#شماره 2
#مجلس _ختم
هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم ..
کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامید بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان بابا چی گفتن ، اما یه چند بیت از وداع امام علی رو براتون میگم تا این دلهاتون تسکین بگیره ، ،میگن وقتی خبر شهادت بی بی حضرت زهرارو به مردم مدینه دادند ، همه مردم مدینه جمع شدن در خونه امام علی خبر از مولا امیرالمومنین رسید که مردم مدینه تشییع جنازه فاطمه به تاخیر افتاد ، همه مردم مدینه رفتند ، اما سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه جنازه ایی که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر شبانه میبردند هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت
🥀🥀🥀
#شماره3
#مجلس _ختم
چند روزه صدای نازنین ......رو نشنیدید الان چند روزه خنده های زیبای .....رو ندیدید میخوام بگم صفای خانه پدر و مادرن-اگه یکیشون نباشن اون خونه صفا نداره خوشی نداره آی مردم بخدا ما هم روزای خوشی داشتیم کنار (پدر-مادر)اما این آرزو ....روزه توی دلم مونده که یکبار فقط یکبار صورت نازنین ......رو ببوسم .یا حسین...نمیدونم لحظه های اخر کیا بودند کنار .....اون لحظه های آخر صدا میزنه میگه بگید همسرم بیاد دخترم بیاد پسرم بیاد فرزندانم بیان برا بار آخر صورت نازنینشون رو ببینم .نمیدونم لحظه های آخر چه سفارشی کرد اما شاید یکی از حرفای .....این بوده جان شما و جان عزیزان من ،در کنار هم باشید ،خانواده داغدیده......یادتونه اون لحظه های آخر داشتند سنگهای لحد رو میزاشتند گفتی بزارید یبار دیگه صورت نازنین .....رو ببوسم .ای خدا باورم نمیشه دیگه من........ندارم
🥀🥀🥀🥀🥀
4_5769356403948913890.ogg
770.8K
💔🍃💧🔹💔
🍃💧🔹
💧🔹💔﷽
🔹
💔
#در_عزای_مادر
#به_مناسبت_اولین_سالگرد
#مادر_مرحومشان😭
#بیا مادر بیامادر
به داغ هجر تو اسیرم
دعا کن ازغمت بمیرم
چرا رفتی چرارفتی
توازبرم شبانه مادر
بیا کنون به خانه مادر
چه سنگین است چه غمیگن است
😭😭😭
هر انکه مرده مادراو
شکسته بی گمتن پراو
زنم برسرزغم مادر
چه خاک غم به سر کنم مادر
چگونه شب سحر کنم من
قسم مادر. قسم مادر
😭😭😭
بودمحبت خدایی
به درداین دلم دوایی
دراین دنیا شدم تنها
رسد نه به فلک فغانم
که را بجای تو نشانم
بنالم من بگریم من
خجالتم زروی ماهت
فدای آخرین نگاهت
غریبم من غریبم من
کجا روانه شدی مادر
بیا بیا به خانه مادر
😭😭😭
🎤#مداح_اهلبیت(ع)
🎧#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
💔
🔹
💧🔹💔
🍃💧🔹
💔🍃💧🍂💔
#ترحیم_خوانی
#شب_مرگ
خواب می دیدم شب مرگ من است فصل پاییز و گل و برگ من است
غسل کردند و کفن پوشاندنم در میان قبر خود خواباندنم
زیر تل خاک ناپیدا شدم همرهان رفتند و من تنها شدم
از نهیب ترس اعضایم گرفت لرزه از وحشت سراپایم گرفت
بعد چندی باز شد چشم ترم دو ملک بودند بالای سرم
آن یکی باقهر سرکش آمده این یکی با گرز آتش آمده
آن یکی میگفت از دینت بگو این یکی می گفت اعمال تو کو
آن یکی می گفت هان وا ماننده ای این یکی می گفت تنها مانده ای
با خودم گفتم عذابم می کنند از اشرار قبر آبم می کنند
وای بر من قلب من را می درند عنقریبم سوی آتش می برند
ترس و وحشت فوق حالت بود بس پای تا فرقم خجالت بوده و بس
زیر لب گفتم به آوای حزین پس کجایی یا امیر المومنین
ناگهان نوری به قبرم چییره شد دیده های خیره من خیره شد
در کنار قبر من در باز شد
قبر من گلخانه ای ممتاز شد
Hanabandan 128.mp3
4.03M
#نوحه_تازه_داماد کربلا میرود میدان
تازه داماد کربلا میرود میدان
زینب آورده آینه و قرآن۲
شد حنابندان در زیر قرآن
... واویلا واویلا...
زمین به فریاد اومد
شاخه شمشاد اومد
الله الله
پیک شهادت به مبارک باد اومد
حسین... 😭
تازه داماد کربلا میرود میدان
زینب آورده آینه و قرآن ۲
ان تنکرونی فانا ابن الحسن گویان
می جنگد قاسم مثل حیدر ای جان
با کام عطشان بر زیر قرآن .
... واویلا واویلا..
. این نوه فاطمه ابن الحسن قاسمه خلقا و خلقا چه شبیه ماه بنی هاشمه تازه داماد کربلا میرود میدان
زینب آورده آینه و قرآن ۲
اهلا من العسل شده حال امروزش خیمه سوزان است آه جگر سوزش شد به خون غلطان در زیر قرآن .
.. واویلا واویلا ..
.. محشر کبری شده
لاله صحرا شده
سینه
شکست و تازه داغ حضرت زهرا شده
زمین به فریاد اومد شاخه شمشاد
تازه داماد کربلا میرود میدان
زینب اورده اینه وقرآن ۲
اه واویلا اه واویلا
تکنیک های مهربانی 37.mp3
8.92M
#تکنیک_های_مهربانی 💞 ۳۷
اینهمه با همه مهربانی کردی ....
با خودت چطور؟
باید تمرین کنی، با خودت مهربان بشی!
زُهد به معنایِ "تارک دنیا شدن" نیست!
زُهد؛ مهربانی با خودته ....
می پُرسی چطور؟
گوش کن 👆
♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡
#متن_غمگین_برای_مادر
مادرم رفتی ومن گریانم(ای مادر ای مادر)
همچوشمعی زغمت سوزانم
مادر دلم تنگه برات
مادر فدای غصه هات
(ای مادر ای مادر)
رونق کاشانۀ ما از صفای مادر است
قوّت بازوی من هم از قوای مادر است
در کلاس عشق و ایثار و فداکاری و صبر
شمع و پروانه کلاس ابتدای مادر است
شیرۀ جانش به جانم جوهر رنگین بود
هر چه دارم از وجود بی ریای مادر است
خود شنیدم مرشدی در مکتبش گفت اینچنین
بر هدف آنچه نشنید آن هم دعای مادر است
گر قدم خواهی زنی برباغ فردوس برین
بوسه بر پایش بزن در زیر پای مادر است
حرمتش از حضرت باری نباشد کمترین
چون رضای خالقت هم از رضای مادر است
بانی هفت خط شعر من حسن بدری است
شعر و جان ومال صبری هم فدای مادر است
از میان جمع ما نام آوری خوشنام رفت
وی بزرگ خاندان بود، چه خوش فرجام رفت
بود مولایش، علی، در لحظه های عمر او
جانب پروردگارش، با دلی آرام رفت
===========
در سوگ پدر
مهربان بابا تو رفتی جان ما را سوختی
آتشی از هجر خود بر جان ما افروختی
تا که هستیم در فراقت اشک ریزیم همچو شمع
چون که با رنج فراوان شمع ما افروختی
==========
در سوگ پدر:
در دل باغ محبت گل بی خاری بود
مظهر صدق و صفا و سرور و سالاری بود
آه از این داغ که بر خانه دل سایه فکند
رفت مردی که در این دایره پرگاری بود
آن که امروز به این خاک سیه مهمان است
اسوه ی غیرت و پاکی و وفاداری بود
=========
نشستهام تک و تنهاو، اشک میریزم
پدر تو رفتی واین روزگار بی تو گذشت
تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب
بیا ببین چگونه شب تار بی تو گذشت
========
در سوگ پدر:
بیوجودت ای پدر، مهر و وفا از خانه رفت
قمری شیدای ما، از بام این کاشانه رفت
تا که ما شیدای مهر آن پدر گشتیم، او
دل ز ما برکند و رخ برتافت، چون پروانه رفت
ای فلک با من اگر مهر و وفا داری چرا
مهر تابانم، چنین از جمع ما بیگانه رفت
شادمان بودیم ما در سایهی مهرش ولی
قصه آخر شد، سر آمد دور و این افسانه رفت
گوییا او با خدای خویش پیمان بسته بود
دل برید از ما چنین و بر سر پیمانه رفت
ما همه مشتاق دیدار رخش بودیم و او
رخ ز ما پوشید و این سان، عاشق و مستانه رفت
در شگفتم او چه از حق دید که این سان با شتاب
همچو دانایی که بگریزد ز هر میخانه رفت
شکر لله چون که عمری با خلوص و خیر بود
عاقبت چون سرکشد این باده شکرانه، رفت
تکیهگاه خانهی ما بود اما عاقبت
از میان خانهی ما اُستُن حنانه رفت
همچنان «سیمرغ» زیر سایهی آن دولتش
رنگ و رویی داشتیم، آن دولت فرزانه رفت
========
فلک ربود و ببرد از جهان جلال مرا
به باد داد بیک لحظه ایده آل مرا
نکرد رحم به حال پریش و غربت من
گسیخت رشته امید بیزوال مرا
خیال من که همه عمر با پدر هستم
محال کرد به من فکر لامحال مرا
==========
پدر ای روی ماهت، اختر من
چهل روزه که رفتی، از بر من
پس از یک اربعین، ای دیده بسته
نگشته داغ مرگت، باور من
=====
ز داغت، دیدهام دریاست بابا
دلم چون لاله صحراست بابا
