🔰کانون شعر و ادب با همکاری مرکز پژوهشی ادبیات تطبیقی إسراء برگزار میکند :
🔷دوره یک ساله :
_فردوسی شناسی
_مولانا شناسی
_حافظ شناسی
_سعدی شناسی
_خیام شناسی
✳️با اعطای گواهینامه معتبر علمی به مدت ۶۰۰ساعت آموزشی ✳️
♦️(به صورت جلسات هفتگی)♦️
هزینه دوره ها به صورت ماهانه به مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان
💯با تخفیف ویژه برای دانشجویان دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی💯
♦️هزینه دوره ها به صورت ماهانه پانصد هزار تومان ‼️
🔸آغاز دوره :ازاول بهمن ۱۴۰۲
🔸پایان دوره :بهمن ماه ۱۴۰۳
🗳️علاقمندان برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام دراین دوره ها به آیدی زیر مراجعه فرمایید:
🆔@K_sheer_adab
🍃https://t.me/Kanon_sher_adb🍃
🍃خرد هر کجا گنجی آرد پدید
ز نام خدا سازد آن را کلید🍃
🔰کانون شعر و ادب دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی برگزار میکند:
📌سلسله جلسات شعرخوانی و نقد شعر:
✨با حضور شاعر فرهیخته :
جناب آقای سعید نسیمی✨
⏰زمان : چهارشنبه ها ۱۱:۳۰ الی ۱۳
📍محل برگزاری:چهارراه ولیعصر ، کوچه سعید ، به سمت خروجی شماره ۳مترو ، دانشکدۀ علوم و قرآن و حدیث ، اتاق ۲۰۱
♦️برای هماهنگی و عضویت به
🆔@K_sheer_adab
پیام دهید.
📣 حضور در این حلقه، برای عموم رایگان است.
🍃https://t.me/Kanon_sher_adb🍃
♦️📌ضمن سلام و احترام خدمت دانشجویان گرامی ،جلسه کانون شعر و ادب امروز ۹/۲۰تشکیل نخواهد شد ‼️
ناگزیر از سفرم، بی سرو سامان چون «باد»
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند؟! مگر میشود از خویش گریخت
«بال» تنها غم غربت به پرستوها داد
اینکه «مردم» نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟!
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
چشم بیهوده به آیینه شدن دوختهای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد
✍ فاضل نظری
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
زیر گردون طبع آزادی نوایی برنخاست
بسکه پستیداشت اینگنبد صدایی برنخاست
هرکه دیدیم از تعلق در طلسم سنگ بود
یک شرر آزادهای از خود جدایی برنخاست
عمر رفت و آه دردی از دل ما سر نزد
کاروان بگذشت و آواز درایی برنخاست
اینکه مینالیم عرض شکوهٔ بیدردیست
ورنه از ما نالهٔ درد آشنایی برنخاست
کشتی خود با خدا بسپار کز توفان یاس
عالمی شد غرق و دست ناخدایی برنخاست
در هجوم آباد ظلمت سایه پُر بی آبروست
مفت خود فهمید اگر اینجا همایی برنخاست
مفلسان را مایهٔ شهرت همان دست تهیست
تا به قید برگ بود از نی نوایی برنخاست
خوش نگونبختم که در محراب طاق ابروش
دیدهام را یک مژه دست دعایی برنخاست
دهر اگر غفلت رواج جهل باشد باک نیست
جلوهها بیرنگ بود آیینهرایی برنخاست
خاطر ما شکوهای از جور گردون سر نکرد
بارها بشکست و زین مینا صدایی برنخاست
گر زمین برخیزد از جا نقش پا افتاده است
زین طلسمعجز چونمن بیعصایی برنخاست
در هوای مقدمش بیدل به خاک انتظار
نقش پا گشتیم لیک آواز پایی برنخاست
✍بیدل دهلوی
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار
آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار
شعر خوانی سید حمیدرضا برقعی
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
فاطمه اسمش که می آمد زمان می ایستاد
برگ بر روی درختان هر خزان می ایستاد
هر زمان از راه می آمد رسول الله هم
محترم میداشتش از عمق جان می ایستاد
در حیاط خانه بی روبند اگر پا می گذاشت
شمس هم از شرم کنج آسمان می ایستاد
شأن زهرا اینکه آقای جوانان بهشت
روبروی او به جای سایه بان می ایستاد!
