#نوکر_نوشت:
🥀آقا اجازه هست از #مــادر بگویم
🥀از مـادرت از لشکـر #حیدر بگویم
🥀از کوچه ای تنگ و دل سنگ مغیره
🥀از دختـری با چشمـهـای تر بگویم
🥀آقا زبانـم لال دستـی رفت بالا
🥀خون میچکد از گوش اگر بهتر بگویم
🥀آقا نمی آیی؟ ببین #در شعله ور شد
🥀از آتش و موی سر و معجر بگویم
🥀آقا زبانم سوخت، مـادر سوخت آقا
🥀می خواستم در پشت در مادر بگویم
🥀از ازدحـام و چِـل نفـر نامرد و مـادر
🥀از سینه ی #زهـرا و میخ در بگویم
#السلام_علیکِ_یا_فاطمه_الزهرا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم