eitaa logo
کانون۳۱۳واحدخواهران
277 دنبال‌کننده
592 عکس
212 ویدیو
1 فایل
مشهدمقدس،عبدالمطلب۵۸،شهیدبزم آرا۲،پلاک۸/۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌃 | شبت بخیر آبادی دنیای ما! 🌱خانه وقتی یادآباد تو می‌شود، دیگر با هر باد و طوفانی به هم نمی‌ریزد. طوفان برای این خانه، حکم نسیمی را دارد که بر برگ درخت می‌وزد و آن را به رقص درمی‌آورد. 🌱خانه‌هایی که نام‌آباد تو هستند، در برابر سیل‌ها مقاوم‌تر از کوه هستند. سیل‌ها برایشان فواره‌ای دل‌انگیز است که زیر می‌ایستند و لبخند بر لب می‌نشانند. 🌱خانه وقتی عشق‌آباد تو شد، با زلزله‌ها فرو نمی‌ریزند. زلزله‌ها برایش حکم دستی را دارند که گهواره را تکان می‌دهد و آنها در میان این تکان‌های مهربان آرام می‌گیرند. 🌱خانه‌ای که امرآباد توست، با نعره‌های تحکم آمیز از جا کنده نمی‌شود. نعره‌های دشمنان تو برای اهالی این خانه،‌ حکم وِز وِز مگس را دارد. خوش به حال خانه‌هایی که با تو آبادند! 🌱شبت بخیر آبادی دنیای ما! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر امید زندگی‌ام! 🌱دنیا برای مؤمن قفس است در این تردیدی نیست. فراخی دنیا به چشم مؤمن نمی‌آید. اگر غیر از این باشد عجیب است؛ اما مؤمن، زیرک است. مگر کسی شک دارد؟ او زیرکی را از خدا دارد؛ زیرا مسیر نگاهش را نور خدا روشن می‌کند. 🌱این زیرکی، خودش را وقتی نشان می‌دهد که مؤمن دلش را به تو می‌سپارد و آن را با یاد تو آباد می‌کند و خانه‌اش را می‌کند عشق‌آباد تو، آن وقت خانه‌اش می‌شود وسیع‌ترین نقطۀ عالم. 🌱حالا اگر کسی به این مؤمن عاشق بگوید دنیا قفس است، از او خواهد پرسید که کدام دنیا را می‌گویی؟ دنیایی که ظرف تن توست یا دنیایی که بهشت برین خداست؟ دنیایی که ظرف تن توست، تنگ‌ترین جای عالم و دنیایی که بهشت برین خداست، وسیع‌ترین نقطۀ‌ هستی است. 🌱آقا! تو دنیا و آخرت مؤمن عاشق هستی. مگر می‌شود دنیای چنین کسی قفس باشد؟! 🌱یک روز تو دنیا و آخرت من هم خواهی شد. من به همین امید زنده‌ام. شبت بخیر امید زندگی‌ام! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر فکر و خیال همیشگی‌ام! 🌱می‌خواهم در خیالم خانۀ خودم را بکنم همان خانه‌ای که عشق‌آباد توست. شاید این خیال خوش، آرام آرام بانی شد تا خانه‌ام در واقعیت عشق‌آباد تو بشود. خدا را چه دیدی! 🌱پس حالا خانه‌ام شده عشق‌آباد تو! در این خانه هر چه فکر و خیال دارم، حول و حوالی تو می‌چرخد. دنبال این هستم که بدانم تو از چه خوشت می‌آید، من نیز همان را دوست بدارم. دست و پا می‌زنم تا بفهمم تو از چه بدت می‌آید، تا بغض آن را در سینه بپرورانم. 🌱خطی را اشارۀ ابروانت نشان می‌دهند، پی می‌گیرم تا ببینم کجا را نشانه گرفته‌ای، همۀ وجودم را خرج همان جا می‌کنم. نگاه می‌کنم میان ابروانت را همین که گرهی افتاد به آنجا می‌فهمم که خشمگین شده‌ای. 