گر زیارت نامهی کوتاه او در آن نبود
بی گمان قلب مفاتیح الجنان میایستاد
وقت قامت بستن مردم موذن روی پاست
وقت قامت بستن زهرا اذان می ایستاد
من که حیرانم چرا محراب و منبر خم نشد
گر برای خطبه خواندن آنچنان می ایستاد
من نمیدانم چه شد اما روایت کرده اند
مادر ما این اواخر قد کمان می ایستاد
دست پایین آمد و افتاد زهرا بر زمین
کاش در این لحظه غمگین جهان می ایستاد
بر مزار بی چراغ مادر سادات کاش
لااقل ابری به عنوان نشان می ایستاد
✍سید محمدحسین حسینی
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را
تا خلق کند حوری انسانی خود را
ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد
بر خاک قدم های تو پیشانی خود را
هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر
مدیون تو هستند مسلمانی خود را
در بند غمت هر که اسیر است عزیز است
آزاد مکن یوسف زندانی خود را
چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم
یک روز ببینیم سلیمانی خود را
ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم
در روضه تو لحظه پایانی خود را
محشر همه فاطمیون چشم به راهند
از یاد مبر این همه قربانی خود را
✍ علی ذوالقدر
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
♦️📌ضمن سلام و احترام خدمت دانشجویان گرامی ،جلسه کانون شعر و ادب امروز ۹/۲۷ ساعت ۱۲برگزار خواهد شد ‼️
🍉یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن
و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا🍉
🎊 ویژه برنامه "جشن -شب - یلدا "🎊
✴️ کانون شعر و ادب دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی به مناسب «شب چله» یک دورهمی دوستانه و صمیمی را برگزار می کند :
✨✨همراه با برنامه های متنوع ✨✨
📌استند آپ کمدی
📌حافظ خوانی با گویش های محلی
📌پانتومیم
📌مسابقه همراه با جوایز
📌همراه با پذیرایی و ضیافت شام
📆تاریخ: پنج شنبه ۳۰ آذر
🕕ساعت ۱۹
🏢سالن همایش شهید ماموستا شیخ الاسلام دانشگاه مذاهب اسلامی
🔸جهت اعلام حضور و ثبت نام (به مبلغ ۱۰هزار تومان ) در این برنامه به لینک زیر مراجعه نمایید :
🔰https://kad.mazaheb.ac.ir/1362
📌مهلت ثبتنام: نهایتا تا ساعت ۱۰ روز چهارشنبه ۲۹ دیماه
🔹و جهت پیشنهاد و هرگونه همکاری به آیدی زیر مراجعه نمایید:
🆔@K_sheer_adab
♦️لازم به ذکر است که درصورت به حد نصاب نرسیدن میهمانان ، برنامه برگزار نخواهد شد ♦️
🌱منتظر همراهی و حضور گرم شما دوستان هستیم 🌱
نشانی ما در تلگرام / ایتا
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
که آخِری بود آخَر شبان یلدا را...
🍉 «جشن یلدا ۱۴۰۲» 🍉
🗓 - پنج شنبه ، ۳۰ آذر۱۴۰۲
📌- سالن شیخ الاسلام ماموستا
@K_sheer_adab
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🍃https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍃
📸 مراحل آماده سازی مقدمات برگزاری مراسم شب یلدا در سالن همایشهای دانشگاه با حضور دانشجویان🍃
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb
🍉جشن شب یلدا 🍉
🌱به میزبانی کانون شعر و ادب
دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی
🌱 و به همت دانشجویان این دانشگاه
🌱و با همکاری مسئولین و معاونین فرهنگی و دانشجویی دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی
🍃با تشکر از همه عزیزان و بزرگوارانی که پیوسته در برگزاری این برنامه مارا یاری کردند🍃
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb
🍁🍁🍁از جمله برنامه های این برنامه :
✨ _ آشنایی با پیشینه یلدا و حافظ خوانی توسط جناب اقای دکتر عارفی
✨ _ توزیع فال حافظ بین میهمانان
✨_ شعر خوانی توسط دانشجویان
با گویش های محلی
✨_ حافظ خوانی خانم ملورین موحدی ۷ساله
✨-و خنداننده توسط دانشجوی دانشگاه جناب آقای کردوئی
🍂https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
16.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉تزئین سالن و آماده سازی پک ها خوراکی جهت پذیرایی از میهمانان یلدا🍉
🍂https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
19.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉"یلدای 1402"🍉
🌱به میزبانی کانون شعر و ادب دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی 🌱
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلدا ست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
🔹نشانی ما در تلگرام و ایتا :
🍂https://t.me/Kanon_sher_adb🍂
🍂https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
#زادروز_نویسنده
چهارم دی ماه
#احمد_محمود
زندگی می گذرد و هر کس سهمی از عمر دارد، تا آنجا که از دست برآید باید چنان زندگی کرد که تلخ نباشد و برای دیگران هم تلخی نیاورد، که زندگی همه اش شوخی است!
