. دیدم از [محمد] قوچانی نقل کرده‌اند که من گزینه آقای [سید محمد] خاتمی نبوده‌ام. بله، من انتخاب اول ایشان نبودم، اما ایشان وقتی تأیید [صلاحیت] شدم، از من حمایت کردند و همیشه هم به من لطف داشتند. از همان زمان انتخابم برای وزارت [بهداشت] ایشان به من توجه داشتند و با وجود آنکه در حزب [اصلاحات] نبودم و بین همه پزشکان تهرانی، من را انتخاب کردند. ان‌شاءالله این مباحث بی‌اهمیت کمتر دیده شود و از فضای مجازی، بیشتر برای اخبار موفقیت‌ها و هم‌دلی‌ها و نقدهای عالمانه استفاده کنند که اگر بشود، مصداق «فجعلها نظاما لألفتهم» می‌شود، همان حق والی و مردم در قبال یکدیگر که اگر بشود، جامعه عزتمند می‌شود و دین‌داری گسترش می‌یابد، نه مثل حالا که بخواهیم به زور مردم را به دین‌داری متظاهرانه سوق دهیم. در این شرایط دم سفر، خبر آمده که هواپیمایی [ایران‌ایر] را تحریم کرده‌اند. قبلا هم ماهان تحریم شده بود. تحریم مردم را اذیت می‌کند. امیدوارم بتوانیم کاری کنیم که کار مردم [بیش از این] لنگ نشود. دغدغه های مسعود (یادداشت های غیرواقعی روزانه ی رئیس جمهور در قالب ) 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
چهارشنبه ۲۱ شهریور   بعد از نماز [صبح] دیگر خوابم نبرد. ذوق و شوق [زیارت نجف و کربلا] داشتم. البته از بس این مدت تذکر [درباره رعایت نکردن پروتکل‌ها و عرف دیپلماتیک] شنیده‌ام، کمی استرس هم داشتم. خب سفر مهمی هم در پیش بود. بعد از سال‌ها رئیس‌جمهور [ایران] به عراق می‌رفت. همه [اطرافیان] هم استرس می‌دادند. می‌ترسیدند خراب کنم. حتی از بیت [رهبری] هم سفارش‌هایی آمده بود. نماز که تمام شد، تعقیبات خاصی انجام ندادم. یکبار دیگر همه جزوه‌های وزارت [خارجه] و نهاد رهبری را مرور کردم. واقعا این کاغذها حوصله‌ام را سر می‌برند، اما نمی‌خواستم چیزی از قلم بیفتد. نه اینکه برای خودم [ظاهر کار و آداب دیپلماتیک] خیلی مهم باشد، نمی‌خواستم دوستان و آشنایان را ناامید کنم. نگران مملکت هستند.   مراسم بدرقه در فرودگاه [مهرآباد] بود. جلوی خبرنگارها صحبت کردم. صحبت که تمام شد، نفس راحتی کشیدم که اولین مرحله [از سفر] به پایان رسید. حواسم نبود میکروفون روشن است. رو کردم به آقای[محسن] قمی [معاون ارتباطات بین‌الملل بیت رهبری] و گفتم «خراب نکردم که؟». خندید. بعدش فهمیدم صدا پخش شده و همه شنیده‌اند. ما که با مردم ندار هستیم. این را هم بدانند. بعدش هم گفتم ما را به دیپلماسی‌ای وادار می‌کنند که بلد نیستیم. بد هم نشد. سوژه امروز [فضای] مجازی هم برای مردم پیدا شد.   به [فرودگاه] بغداد که رسیدیم، نخست‌وزیر و دیگر مقامات عراقی استقبال خوبی کردند. تشریفاتش زیاد بود، ولی باید تحمل می‌کردم. سعی کردم بچه‌های تشریفات را ناامید نکنم. در فرودگاه [بغداد] سری به یادمان شهدای مقاومت زدیم. برای حاج‌قاسم [سلیمانی] و ابومهدی [المهندس] فاتحه‌ای خواندیم. خدا رحمت‌شان کند. جای خالی‌شان خیلی احساس می‌شود.   