بپا خیز و ببین کاشانه ما
ز هجرت، ساکت و تنهاست بابا
============
پدر در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می گرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم ما چون ساغر بشکسته می گرید
=====
درد من، درد فراق است، خدایا کم نیست
اشکهایم بجز از فراق و غم و ماتم نیست
بر دل غم زده و بغض پر از فریادم
بجز آن لطف نگاه پدرم مرهم نیست
======
پدرم نام تو را بر لوح زر بايد نوشت
نام تو، باباي من، بر تاج سر بايد نوشت
من که نتوانم کنم حقت ادا، باباي من
در مقامت، مثنوي ها، با گهر بايد نوشت
==========
پدرم در دلم از داغ تو غوغاست هنوز
غم فقدان تو پنهان به دل ماست هنوز
گرچه ناگه به دل خاک سیه آسودی
هر کجا می نگرم، روی تو پیداست هنوز
==========
گفتم: به کجا؟ گفت: صدایم کردند
گل بودم و از شاخه جدایم کردند
گفتم: كه فرشتگان، چه کردند بگفت
روزی خور سفره خدایم کردند
=========
پدر اي آيت عشق خدايي
گل خوش بوي باغ آشنايي
از آن ساعت كه رفتي در دل خاك
دلم مي سوزد از درد جدايي
=========
صد بار خدا مرثیه خوان کرد مرا
در بوته ی صبر امتحان کرد مرا
هرگز نشکست پشتم از هیچ غمی
جز مرگ پدر که ناتوان کرد مرا...
🌹جانیم سن آنا_🌹
سن منیم غم گونی آرامش جانیم سن آنا.
جسمیده جوهرجان. روحِ روانیم سن آنا.
دیلیمون اَزبَری رَگلَرده گزَن قانیم سن.
قلبیمه تاب وتوان هم ضربانیم سن آنا.
نیلورم مُلک سلیمانی وورولسا آدیما.
باخیشون بَسدی منه.کّلِ جهانیم سن آنا.
بوحدیثِ نَبَویدور.ایدون حُرمت آنوزا.
بوحدیثَه گوره.سن نام ونشانیم سن آنا.
سنه هر لحظه آنا جانیمی قربان اِیدرم.
چونکه مَدیونیدی جانیم سنه جانیم سن آنا.
من بوی آتدوقجا.سنون زلفون آغاردی تِل تِل.
قوجا وقتونده.گینه.سَن نگرانیم سن آنا.
آغاران زلفه سولان صورتوه من قربان.
او رَسا قامتی خَم. قدّی کمانیم سن آنا.
داد.او گوندن گوزووه پَرده چَکه دست اجل.
نیلَرم سَنسیزآخی جسمیده جانیم سن آنا.
اومَحبتلَه باخان گوزلره جانیم قربان.
سن منیم هم نَفَسیم صبروتوانیم سن آنا.
(یاسرا) داغلیدی قلبون آنووی یاد ایله.
اوخی قرآن و دعا.روحینی سن شادایله.
✍بقلم استاد یاسرگنجی اردبیلی
#شماره 1
#مجلس _ختم
خانواده داغدیده وقتی اومدی کنار بدن بی جان.....سالم بود،تونستی بوسه بر سر و صورتش بزنی نه،اما بمیرم نمیدونم تو یه نصفه روز چه بر سر امام حسین اوردند که حتی خواهر نتونست برادر و بشناسه میخواد بدن برادر و ببوسه خم شد
هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید
بوسیدم آن جایی که پیغمبر نبوسید
حیدر نبوسید،زهرا نبوسید
حتی نسیم صحرا نبوسید
حرف آخرم اینجا یه رسمیه که صورت سمت راست و میزارن به خاک اما بمیرم بنی اسد دیدن امام سجاد تو قبر دیر کرده گفتن نکنه که جان داده یه نگاه کردند دیدن آقا داره بوسه بر حلقوم بریده پدر میزنه آی حسین
الحق که بما درس وفاداد حسین
هرچیز که داشت بی ریا داد حسین
یعنی که تأملی کنید ای یاران
آن هستی خود زکف چرا داد حسین
🥀🥀🥀
#شماره 2
#مجلس _ختم
هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم ..
کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامید بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان بابا چی گفتن ، اما یه چند بیت از وداع امام علی رو براتون میگم تا این دلهاتون تسکین بگیره ، ،میگن وقتی خبر شهادت بی بی حضرت زهرارو به مردم مدینه دادند ، همه مردم مدینه جمع شدن در خونه امام علی خبر از مولا امیرالمومنین رسید که مردم مدینه تشییع جنازه فاطمه به تاخیر افتاد ، همه مردم مدینه رفتند ، اما سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه جنازه ایی که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر شبانه میبردند هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت
🥀🥀🥀