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
#زادروز_نویسنده
چهارم دی ماه
#احمد_محمود یا #احمد_اعطا
نویسنده
#زندگینامه
احمد اعطا در چهارم دی سال 1310 در شهر اهواز از پدر و مادری اهل دزفول به دنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلاتش به دانشکدهٔ افسری رفت اما بعد از مدتی در طی کودتای 28 مرداد سال 1332 اعطا جزو آن دسته از افراد ارتش قرار گرفت که توسط کودتاچیان بازداشت شدند. از افراد بازداشتی خواسته شد که یک توبه نامه امضا کنند، خیلی از افراد به این کار تن دادند، اما اعطا آنرا امضا نکرد و به همین دلیل مدتی از عمر خود را در زندان و سپس تبعید گذراند. ناراحتی ریوی که بعد ها باعت مرگ او شد یک یادگاری از همین دوران بود.
اعطا در سال 1333 نخستین داستان کوتاهش را تحت عنوان «صبح می شود» در مجلهی امید ایران منتشر کرد و نام هنری «احمد محمود» را برای خود برگزید، محمود اولین مجموعه ی داستانش را با سرمایه ی شخصی در سال 1336 به چاپ رساند. فضای داستان های محمود تاثیر گرفته از زندگی مردم خوزستان و به ویژه مردم شهر دزفول است به عنوان نمونه در داستان های «همسایه ها» و «مدار صفر درجه» واژگان و حتی جملاتی به گویش دزفولی به چشم می خورد.
معروفترین کتاب احمد محمود" همسایه ها" نام دارد او نگارش این اثر را در سال 1342 آغاز کرد و سه سال بعد در سال 1345 آنرا به پایان رساند اما به دلایلی چاپ این اثر تا سال 1353 به تعویق افتاد و سرانجام در سال 1353 با تلاش های«ابراهیم یونسی» این کتاب توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ رسید و با اقبال عمومی مواجه شد، اما متاسفانه به دلایل سیاسی و اینکه موضوع داستان در مورد وقایع کودتای 28 مرداد بود، این امر موجب گشت که دولت وقت تا سال 1357 از چاپ مجدد آن جلوگیری به عمل آورد. این کتاب یکی از پر تیراژترین رمان ها به زمان فارسی است که به زبان های روسی، آلمانی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.
محمود پس از انقلاب نیز همچنان به نگارش آثار ارزشمند خود ادامه داد که از مهمترین آنها می توان به «درخت انجیر معابد» اشاره کرد که این کتاب برنده ی جایزه داستان نویسی هوشنگ گلشیری شد. سرانجام احمد محمود در سن هفتاد سالگی به دلیل بیماری ریوی در دوازدهم مهر سال 1381 در تهران از دنیا رفت.
