📸 مراحل آماده سازی مقدمات برگزاری مراسم شب یلدا در سالن همایشهای دانشگاه با حضور دانشجویان🍃
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb
🍉جشن شب یلدا 🍉
🌱به میزبانی کانون شعر و ادب
دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی
🌱 و به همت دانشجویان این دانشگاه
🌱و با همکاری مسئولین و معاونین فرهنگی و دانشجویی دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی
🍃با تشکر از همه عزیزان و بزرگوارانی که پیوسته در برگزاری این برنامه مارا یاری کردند🍃
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb
🍁🍁🍁از جمله برنامه های این برنامه :
✨ _ آشنایی با پیشینه یلدا و حافظ خوانی توسط جناب اقای دکتر عارفی
✨ _ توزیع فال حافظ بین میهمانان
✨_ شعر خوانی توسط دانشجویان
با گویش های محلی
✨_ حافظ خوانی خانم ملورین موحدی ۷ساله
✨-و خنداننده توسط دانشجوی دانشگاه جناب آقای کردوئی
🍂https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
16.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉تزئین سالن و آماده سازی پک ها خوراکی جهت پذیرایی از میهمانان یلدا🍉
🍂https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
19.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉"یلدای 1402"🍉
🌱به میزبانی کانون شعر و ادب دانشگاه بین المللی مذاهب اسلامی 🌱
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلدا ست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
🔹نشانی ما در تلگرام و ایتا :
🍂https://t.me/Kanon_sher_adb🍂
🍂https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
#زادروز_نویسنده
چهارم دی ماه
#احمد_محمود
زندگی می گذرد و هر کس سهمی از عمر دارد، تا آنجا که از دست برآید باید چنان زندگی کرد که تلخ نباشد و برای دیگران هم تلخی نیاورد، که زندگی همه اش شوخی است!
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
#زادروز_نویسنده
چهارم دی ماه
#احمد_محمود یا #احمد_اعطا
نویسنده
#زندگینامه
احمد اعطا در چهارم دی سال 1310 در شهر اهواز از پدر و مادری اهل دزفول به دنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلاتش به دانشکدهٔ افسری رفت اما بعد از مدتی در طی کودتای 28 مرداد سال 1332 اعطا جزو آن دسته از افراد ارتش قرار گرفت که توسط کودتاچیان بازداشت شدند. از افراد بازداشتی خواسته شد که یک توبه نامه امضا کنند، خیلی از افراد به این کار تن دادند، اما اعطا آنرا امضا نکرد و به همین دلیل مدتی از عمر خود را در زندان و سپس تبعید گذراند. ناراحتی ریوی که بعد ها باعت مرگ او شد یک یادگاری از همین دوران بود.
اعطا در سال 1333 نخستین داستان کوتاهش را تحت عنوان «صبح می شود» در مجلهی امید ایران منتشر کرد و نام هنری «احمد محمود» را برای خود برگزید، محمود اولین مجموعه ی داستانش را با سرمایه ی شخصی در سال 1336 به چاپ رساند. فضای داستان های محمود تاثیر گرفته از زندگی مردم خوزستان و به ویژه مردم شهر دزفول است به عنوان نمونه در داستان های «همسایه ها» و «مدار صفر درجه» واژگان و حتی جملاتی به گویش دزفولی به چشم می خورد.
معروفترین کتاب احمد محمود" همسایه ها" نام دارد او نگارش این اثر را در سال 1342 آغاز کرد و سه سال بعد در سال 1345 آنرا به پایان رساند اما به دلایلی چاپ این اثر تا سال 1353 به تعویق افتاد و سرانجام در سال 1353 با تلاش های«ابراهیم یونسی» این کتاب توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ رسید و با اقبال عمومی مواجه شد، اما متاسفانه به دلایل سیاسی و اینکه موضوع داستان در مورد وقایع کودتای 28 مرداد بود، این امر موجب گشت که دولت وقت تا سال 1357 از چاپ مجدد آن جلوگیری به عمل آورد. این کتاب یکی از پر تیراژترین رمان ها به زمان فارسی است که به زبان های روسی، آلمانی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.
محمود پس از انقلاب نیز همچنان به نگارش آثار ارزشمند خود ادامه داد که از مهمترین آنها می توان به «درخت انجیر معابد» اشاره کرد که این کتاب برنده ی جایزه داستان نویسی هوشنگ گلشیری شد. سرانجام احمد محمود در سن هفتاد سالگی به دلیل بیماری ریوی در دوازدهم مهر سال 1381 در تهران از دنیا رفت.
برخی از #آثار
مول، 1336
دریا هنوز آرام است، 1339
بیهودگی، 1341
غریبهها، 1351
همسایهها(رمان) ، 1353
داستان یک شهر (رمان)، 1358
زمین سوخته(رمان) ، 1361
دیدار، 1369
قصه آشنا، 1370
مدار صفر درجه، 1372
درخت انجیر معابد، 1379
متن از #لیلا_دلارستاقی
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
#یک_قاچ_کتاب 🍉
متکا را می گذارم و دراز می کشم. صورتم را به قالیچه می مالم. دلم می خواهد گریه کنم. متکای مادرم است. گونه هام را تو متکا فرو می کنم و بو می کشم. بغض دارد خفه ام می کند. کافی است کسی صدام کند و بام حرف بزند که گریه سر بدهم. هیچ وقت اینقدر دلم نازک نبوده است. انگار گیس مادرم پخش شده است رو متکا. انگار پدرم رو قالیچه نشسته است و سیگار می پیچد. صدای غمناک پدرم را می شنوم. از دور دست ها، از بن چاه.
#همسایه_ها
#احمد_محمود
https://eitaa.com/Kanon_sher_adb🍂
به اسمِ فاطمه لطفاً مرا صدا نَکنید
که اسمِ فاطمه زیبنده ی فقط، زهراست
درونِ خانه ی حیدر اگر چه آمده ام
کنیزِ فاطمه ام، چون مقامِ او، والاست
مرا به یُمنِ وجودِ چهار فرزندم
عِجالتاً فقط اُم البَنین صدا بکنید
شده ست حاجتم اینکه فدایتان باشم
برای حاجت من خواهشاً دعا بکنید
خدا کُنَد که در این با شما به سَر بُردَن
به قَدرِ ارزنی از دردتان دَوا بکنَم
میانِ غربتتان در کنارتان باشم
برای غربتتان جانِ خود، فدا بکنَم
پسر بزرگ نکردَم مگر به این علت
که هر چهار، شوَند عاشقانه مستِ شما
نیامده به جهان بی دلیل عباسم
که آمده ست، که باشد، عصای دستِ شما
به بچه های خودم یاد داده ام این را
که دست و سَر بدهند از شما جدا نَشَوَند
به هر چهار پسر گفته ام که مَدیونند
اگر که جزوِ شهیدانِ کربلا نَشَوَند
هر آنچه دارم از این روزگارِ پُر مِحنَت
به کف گرفته ام آری، فقط برای حسین
تمامِ هستیِ اُم البنین ابلفضل است
تمامِ هستیِ اُم البنین فدای حسین
✍وحید اشجع
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
@Kanon_sher_adb
࿐჻ᭂ✍჻ᭂ࿐
🎊جشن ولادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
📆 دوشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۲
⏰ ساعت ۱۹
برادران/خواهران
💠 هیئت آل یاسین
📍 نمازخانه واحد مرکزی دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی
🔸در برکت هیئت سهیم باشیم🔸
شماره کارت جهت واریز کمک های نقدی:
6037998276130134
بنام محمد مهدی صندوق سازان
🌐@heyat_aleyasin