روز پرکاری داشتم. دیدارها و جلسات متعددی برگزار شد. گزارشش را رسانه‌ها منتشر می‌کنند. اینجا که برای این حرف‌ها نیست. حوصله‌تان را سر نبرم. هم با رئیس‌جمهور عراق صحبت شد، هم با نخست‌وزیر [عراق]، هم تفاهم‌نامه‌ها و سندهای همکاری را امضا کردیم، هم با تجار و فعالان اقتصادی عراق دیدار داشتیم، هم سیدعمار حکیم را دیدیم، هم رئیس شورای عالی قضایی عراق را و هم ایرانیان مقیم این کشور. از بیت [رهبری] پیام تشکر حضرت آقا را داده بودند که به مقامات عراقی بدهم. به نخست‌وزیرشان دادم. عربی‌اش را برایش خواندم که خودی نشان داده باشم. رفتم از نهج‌البلاغه هم چیزی بگویم که او هم یک هدیه‌ داد دستم. کلامی از مولا (ع) بود. فهمیدم خودش این‌کاره است. امروز یک‌جا از رئیس‌جمهور عراق جلو زدم، این یکی دیگر واقعا برخلاف پروتکل‌ها بود. اما دست خودم نیست. تند راه می‌روم. بنده خدا نرسید. در حاشیه کنفرانس خبری، خبرنگار کرد درباره اقلیم کردستان پرسید. ناخودآگاه با زبان کردی جوابش را دادم. گفتم روابط ما خوب است. بهترش هم می‌کنیم. اخیرا در زمینه کنترل گروه‌های تروریستی، اقلیم کردستان همکاری خوبی [با ایران] داشته. مرزهای غربی ما این‌طوری امن‌تر می‌شود. همان چند جمله کردی‌ حرف‌زدنم باعث مسرت بچه‌های تشریفات و تیم رسانه‌ای شده بود. طفلکی‌ها را اذیت می‌کنم. باید هرازگاهی با این حرکات پیش‌بینی‌نشده دل‌شان را به دست بیاورم. خداراشکر روز اول سفر، یک زیارت هم نصیب‌مان شد. به حرم امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) رفتیم. خیلی حال و هوای مشهد را دارد. فقط این [یوسف] سلامی [خبرنگار صداوسیما] ول‌کن نبود. هرجا می‌رفتم، می‌آمد طوری که یک زیارت امین‌الله هم با حضور قلب و در حال خودم نتوانستم بخوانم. در نجف و کربلا باید فکری به حالش بکنم. این‌طوری نمی‌شود. یادداشت امشب دیر شد. مشغله زیاد بود و اینترنت بدون فیلتر هم حواسم را پرت کرد. واقعا نعمت است. إن‌شاءالله در دولت چهاردهم مردم را از آن برخوردار می‌کنیم. البته حواسم به اختلاف ساعت [بین ایران و عراق] هم نبود. دغدغه های مسعود (یادداشت های غیرواقعی روزانه ی رئیس جمهور در قالب ) 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
پنج‌شنبه، ۲۲ شهریور برای اولین‌بار [در مقام رئیس‌جمهور] در کشور دیگری چشم باز کردم. اما دقت که کردم دیدم از این بابت احساس خاصی ندارم. شاید برای این است که با عراق خیلی دوست و برادریم. برنامه‌های امروز واقعا فشرده بود. اول رفتیم اربیل. استقبال خیلی خوب بود. با نیچروان [بارزانی، رئیس اقلیم کردستان] روبوسی‌مان شد. دیدار سازنده‌ای داشتیم. من کردی حرف ‌زدم. نیچروان فارسی حرف زد. همه خوشحال بودند. وفاق [در فضای اطرافم] موج می‌زد. از دیروز که در اخبار عراق فامیلی مرا «بزشکیان» می‌گویند، جعفر [قائم‌پناه] مترصد بود. قبل از دیدار با کاک مسعود [بارزانی] آمد بیخ گوشم گفت: دیدار «م. ب» با «م. ب»؛ استقبال مسعود بارزانی از مسعود بزشکیان. نگاهش نکردم. در عوض رو کردم به سیدمهدی [طباطبایی] گفتم: «آن اشاره‌ای که امروز سر صبحانه درباره جنگ چالدران و جدایی تاریخی کردها از خاک ایران داشتی، مفصلش را بده دست آقای [جعفر] قائم«بناه» خلاصه کند بدهد دست من». خنده‌ جعفر ماسید [روی صورتش]. حوصله تاریخ ندارد. دیدم وزیر خارجه [سیدعباس عراقچی] هم دارد لبخند می‌زند. گفتم «آقای قائم«بناه»! یک نسخه از خلاصه گزارش مذکور را به آقای [عباس] «عراقجی» هم بدهید». دیدار با کاک مسعود [بارزانی] خوشایند بود. هر دو متولد مهابادیم. غریبگی نداشتیم. در پایان [دیدارمان] یک نسخه از منظومه عاشقانه «مم و زین» را هدیه داد. قصه عشق دو دلداده است که داستان‌شان با مرگ یکی‌، پایان می‌پذیرد. داغ دلم تازه شد. او را به تهران دعوت کردم. مقصد بعدی سلیمانیه بود. بافل طالبانی [رئیس اتحادیه میهنی کردستان] آمد استقبال. سر مزار پدرش [جلال طالبانی، رئیس‌جمهور فقید