eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
15.9هزار دنبال‌کننده
533 عکس
304 ویدیو
35 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
311.4K
نوحۂ مراسم ختم مادر دست غم زنم بر سر از بهرِ تو ای مادر(2) رفتی و شدم واله و شیدا گردیده شدم اسیر غمها بی تو چه کنم از غم عُظما رفتی به کجا ای گُل پرپر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) بی مادری و دلِ شکسته بنگر به منو به حال خسته بین کانونِ بر غمت نشسته سرگشته شدیم ما همه یکسر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) ای مادر خوب و نازنینم تا کی رخِ ماهتو نبینم غمگین ترین یتیمۂ روی زمینم ای از گُلِ گلدونه تو بهتر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) بر راه تو من دیده بدوزم از داغ تو من دیگه بسوزم گریه شده کارِ شب و روزم کاشکی تو بیای یه بارِ دیگر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) بهرِ تو شدم غرقِ مصیبت در سوگ تو میکشم چو محنت (هستی)تو بگو از این مشقّت (پرویزی)بخوان زِ داغِ مادر دست غم زنم بر سر از بهر تو ای مادر(2) 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 •┈┈••✾•✾•✾••┈┈
446.3K
نوحۂ مراسم ختم پدر دیگر نمیبینم تو را(ای پدرجانم)2 بودی چراغ خانه ام گشته ای خاموش هردم صدایت میرسدای پدربرگوش تامن شنیدم مرگ توگشته ام بیهوش خانه شده ماتم سرا(ای پدرجانم)2 دیگر نمیبینم تورا(ای پدرجانم)2 کوهی زِبارِ غصه ها برسرِ دوشم ازداغ تو بابا ببین من سیه پوشم جامی زِ دردِ ماتمت چونکه مینوشم یکباره دیگر تو بیا(ای پدرجانم)2 دیگر نمیبینم تو را(ای پدر جانم)2 رفتی زِ پیشِ چشم ما ای مهِ انور دستی به سینه ازغمت دستی هم برسر بعد ازتو من تنهاشدم عاقبت یکسر دردت نشد آخر دوا(ای پدرجانم)2 دیگر نمیبینم تو را(ای پدرجانم)2 خفتیده ای تو عاقبت در میانِ گِل داغ تو ای بابا شده بر دلم حاصل درزندگی بر من شده عالمی مشکل کِی گَردم از غصه رها(ای پدرجانم)2 دیگر نمیبینم تو را(ای پدر جانم)2 بر روی قبرت آمدم با دلی شیدا درسوگ تو من میکنم چون عزا برپا (هستی)بگوید در غمت آه وواویلا (پرویزی)خوانَد با نوا(ای پدرجانم)2 دیگر نمیبینم تو را (ای پدرجانم)2 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 •┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
373.2K
نوحۂ مراسم ختم مادر کجایی مادرِ خوبم زِداغت سینه میکوبم(2) بیا بنگر فضای خانه ات را ببین خاموشی کاشانه ات را عزیزانت همه در سوگ و ماتم بریزند در عزایت اشکِ نم نم کجایی مادرِ خوبم زِداغت سینه میکوبم(2) خوشا روزی که بودی در کنارم تو بودی مونسِ قلبِ فِکارم مرا دادی تو دست بارِ غمها بگریم از غمت با حال شیدا کجایی مادرِ خوبم زِداغت سینه میکوبم(2) بیا تنگه نفس از درد پنهان ندارد این دلِ من تابِ هجران بکش تو بر سرم دست محبت خدا داند کشیدم رنج و محنت کجایی مادرِ خوبم زِداغت سینه میکوبم(2) بیا مادر که شادی از دلم رفت همی دار وندارو حاصلم رفت اسیر دردِ جانکاهی شدم من گرفتار غم و آهی شدم من کجایی مادرِ خوبم زِداغت سینه میکوبم(2) خداوندا بده بر این دلم صبر من اینجا وعزیزم خفته در قبر اگر(هستی)کند نوحه سرایی که(پرویزی)بخواند از جدایی کجایی مادر ِخوبم زِداغت سینه میکوبم(2) 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 •┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
554.1K
دشتی جانسوز ختم برادر 📝 🎤 بنالُم مو بنالُم از زمونه کسی دردِ دلِ زارُم ندونه مرا ایکاش مادرُم نمیزاد خدا دونه نگردیدُم مو دلشاد موکه از کودکی بودُم سیه روز نداشتُم جز برادر یارِ دلسوز زمونه بهرِ بختُم غم نوشته به زخمِ دل تو را مرهم نوشته تو که بودی طبیبِ زخمُم ای یار زِ هجر روی تو گشتُم مو بیمار زِغصه هردوچشمُم کاسه ی خون نداره زخمِ کهنه دیگه درمون برادر ای ستون محکمِ پُشت تو رفتی داغِ جانسوز مرا کُشت برادر ای گُلِ خوشبوی صد برگ توکه وقتت نبودگردی جوان مرگ برادر را سپُردُم سینه ی قبر خداوندا بده بر قلبِ مو صبر اجل داغُم تو کِردی بی مُروت مگر با قلبِ مو داشتی کُدورت برادر این جدایی ناتمومه زِ بعدِت زندگی بر مو حرومه بگو(هستی)که قلبُم گشته صدچاک بخواند (پرویزی)باچشمِ نمناک •┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
230413_009.MP3
4.88M
نوحه بختیاری حضرت فاطمه(س) 📝 🎙 👌🎹 حیدرِ خین جگرُم،خاکِ غم منه سرُم(۲) نصفِ شَو خاک کُنُم زهرانه چِکُنُم ایی بِچیَلِ بی دانه ایخدا صبری بده مولانه فاطمه تاجِ سرُم_مرگِس نیبو باورُم حیدرِ خین جگرُم ،خاکِ غم مِنه سرُم(۲) میارین حسین که بینه داکِسه حسنُم هِنی زِ غم هلاکِسه زینبُم بیهوش به سَرِ خاکِسه دلوم سُهد سی دُهدَرُم_زِ غم اشکست کَمرُم حیدرِ خین جگرُم،خاکِ غم مِنه سرُم(۲) مو علیِ مظلوم و سُهده دلوم فاطمه رَهد و غمِس مَنده کِلوم منه شونُم بِکشُم داغِ گُلوم رخت غم کُنُم وَرُم_سی گُلِ پیغمبرُم حیدرِ خین جگرُم،خاکِ غم مِنه سرُم(۲) فاطمه رَهد و مو مَندُم تِهنا باورُم‌ نی دیه به حونه نیا تا قیومت مو نشینُم به عزا گُلِ یاسِ پرپرُم_نیرِوه وَر نظرُم حیدرِ خین جگرُم،خاکِ غم مِنه سرُم(۲) ایخدا دونی تو درد و غَمُمه آهِ سرد و دلِ بی هَمدمُمه اَر زِ داغس مو بمیرُم کَمُمه واویلا سی یاورُم_تابوتس مِنه سرُم حیدرِ خین جگرُم ،خاکِ غم مِنه سرُم(۲) روزگار کِردی مونه حونه خراو مو غریوُم که دلوم وابی کواو حَرصِ غم سی فاطمه داره ثواو مو شفیعِ محشرُم_گِرُم دستِ نوکرُم حیدرِ خین جگرُم،خاکِ غم مِنه سرُم(۲) ─═༅𖣔𖣔یازهرا𖣔𖣔༅═─
220419_021.MP3
5.33M
◾نوحۂ حضرت فاطمه(س)◾ گُلِ باغِ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) عدو روزی به زخم ما نمک زد میان کوچه زهرا را کتک زد همانا صبر مولا را مِحَک زد شده زین ماجرا بیچاره حیدر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) خدا روزِ علی تاریکه چون شب که دارد ذکر یا زهرا چو بر لب پرستارِ علی گردیده زینب بگوید من ندارم دیگه مادر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) الهی بشکنه دست مُغیره حسن بر غصۂ مادر اسیره مرو زهرا حسین از غم میمیره زِ داغت میزند بر سینه و سر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) دِگر قرآن ما کوثر ندارد علی شیر خدا یاور ندارد که زینب سایه ای برسر ندارد شکایت دارد از دیوار وآن در گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله اکبر(2) خداوندا بحقِ یاسِ طاها بگیرتو دست این اهلِ عزا را که(هستی)شد کنیز از بهرِ زهرا نظر کن(پرویزی)در روزِ محشر گُل باغ پیمبر گشته پرپر بخوانید نغمۂ الله و اکبر(2) 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 ─═༅𖣔𖣔یازهرا𖣔𖣔༅═
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 کجایی ای اذان گـوی پیمبر؟ بـلالـم، ای بلنـدگـوی پیمـبر دلم خواهدبه گلبانگ اذانت بخـوانی نــام دلجـوی پیمـبر من آن مرغ شکسته پرو بالم پریشان خاطر و افسرده حالم بیـا بـه خـاطـر زهـرا اذان گـو دلـم تنـگ پـدر شـد ای بلالم الهـی فـاطمه دردت بـه جانم تو که ازاشک دیده ترشدی باز بمیرم چشم هایت گـود رفته تـو از دیـروز لاغـرتر شـدی باز دگـر شـد زنـدگی ام نــا مـرتب دلـم خواهد بمیرم، جان زینب زدست گریه هایت شکوه کردند کـه زهـرا روز نالد یا که در شب بـرای گـریه هـایت من بمیرم ز اشک بچه هایت من بمیرم چه شبهایی نخفتی ناله کردی بـرای نـاله هـایت مـن بمیـرم عزیزم تـا که از من رو گرفتی زجسم و جان من نیرو گرفتی خودم دیدم به وقت راه رفتن کمک از هـر دو تـا زانو گرفتی گل هیجده بهارم در جوانی چرا بگرفته ای رنگ خـزانی؟ دگـر تنهـاتر از اینـم مگردان بمان با من اگر که می توانی چرا با هر چه غصه خو گرفتی؟ چو پیران دست بر پهلو گرفتی مـدینه در حقت بـد کرد، زهرا چرا دیگر تـو از مـن رو گرفتی؟ تـو از مـن رو مگیر ای آفتابم سکوتت کرده دیگر دل کبابم تمام شهر با من قهر هستند تـو لااقـل بـده زهـرا جـوابم تـو را جـان پیمبـر کـن حـلالـم به زینب جانِ اطهر کـن حـلالم توراحق حسین حق حسن جان به اشک چشم حیدر کن حلالم فـــراق دیگـری را دیــد زینـب شب بـی مـادری را دیـد زینـب ازآن شب که علی سر زدبه دیوار غـم بــی یــاوری را دیــد زینـب علـی جـانم ز پیغمـبر شنیدم حسین من شهید دشنه گردد علی شب ها کنارش آب بگذار مبـادا کـه حسینم تشنه گردد 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
روضه ختم مادر روز سوم🥀 مداح احمد بهزادی🥀 بسم الله الرحمن الرحیم🥀 یا رحمان یا رحیم🥀 یا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّه *سه روزه خاک غم شد برسرما *فلک گرید زِ مادر مادر ما *سه روزه سفره ی ماسفره ی غم *خدا خونِ دل واشکِ دمادم *به هرجا یادگاری ببینم از او *رسد عطر غم افزایش زِهر سو *در و دیوار میگرید با من *به حال زار میگویند با من *مجلس امشب (امروز)ما به یاد مادر عزیزمون....برپا شده به والله داغ مادر خیلی سخته من به شما خانواده محترم....تسلیت میگم،خدا صبرتون بده، سه روز جای خالی مادر احساس می کنید .سه روزه این خونه داغه مادردیده.سه روزچراغه خونه😭 خاموشه.سه روزه بچه هاروی زیبای مادروندیدن.