#روایت_روح_الله
(روایت برشهایی مهم از زندگی امام روح الله)
🔴 فرزند شهید...
🔸 در پنج ماهگی پدر روح الله در مبارزه با خوانین ظالم محلی به #شهادت میرسد.
ماجرای مرگ پدر، برای روح الله که پدر را به خاطر نمیآورد حماسه ای بود از شهادت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم خوانین و حکام وقت، و دفاع از محرومین و #مستضعفین تا حد ایثار جان. آنچه این خاطره را برای او زنده نگاه میداشت، روابط و مناسبات غلط و ظالمانهی ارباب- رعیتی بود که روح ظریف و حساس او را میآزرد.
📚 یادداشت #حسین_کاظمزاده در شماره 12و13 نشریه خط
🌐 کانال نشریه علمی_فرهنگی خط
@KHAT_NASHRIYE
نشریه خط
#روایت_روح_الله (روایت برشهایی مهم از زندگی امام روح الله) 🔴 فرزند شهید... 🔸 در پنج ماهگی پدر روح
#روایت_روح_الله
(روایت برشهایی مهم از زندگی امام روح الله خمینی)
🔴 تفنگدار نوجوان...
🔸روابط و مناسبات غلط و ظالمانهی ارباب- رعیتی بود که روح ظریف و حساس او را میآزرد. بعدها که روح الله به عنوان یک طلبه با احکام فقهی آشنا و آزموده شد، نفرت و انزجارش نسبت به روابط ظالمانهی اقتصادی- اجتماعی که تا دهها سال پس از آن نیز ادامه داشت- مبنای نظری پیدا کرد و به صورت اصل بدون چون و چرای دفاع از #مستضعفین در برابر مستکبرین جلوه نمود.
خود ایشان این دوران را این طور بیان کردهاند:
🔸ما در همان محلی که بودیم، یعنی #خمین که بودیم سنگربندی می کردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازۀ بچگی ام. بچه شانزده، هفده ساله. ما تفنگ دستمان بود. تعلم تفنگ هم می کردیم. من بلدم الآن تفنگ اندازی را. این اخوی ما بزرگتر از ما بود. ایشان تفنگ انداز است. منتها حالا پیرمرد است.
🔸ما سنگر می رفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می کردند و می خواستند بگیرند و چپاول بکنند. هرج و مرج بود. دیگر دولت مرکزی قدرت نداشت.
🔸یک دفعه هم آمدند یک محله ای از خمین را گرفتند. و مردم با آنها معارضه کردند. و تفنگ دست گرفتند. و ما هم جزء آنها بودیم که به اندازه ای که می توانستیم حرکت بکنیم. (صحیفه ج۱۱ ص۲۵۹)
📚 یادداشت #حسین_کاظمزاده در شماره 12و13 نشریه خط
🌐 کانال نشریه علمی_فرهنگی خط
@KHAT_NASHRIYE