🌱آنچه که تو را به خشم آورده پیدا می‌کنم تا اگر در من بود، همان لحظه از خودم دور کنم و اگر در جای دیگری بود، ریشه‌اش را کور کنم. 🌱در خانۀ‌ من جز خشم و خشنودی تو، دغدغۀ دیگری نیست. چه زیباست خانۀ خیالی‌ام! 🌱شبت بخیر فکر و خیال همیشگی‌ام! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر درمان همۀ دردهای بشر! 🌱همسایۀ خانۀ خیالی‌ام،‌ از دنیا خسته و دلش افسرده شده بود. دیشب آمده بود پیشم برای درد دل. با لبخندی که نشان از شادی عمیقی داشت از خستگی و افسردگی‌اش می‌گفت. 🌱حرفش که تمام شد گفتم: نه از لحنت و نه از رخسارت نشانه‌ای از خستگی و افسردگی پیدا نیست. پس چطور می‌گویی که به آخر خط رسیده‌ای؟ 🌱لبخندش عمیق‌تر شد و تعجب من بیشتر. او گفت: لبخندی که روی لبم می‌بینی، حاصل نفس کشیدن در خانۀ‌ توست. از این جا که بیرون می‌روم، نفسم می‌گیرد و لحنم پر از غم می‌شود و دلم لبریز از غصه. کاش خانۀ‌ من هم حال و هوای خانۀ‌ تو را داشت! 🌱می‌گفت گاهی که خیلی دلم می‌گیرد و احساس پوچی می‌کنم، می‌آیم در حیاط خانه‌ام رو به خانۀ تو می‌نشینم و بو می‌کشم، امید در رگ‌هایم جریان می‌یابد و باز هم باز می‌گردم به زندگی. 🌱آقا! کاش در واقعیت زندگی این قدر عاشقت بودم که می‌توانستم افسرده‌ها و به آخر خط رسیده‌ها را به زندگی برگردانم. مرا ببخش به خاطر این همه عاشق نبودنم. 🌱شبت بخیر درمان همۀ دردهای بشر! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر گل‌خوشبوی خدا! 🌱از خانۀ خیالی‌ام بیرون آمدم و رفتم به گل‌فروشی محلۀ خیالی‌ام. داشتم گل‌ها را یکی یکی نگاه می‌کردم که ناگهان نگاهم خورد به گل‌فروش که خیره شده بود به من. 🌱پرسیدم: چیزی شده؟ گفت: می‌خواستی چه بشود؟ گفتم: چه شده؟ گفت: همین که پایت را گذاشتی در مغازه‌ام، مشتری‌ها گل‌هایی را که برداشته بودند، برگرداندند سرجایشان. پرسیدم: چرا؟ گفت مشتری‌ها می‌گویند گل‌هایت دیگر برایمان نه رنگ دارد و نه بو. گفتم: ربطش به من؟ گفت: وقتی که آمدی، بویی از تو در این جا پیچید که دیگر هیچ گلی در برابرش هیچ بویی نداشت. گفتم: مرا ببخش، همین حالا می‌روم. دستم را گرفت و گفت: التماس می‌کنم نرو. عمری گل‌فروشم و تا به حال بویی این چنین مست کننده استشمام نکرده‌ام. این عطر، عطر زندگی است. می‌خواهم زندگی را استشمام کنم، پس پیشم بمان! 🌱آقا! یک روز از عالم خیالم بیرون خواهم آمد و در واقعیت عطر تو را منتشر خواهم کرد. دعا کن آن روز دیر و دور نباشد. 🌱شبت بخیر گل‌خوشبوی خدا! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر چارۀ درد همه! 🌱درِ خانۀ خیالی‌ام همیشه به روی مردم باز است. فقیر می‌آید، پایش را در حیاط خانه‌ام می‌گذارد، چند لحظه‌ای نفس می‌کشد و احساس ثروتمندی می‌کند و می‌رود. 🌱ذلیل می‌آید، سر آستینش را می‌کشد روی در و دیوار خانه‌ام،‌ احساس عزت می‌کند و می‌رود. 🌱مریض می‌آید، کمی بو می‌کشد و بیماری‌اش را فراموش می‌کند و می‌رود. 🌱افسرده می‌آید، چند قدمی راه می‌رود و احساس نشاط می‌کند و می‌رود. 