سه روزه جای مادرتوخونه خالیه. سه روزه دیگه مادرسرسفره نیست اما دخترهای مرحومه نمی دانم کجا مجلس نشستی به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید اما من بگم عزیزان تنها خاطره مادر که یاد دخترها نمی ره چادر نماز مادره اما یک مادری راهم مدینه گفتند یادگاری اگر تو خانه دارد جمع کنند تانکنه بچه ها ببیند اما امام علی گفتند خونهای ریخته روی در راچکار کنم چه کارکردند بامادرمان فاطمه یا صاحب زمان 😭 یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادرمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند *آی مادرهرجانگاه میکنم جای خالی تورا حس می کنیم 😭 *میکنم.مادرچرازودتنهامون گذاشتی مادر مادر زود بود یتیم شویم..مادردلمان برای نوازشهات تنگ شده.مادرهروقت دردی😭 داشتم.مشکلی داشتم.نگاه به چهره ت میکردم دردهام میرفتن.ولی بعدرفتنت درد دلمان رابه کی بگم..آی مهمونای این مادربه مجلس سوم این مادرخوش اومدین.خوشبحاله این مادرکه انقدمجلسش گریه کن داره.اومدن به فرزندان این مادرتسلیت بگن.ولی دلابسوزه یه مادری رومدینه سراغ دارم.شبونه تشییع جنازه ش کردن.بدون هیچ مجلسی.شمامیتونیداینجا با صدای بلند برای مادر ناله بزنید آی بگیدمادر ولی بچه های فاطمه الزهرا نمی تونستن بگن.وای مادر😭 *شما موقع تشیع وخاکسپاری مادر همه اومدن به شما تسلیت و سرسلامتی دادن اما در مدینه کسی نبود به بچه های یتیم فاطمه تسلیت بگن، بلکه از ترس که صداشونو کسی نشنوه آستین در دهان گرفته بودن* *هرجانشستی شادی روح مادرسادات وتمامی مادران آسمانی سه مرتبه بگو یا زهرا* 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 تایپ مداح اهل بیت ع احمد بهزادی✍ التماس دعا
در_فراق_جوان_دوبیتی بنـالم بــا نـوای بــی نـوایی عـزیـز دُردانه ی بـابا کجایی الهی کاش آندم مرگ میمُرد نمـی افتـاد بیـن مـا جدایی تـو رفتـی عکستو در قاب کردم دلـم را از غمت بـی تـاب کردم من از باران چشمم خاک قبرت ز بس بـاریده ام سیـراب کردم سرشب تابه صبح تاشب دوباره بـرایت اَبــر چشمم اشـک بـاره نمی دانستم ایـن انـدازه داغت بــرایـم ای پسـر جــان درد داره سه پنج روزه به دام غم اسیرم غـم هجـر تــو را مـاتم بگیـرم توکه رفتی نخواهم زنده باشم دعـا کـن بـر سـر قبـرت بمیرم توکه رفتی دلم در تاب وتب شد نبودی مـادر تـو جان بـه لب شد چه شبهایی کـه بی تو ناله کردم برایم هفت شب هفتاد شب شد گلی پروردم عمـری دادم آبش بزرگش کرده ام با آب و تابش گلی که زحمتش راخودکشیدم اَجـل بگـرفته یکبـاره گـلابـش مو که داغ تو دیدوم چون ننالوم غم هجران کشیدوم چون ننالوم توکه رفتی شدم چون بیدمجنون مو کز غصه خمیدوم چون ننالوم از آن روزی کـه رفتی از کناروم بسان شمع سـوزان اشکباروم ندانستوم غمت اینگونه بـاشه که دیگرناله کردن گشته کاروم فشاندم از بصر اشک روان را قسم دادم خـدای مهـربان را الهـــی هیــچ بـابـایی نبینـد به عمرخود غم وداغ جوان را گلی گم کرده ام کزاونشان نیست گـل من در میان بوستان نیست خـداوندا مــرا صبـری عطـا کــن که داغی بدتر ازداغ جوان نیست نشد آخـر ببینم شـادی اش را در این ویـرانه ها آبادی اش را اَجل میدادمهلت کاش ای کاش ببینـم لحـظه ای دامادی ات را نشد آن وعده که دادی ببینم تو را من غرق در شادی ببینم نشد ای نازنینِ خفته در خاک تـو را در رَخت دامـادی ببینم؟