عراق] ادای احترام کردم. یک متن هم در دفتر یادبود آنجا نوشتم. متن بدی نشد. قبلا هم کتبی‌ام بهتر از شفاهی بود [به همین خاطر اینجا هم این‌قدر خوب می‌نویسم]. با بافل نشست کوتاهی داشتیم. پرانرژی و خوش‌خنده است. توی ماشین سلفی انداخت. خوشم آمد که در بند پروتکل‌ها نیست. از اقلیم [کردستان] مشرف شدیم به نجف اشرف. در حرم [امیرالمؤمنین] بار سنگین مسئولیت را بیشتر از قبل حس کردم. نزدیک بود منقلب شوم، اما خودداری کردم. به ضریح که دست زدم جانم تازه شد. واقعا شاعر خوب گفته‌: نجف به رقص درآرد مرا به رغم کسالت/ ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت. از مولا (ع) خواستم مرا شرمنده خودش و مردمم نکند. بعضی از همراهان اصرار داشتند شب را نجف بمانیم. گفتند شب آغاز امامت حضرت حجت (عج) هست. اما بچه‌هیأتی، شب جمعه، یا دلش را یا خودش و دلش را می‌رساند کربلا. ما هم رساندیم. وقت ورود به حرم آقا اباعبدالله (ع) خواستم سجده کنم. [محافظان] نگذاشتند. خدا می‌داند چرا. جای بحث نبود. نایب‌الزیاره تک‌تک شما عزیزان بودم. از همه بیشتر جای [محمدجواد] ظریف را خالی کردم که سه سال است از کشور بیرون نرفته و آخر نشد کربلا را با هم بیاییم. می‌خواستم لااقل برایش کمی تربت [کربلا] گیر بیاورم، آن هم نشد. این همه چشم و دوربین، حسرت زیارت درست و حسابی را به دلم گذاشت. [از تهران] خبر دادند دولت بنزین ندارد. فکر کردم شیطنت رسانه‌ای است و می‌خواهند جامعه را ملتهب کند. بعدش فهمیدم منظورشان [پمپ بنزین] خیابان دولت است. خدا ماجرای بنزین را ختم به خیر کند. حسن [مجیدی] قبل از خواب آمد ببیند چیزی لازم دارم یا نه. توی چشم‌هایش خیره شدم. گفت اتفاقی افتاده؟ خواستم بیشتر خیره شوم، یادم آمد دامادم است و خوبیت ندارد. گفتم: «هوس طراحی سامانه و این چیزها به سرت نزند. زیاد هم این‌طرف و آن‌طرف نچرخ. تو را صدا زده‌ام، عصای دستم باشی و کمکم کنی، نه اینکه فردا مثل آقای [علیرضا] زاکانی [شهردار تهران] خبر سامانه «داماد من» برای ما هم دربیاید». سرش را پایین انداخت و گفت: «شما که می‌دانید من اهل سامانه و این چیزها نیستم». بعد هم به جان زهرا [پزشکیان] قسم خورد که دست از پا خطا نکند. کمی خیالم راحت شد. دغدغه های مسعود (یادداشت های غیرواقعی روزانه ی رئیس جمهور در قالب ) 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
جمعه، ۲۳ شهریور دیشب در هتل با دکتر قائم‌پناه صحبت می‌کردم که این مسئله زیارت بدون عذاب دادن مردم را چه کنیم. از اینکه موقع راه رفتن ما در حرم، [تیم حفاظت] مانع عبور و مرور راحت مردم می‌شوند، ناراحت شده بودم. دکتر برایم یک ماسک و کلاه آورد که برای حرم حضرت عباس (ع) بپوشم. کار راحت بود. مردم هم کمتر از دیشب در صحن حرم بودند. ما هم ناشناس زیارت کردیم. صبح رفتیم بصره. استاندار بصره خودش رانندگی کرد. حرکت قشنگی بود. شاید برای یکی از مهمانان خارجی این کار را [در تهران] کردم، اما حوصله رانندگی در این ترافیک را ندارم، بعد هم نمی‌دانم اجازه پروتکلی دارم یا نه. در مسیر [بصره]، همه جا نوشته بودند «جیران الی‌الابد» [همسایه تا ابد]. سیاست همسایگی را تقویت می‌کنند. در ترکی، جیران به معنای آهو است. در بصره درباره ارتباطات میان کشورهای [همسایه] منطقه صحبت کردم. خودم این آرزو را دارم که یک پاکستانی یا افغانستانی بتواند از ایران به عراق و بعد حرمین عربستان برود. البته نمی‌گویم که مرز برداشته شود، اما رفت‌وآمد را راحت‌تر برقرار کنیم. هم امکانات سخت‌افزاری، مثل راه‌آهن [نیاز است] و هم [امکانات] نرم‌افزاری مثل قانون. این یک capacity عظیمی ایجاد می‌کند. عصر که به تهران برگشتم، همین را تعریف کردم، اما اشاره کردند که در بردسیر کرمان، فروش نان در نانوایی را به اتباع [افغانستانی] ممنوع کرده‌اند. ناراحت شدم که هنوز این individual capacity در مدیران در برخورد با مهاجران شکل نگرفته است، بعد بدون این می‌خواهیم برویم و organizational capacity ایجاد کنیم در قالب سازمان ملی مهاجرت. خب نمی‌شود. این مهاجران را که قانونی هستند، اذیت می‌کنیم، انگار فراموش کرده‌ایم که «اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق» [یا برادر دینی تو هستند یا شبیه تو در آفرینش] مصداق اینان است. باید اینگونه عمل کنیم «هر که در این سرای درآید، نانش دهید و از ایمانش نپرسید» و ملیتش. امروز، در بصره یک هدیه هم گرفتم. یک عبای بسیار زیبا بود. در سخنرانی بر دوش انداختم. شبیه همانی بود که قطری‌ها به مسی [در جام جهانی] داده بودند. فرهنگ‌شان را خوب معرفی می‌کنند. خیلی وقت هم هست که فوتبال نرفته‌ایم. کار زیاد است. فرصت نمی‌شود. دلم خیلی لک زده برای یک توسرتوپ و یک شوت به کنج دروازه. وقتی عبا را پوشیده بودم، فکر کردم که بگویم اصلاح‌طلبان به من هم لقب مردی با عبای سیاه بدهند، این‌جوری لقبی نزدیک به آقای خاتمی دارم. در بازگشت که این موضوع را گفتم، [آقای] همتی گفت که ممکن است شباهتی با عالیجناب سرخپوش و خاکستری‌پوش پیدا کند و داستان شود. بهتر است بی‌خیال لقب شوم. دغدغه های مسعود (یادداشت های غیرواقعی روزانه ی رئیس جمهور در قالب ) 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 کانال جبهه ی انقلاب در ایتا👇☫👇 ╭┅──────┅┅╮ ¦ @Jebheye_Enghelab 👈 ╰┅──────┅┅╯
تیترهای فردا صبح در رسانه‌های تحقیر با رفتار تحقیر آمیز امروز ترامپ با زلینسکی و اوکراین فردا بزک کنندگان تحقیر مذاکره دست بردار نبوده و احتمالا این تیترها را خواهند زد ! 1. تحقیر زلنسکی؟ مهم نیست، ما هنوز به دیپلماسی ایمان داریم! 2. ترامپ فقط شوخی کرد، زلنسکی نباید زود برنجد! 3. دیپلماسی یعنی تحمل توهین برای رسیدن به نتیجه! 4. اگر زلنسکی کمی ادب داشت، ترامپ اینطور تحقیرش نمی‌کرد! 5. مهم نیت ترامپ است، نه لحنش! 6. سیاست یعنی گاهی باید غرورت را کنار بگذاری! 7. تحقیر شدن در مذاکره، اولین گام برای موفقیت! 8. مذاکره یعنی سکوت در برابر توهین برای رسیدن به توافق! 9. زلنسکی بلد نبود خوب مذاکره کند، تقصیر ترامپ نیست! 10. ترامپ فقط دارد قدرتش را نشان می‌دهد، این یک فرصت است! 11. تحقیر شدن توسط ابرقدرت‌ها یعنی در مسیر درستی هستیم! 12. زلنسکی اشتباه کرد که واکنش نشان داد، باید صبورتر می‌بود! 13. عزت مهم است، ولی مهم‌تر از آن امضای توافق است! 14. ترامپ بلد است مذاکره کند، زلنسکی هنوز خام است! 15. اگر زلنسکی اعتماد بیشتری به ترامپ داشت، تحقیر نمی‌شد! 16. مشکل زلنسکی این بود که به اندازه کافی انعطاف نداشت! 17. هر توافقی بهتر از هیچ توافقی است، حتی اگر با توهین همراه باشد! 18. تحقیر شدن هم بخشی از سیاست است، زلنسکی نباید سخت بگیرد! 19. ترامپ مذاکره را جدی گرفته، تحقیر هم جزئی از روند است! 20. مذاکره یعنی کوتاه آمدن، حتی اگر طرف مقابل به تو توهین کند! 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 🅹🅾🅸🅽 🅸🅽↷ @Jebheye_Enghelab 👈