📚 برای زین أب
(روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی)
✍🏻 #سمیه_اسلامی | #فاطمه_قنبری
📇 #شهید_کاظمی
کتاب حاضر روایت خاطراتی از زندگی شهید محمد بلباسی، یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریست های تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
📖 گزیده کتاب:
«بعضی شب ها در حیاطِ روبروی حرم می نشستیم و با هم درس های کلاس اخلاق را مباحثه می کردیم. به من می گفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودِت رو به من بده!»
آن قدر دوستش داشتم که هر چه می گفت، برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همین ها را تکرار کردم. یک دفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از این جا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!»
طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش.»
اصرار کردم که این کار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بی کفن؟!»
💳 قیمت: ۵۰۰۰۰ تومان
🌐 شناسه مشترک #کتاب_هیأت در ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام :
@ketabeheyat
هدایت شده از کتاب هیأت
📚 برای زین أب
(روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی)
✍🏻 #سمیه_اسلامی | #فاطمه_قنبری
📇 #شهید_کاظمی
کتاب حاضر روایت خاطراتی از زندگی شهید محمد بلباسی، یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریست های تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
📖 گزیده کتاب:
«بعضی شب ها در حیاطِ روبروی حرم می نشستیم و با هم درس های کلاس اخلاق را مباحثه می کردیم. به من می گفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودِت رو به من بده!»
آن قدر دوستش داشتم که هر چه می گفت، برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همین ها را تکرار کردم. یک دفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از این جا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!»
طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش.»
اصرار کردم که این کار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بی کفن؟!»
💳 قیمت: ۵۰۰۰۰ تومان
🌐 شناسه مشترک #کتاب_هیأت در ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام :
@ketabeheyat