ای جانسوز (دشتی) بسیارزیباو پرسوز 🖤😭🖤  آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم می روم از این دنیا می شود علی تنها من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون می روم از این دنیا می شود علی تنها تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم بشكند اگر دستم یاور علی هستم بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد می كشه منو آخر داغ غربت حیدر دشمن هیزم آورده فاطمه مگه مُرده ••✾•🌿🌺🌿•✾••
حضرت زهرا (س) زمینه 🏴🏴🏴🏴🏴 فاطمیه.... شهادت ححضرت زهرا س سبک : ای صفای قلب زارم دل من امروز ز سینه پر زده سوی مدینه یاد زهرای حزینه آن عزیز بی قرینه بهشتم کوی تو،دو دستم سوی تو مشام جان پر است،ز عطر و بوی تو مدد یا فاطمه۴ تو گل باغ ولایی نور چشم مصطفایی مظهر حی تعالی همنشین مرتضایی گل پیغمبری،تو جان حیدری کنار مرتضی،شفیع محشری مدد یا فاطمه۴ گرچه پست و بی بهایم بر سر کویت گدایم حق نموده از کرامت مهر و حبت را عطایم تو بر من تکیه گاه،منم بر تو پناه امید عالمین،نما بر من نگاه مدد یا فاطمه۴ ای امید اهل عالم یاد تو هستم همیشه بی ولایت فاطمه جان زندگی ممکن نمی شه عزیز بی حرم،گدای این درم خدا باشد گواه،تویی چون مادرم مدد یا فاطمه۴ فاطمیه دل فتاده یاد زهرا پشت آن در لگد و مسمار و سینه گریه ی سوزان حیدر به پیش دیده اش،گلش پرپر شده پر از رنج و محن،دل حیدر شده مدد یا فاطمه۴ ز در بیت ولایت آتش کین زد زبانه فاطمه را دشمن دین زد به دستش تازیانه پس از غصب فدک،به زخمش زد نمک به پیش مرتضی،به زهرا زد کتک مدد یا فاطمه۴ بعد پیغمبر بمیرم مرتضی خانه نشین شد ز جفای دشمن دین همسرش نقش زمین شد ز او دشمن گسست،دو دستش را ببست از این جور و ستم،دل زهرا شکست مدد یا فاطمه ➖▪️➖▪️➖▪️➖▪️➖
☑️ چگونگی غسل و تدفین خانم فاطمه الزهرا(س) ‍ ابوعلی، محمد بن همام بغدادی روایت کرد: هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها به شهادت رسید، امیرمؤمنان علیه‌السلام وی را غسل داد و کسی در نزد وی حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسین، زینب و ام‌کلثوم و همچنین اسماء بنت عمیس و کنیزشان فضه. آنگاه بدن مطهرش را در تاریکی شب به همراه حسن و حسین به سوی بقیع حمل کرد و بر وی نماز گزارد و کسی به آن آگاه نبود و کسی بر وی نماز نگذارد. آنگاه وی را در روضه شریفه (میان منبر و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله) دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص کرد و بامداد همان شب به قبرستان بقیع رفت و چهل مکان را به صورت قبر جدید درآورد. مردم چون از دفنش باخبر شدند به قبرستان بقیع رفته و در آن جا با چهل قبر جدید روبرو شدند و ندانستند کدام یک قبر شریف فاطمه سلام الله علیها است. بدین جهت ناله و شیون کرده و یکدیگر را (در