برخی از #آثار
مول، 1336
دریا هنوز آرام است، 1339
بیهودگی، 1341
غریبهها، 1351
همسایهها(رمان) ، 1353
داستان یک شهر (رمان)، 1358
زمین سوخته(رمان) ، 1361
دیدار، 1369
قصه آشنا، 1370
مدار صفر درجه، 1372
درخت انجیر معابد، 1379
متن از #لیلا_دلارستاقی
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
#یک_قاچ_کتاب 🍉
متکا را می گذارم و دراز می کشم. صورتم را به قالیچه می مالم. دلم می خواهد گریه کنم. متکای مادرم است. گونه هام را تو متکا فرو می کنم و بو می کشم. بغض دارد خفه ام می کند. کافی است کسی صدام کند و بام حرف بزند که گریه سر بدهم. هیچ وقت اینقدر دلم نازک نبوده است. انگار گیس مادرم پخش شده است رو متکا. انگار پدرم رو قالیچه نشسته است و سیگار می پیچد. صدای غمناک پدرم را می شنوم. از دور دست ها، از بن چاه.
#همسایه_ها
#احمد_محمود
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
به اسمِ فاطمه لطفاً مرا صدا نَکنید
که اسمِ فاطمه زیبنده ی فقط، زهراست
درونِ خانه ی حیدر اگر چه آمده ام
کنیزِ فاطمه ام، چون مقامِ او، والاست
مرا به یُمنِ وجودِ چهار فرزندم
عِجالتاً فقط اُم البَنین صدا بکنید
شده ست حاجتم اینکه فدایتان باشم
برای حاجت من خواهشاً دعا بکنید
خدا کُنَد که در این با شما به سَر بُردَن
به قَدرِ ارزنی از دردتان دَوا بکنَم
میانِ غربتتان در کنارتان باشم
برای غربتتان جانِ خود، فدا بکنَم
پسر بزرگ نکردَم مگر به این علت
که هر چهار، شوَند عاشقانه مستِ شما
نیامده به جهان بی دلیل عباسم
که آمده ست، که باشد، عصای دستِ شما
به بچه های خودم یاد داده ام این را
که دست و سَر بدهند از شما جدا نَشَوَند
به هر چهار پسر گفته ام که مَدیونند
اگر که جزوِ شهیدانِ کربلا نَشَوَند
هر آنچه دارم از این روزگارِ پُر مِحنَت
به کف گرفته ام آری، فقط برای حسین
تمامِ هستیِ اُم البنین ابلفضل است
تمامِ هستیِ اُم البنین فدای حسین
✍وحید اشجع
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
🎊جشن ولادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
📆 دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲
⏰ ساعت ۱۹
برادران/خواهران
💠 هیئت آل یاسین
📍 نمازخانه واحد مرکزی دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی
🔸در برکت هیئت سهیم باشیم🔸
شماره کارت جهت واریز کمک های نقدی:
6037998276130134
بنام محمد مهدی صندوق سازان
🌐@heyat_aleyasin
با سلام خدمت همراهان کانون شعر و ادب ، فردا جلسه ما طبق روال هرهفته ساعت ۱۱/۳۰در کلاس ۲۰۱برگزار خواهد شد 🌹🌹🌹🌹
19.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 میلاد حضرت زهرا(س)
💐از لحظهای که چشم وا کردم
💐در چشمهایم زل زد و خندید
🎙صابر خراسانی
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
هوای تازه ای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم هل اتی از نور اعطیناک روشن بود
نگو جای زنی در خانه لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنه ی ادراک خالی بود
عروس خانه نهج البلاغه ،مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
همان نوری که می بخشید بر شب های دنیا نور
همان صبحی که می تابید تا همسایه های دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیة الحورا که بر انسان شرافت داد
علیمه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
شکوه لیلة القدر است و ام الانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش و ما ادراک ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورهی معصومه ناموس خدا بوده
تواضع شاخه ای پر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانه داری را شرافت داد اینگونه
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
علی مظلوم اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
علی را کاشفالهم کاشف الغم ؛عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم،مرهم؛عشق زهرا بود
خلاصه! حُسن های عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانه نور است و نورش حضرت زهراست
چراغ آسمان ها چادر شب زنده دارش بود
خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود
اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر می گرد
دوباره چادر شب زنده دارش را به سر می کرد
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشه ها از صبح صادق بود
اگر گهواره جنبان حسینش می شود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
اگر که آب و آیینهست، پس روشنگری دارد
اگر امالجهاد است این! جهادی حیدری دارد
نیافتاد از قنوتش یک نفس الجار ثم الدار
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه های ثار
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوه های مستجابش حاج قاسم بود
✍حاج رحمان نوازنی
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