🌱تنها و از همه جا رانده می‌آید، چند لحظه‌ای می‌نشیند و احساس تنهایی را بدرود می‌گوید و می‌رود. 🌱هر کسی با هر چه آزارش می‌دهد می‌آید و راضی می‌شود و می‌رود. این خاصیت عشق توست آقا! که در هر کجا منتشر شود، خشنودی و رضا انتشار می‌دهد. 🌱ممنونم که می‌گذاری در این خانۀ خیالی زندگی کنم! 🌱شبت بخیر چارۀ درد همه! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر گل سرسبد هستی! 🌱شنیدم کسی می‌گفت اگر همین حالا امامَت بی‌خبر درِ خانه‌ات را بزند، آیا مهیای پذیرایی از او هستی؟ چقدر باید پشت در بماند تا تو خانه را مهیای آمدنش کنی؟ از هر کسی پرسید، جز سکوت جوابی نشنید. 🌱آقا! من درِ خانۀ خیالی‌ام همیشه باز است و منتظرم هر لحظه که اراده کردی، قدم بگذاری روی چشمانم. من از حیاط تا توی خانه‌ام گلدان چیده‌ام. هر روز به گلدان‌ها آب می‌دهم و سرزنده نگهشان می‌دارم برای استقبال از تو. 🌱پاییز و زمستان که می‌شود، می‌نشینم و با گلدان‌ها حرف می‌زنم، نازشان را می‌کشم و التماس‌شان می‌کنم که سرحال بمانند تا وقتی که تو بیایی. گل‌های زیادی در انتظارتان سر حال ماندند،‌ اما عمرشان به دنیا نبود و خشکیدند. 🌱خشکیدۀ همۀ گل‌ها را نگه داشته‌ام برای لحظۀ آمدنت. وقتی که آمدی به خانه‌ام، گلبرگ‌های منتظرِ خشکیده را روی سرت می‌پاشم. 🌱شبت بخیر گل سرسبد هستی! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر آب حیات! ❄️در خانۀ خیالی‌ام هر کسی آب می‌نوشد، به یاد تو می‌افتد. ما در این خانه همگی می‌دانیم شیرینی و گوارایی آب را مدیون توایم. هر چقدر آب بیشتر به دل‌مان می‌نشیند، بیشتر به یاد تو می‌افتیم. ❄️ما در هنگام نوشیدن آب یاد شهید کربلا را هم به رنگ یاد تو در می‌آوریم. چون می‌دانیم که آب، بانی اشک توست. نمی‌شود تو آب بنوشی و یاد جد تشنه لبت نیفتی و مگر می‌شود یاد غم تو در هنگام نوشیدن آب بیفتیم و آب بنوشیم و دل‌مان برای تو نگیرد؟ ❄️ما وقتی به یکدیگر آب تعارف می‌کنیم، در اصل یاد تو را به هم تعارف می‌کنیم و با صدای آبی که در ظرف می‌ریزد، صدای نام تو را می‌شنویم. ❄️خلاصه آب خوردن در خانۀ خیالی من دنیایی است برای خودش پر از عشق بازی با یاد تو. ❄️شبت بخیر آب حیات! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر اصل زندگی! ❄️به من گلایه می‌کنند که چرا این قدر در خانۀ خیالی‌ات مانده‌ای. می‌گویند این خانه با خانه‌های ما، فاصله از زمین تا آسمان دارد و برایمان جز حسرت، ارمغان دیگری ندارد. شِکوه می‌کنند از فریاد زدن این فاصله! می‌گویند ما در زمین زندگی می‌کنیم و جنس این حرف‌ها برای زندگی زمینی نیست و من دقیقا با همین حرف مشکل دارم. ❄️آقا! اشتباه می‌کنم که به آنها می‌گویم درست است که ما در زمین هستیم،‌ اما خدا برای ما زندگی زمینی را نمی‌پسندد؟ هنرِ انسانْ زندگی کردن، به در زمین بودن و آسمانی زیستن است و راز آسمانی زیستن، عجین شدن با عشق توست. خانۀ خیالی برای کسی مثل من خیالی است. ❄️عاشقان تو در خانه‌های زمینی‌شان همین الان دارند آسمانی زندگی می‌کنند. کاش باور می‌کردیم، اصل زندگی، همینی است که عاشقان تو دارند. ما در توهمِ زندگی به سر می‌بریم. ❄️شبت بخیر اصل زندگی! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر امام غریب! ❄️این روزها در دلم با کسانی که گله دارند از توصیف خانۀ خیالی حرف می‌زنم. دوست دارم صدای دلم را به گوش‌شان برسانم تا بدانند اگر چه خانه‌ای که از آن سخن می‌گویم در خیالم بنا شده، اما اگر زندگی به آنچه در خانۀ خیالی می‌گویم نزدیک نشود، از حقیقت فاصله می‌گیرد. ❄️دوست دارم فریاد بزنم تا همه بدانند اگر نام این خانه، خیالی است، برای شدت غربتی است که تو گرفتارش شده‌ای. تو اگر غریب نبودی و عشقت آشنای همه بود، دیگر لازم نبود نام این خانه را خیالی بگذاریم. آن وقت خانه‌ای اگر روی زمین بود و رنگی از عشق آسمانی تو نداشت، می‌شد خانۀ دهشتناک که همه حتی در عالم خیال از آن فراری بودند. ❄️باید نهضت بیرون آوردن تو از غربت را شروع کنیم. شاید سخن گفتن از خانۀ خیالی، گامی هر چند کوچک باشد در این راه. ❄️آقا! ما را ببخش برای این همه عاشق نبودن و این قدر تو را در غربت نگه داشتن. ❄️شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر شیرین‌ترین رؤیای من! ❄️قانون خوابیدن در خانۀ‌ خیالی این است: قبل از خواب باید با تو حرف بزنیم و از آنچه بر سر روح‌مان آمده با تو گفتگو کنیم، از تیرهایی که شیطان به سوی‌مان پرتاب کرد، چه آنهایی که اصابت کرد و چه آنهایی که به هدف نخورد. ❄️پیش از خواب باید سفرۀ دلمان را برای تو باز کنیم و از لحظه‌های غفلتی که بدون یاد تو گذراندیم، پوزش بخواهیم. از تو تشکر کنیم برای همۀ لطف‌هایی که در ثانیه به ثانیۀ روزی که گذشت در حق‌مان روا داشتی. برایت آرزوی سلامتی و شب خوبی داشته باشیم و از تو قول بگیریم که شب به خواب‌مان بیایی. ❄️آقا! اهالی این خانه به آرزوی تماشای تو در رؤیایی صادقه، پلک روی هم می‌گذارند و می‌خوابند و می‌دانم تو آرزو به دلشان نمی‌گذاری. ❄️شبت بخیر شیرین‌ترین رؤیای من! @abbasivaladi
🌃 | شبت بخیر سرمایۀ شادی‌ام! ❄️در خانۀ خیالی وقتی یکی از اهالی، کار نیکی انجام می‌دهد، از ته دل همه خوش‌حال می‌شویم. اصلا طعم خوشحالی را آن وقت است که با همۀ وجود می‌چشیم. ❄️شدت خوشحالی ما به خاطر آن کار خوب نیست، به خاطر این است که می‌دانیم تو با آن کار، لبخند به لبت نشسته و از ته دل خوشحال شده‌ای. حالا هر چه قدر کار نیکی که انجام شده، بزرگ‌تر باشد و تو خوشحال‌تر، خوشحالی ما شدیدتر می‌شود و بیشتر. ❄️این خوشحالی به قدری برایمان شیرین است که انگیزۀ ما برای کار خوب را دوصدچندان می‌کند. ما اعتقاد داریم کار خالصانه، کاری است که برای شادی دل تو انجام می‌گیرد. تو شده‌ای ملاک اخلاص در کارهای ما. ❄️شبت بخیر سرمایۀ شادی‌ام! @abbasivaladi