قصور و تقصیرشان در نگهداری حرمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله) ملامت و سرزنش کردند و می‌گفتند: وای بر ما! پیامبرمان فرزندی پس از خود به جای نگذاشت جز یک دخترش که آن هم غریبانه وفات کرد و شبانه دفن شد و کسی از ما نه در وفاتش، نه در نمازش و نه در دفنش حاضر نبودیم و هم اینک قبر وی نیز بر ما نامعلوم است. دست اندرکاران أمر (ابوبکر و عمر) از این ماجرا باخبر شده و به زنان سوگوار گفتند: آیا کسی در میان شما هست که این قبرها را نبش کرده تا بدن فاطمه سلام الله علیها را بیابد و ما بر او نماز گزاریم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص کنیم؟ این خبر به اطلاع امیرمؤمنان علیه‌السلام رسید. آن حضرت در حالی که خشمگین شده بود به طوری که دو چشمش را سرخی فراگرفته و رگ‌های گردنش برآمده بود و قبای زردی را که معمولاً در ایام درگیری و ناراحتی به تن می‌پوشید، دربرکرد و شمشیر ذوالفقار خود را بدست گرفت و به سوی بقیع رهسپار گردید. همین که به مردم حاضر در بقیع رسید فرمود: به خدا سوگند، اگر کسی یک سنگ از این قبرها را بردارد، با این شمشیر بر سرش و کسی که به وی دستور داده است می‌کوبم. در همین هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با امیرمؤمنان علیه‌السلام روبرو شدند. عمر به وی گفت: چه شد تو را ای ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش کرده و بدنش را بیرون می‌آوریم و بر وی نماز می‌گزاریم. امیرمؤمنان علیه‌السلام با دستان خویش پیراهنش را گرفت و وی را چرخاند و بر زمین کوبید و به وی فرمود: ای سیه‌چرده‌زاده! از حق خودم (یعنی خلافت اسلامی) به خاطر این که با اختلاف ما مردم از دین مرتد نشوند، درگذشتم. اما هیچ‌گاه نسبت به قبر فاطمه سلام الله علیها در نخواهم گذشت، سوگند به کسی که جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چیزی از این قبرها را جا به جا کنید، زمین را از خونتان سیراب خواهم کرد! اگر می‌خواهی، آزمایش کن ای عمر! در این هنگام ابوبکر (خلیفه وقت) از راه رسید و عاجزانه به امیرمؤمنان علیه‌السلام عرض کرد: ای ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا صلی الله علیه و آله و به حق آن کسی که در بالای عرش است سوگند می‌دهم که او را رها کنی و مطمئن باش هیچ یک از ما، کاری که تو را برنجاند انجام نخواهیم داد. آنگاه امیرمؤمنان علیه‌السلام دست از عمر برداشت و او را رها کرد و مردم نیز پراکنده شدند و از آن زمان به بعد، هیچ کس جرئت نکرد قبرهایی را که علی علیه‌السلام درست کرده بود، نبش کند و به جستجوی بدن شریف فاطمه سلام الله علیها بپردازد. امیرمؤمنان علیه‌السلام بدین سان قبر شریف همسر مظلومش فاطمه زهرا سلام الله علیها را از نبش قبر رهانید و به وصیت خود فاطمه زهرا سلام الله علیها که فرموده بود، کسی در غسل، کفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضی باشد برای همیشه بر آنانی که حقشان را غصب و حرمتشان را شکسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانیدند.