eitaa logo
کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد
41 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2هزار ویدیو
412 فایل
{{ بِـسْـــمِ الله الـرَّحْـمَٰـنِ الـرَّحِـیــم }} کانون وابسته به واحد فرهنگی-تبلیغی مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد بوده و زیر نظر آن فعالیت می کند. {{ اَللَّهُمَّ‌ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ }} آیدی ادمین کانال)): 🆔 @Z535774
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 📣 دوره نازک دوزی 1(دومین دوره) ✅ آموزش کار باچرخ خیاطی و پارچه شناسی ✅ آموزش رفع عیوب احتمالی در چرخ خیاطی ✅آموزش دوخت های اولیه و پرکاربرد ✅ آموزش سرفصلهای اولیه نازک دوزی 🍱 جلسات رفع اشکال به صورت حضوری با مربی باسابقه عرصه طراحی و دوخت؛ سرکارخانم شادکام 🔖اعطای گواهی پایان دوره 💳 هزینه دوره با 90درصدی: فقط 50 هزار تومان 📝 کسب اطلاعات بیشتر: 05132008825 (8 الی 14، همه روزه) 05133411210 (10الی 12، روزهای زوج) ⏳ مهلت ثبت نام: 1400/5/15 🗓 آغاز دوره: 1400/5/16 🔗لینک ثبت نام:👇 https://edu.lms2.hozehkh.com/course/16171 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ☑️کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد 🆔 @Kanoon99HT 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره بقره آیه: 1⃣2⃣2⃣ ☑️کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد 🆔 @Kanoon99HT 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
✨حضرت محمد ﷺ فرمودند:  كسي كه می خواهد زندگي و مرگش همانند من باشد و در بهشت جاودانه ای كه پروردگارم به من وعده كرده، ساكن شود، ولايت علی بن ابی طالب(ع) را انتخاب كند، زيرا او هرگز شما را از راه هدايت بيرون نبرده، به گمراهی نمی‌كشاند.✨ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ☑️کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد 🆔 @Kanoon99HT 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 روحاني شهيد احمدرضا ☀️ تولد: ۱ فروردین ۱۳۴۹ 🥀 شهادت: ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ 🔸 سمت: اطلاعات عملیات 🌺 محل شهادت: ماووت 💐 گلزار مطهر: بجنورد، اسفیدان •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ☑️کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد 🆔 @Kanoon99HT 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🥀 شهید احمدرضا ترکانلو 🍁 دراول فروردین سال هزار و سیصد و چهل و نه در یکی از روستاهای بجنورد استان خراسان شمالی به نام اسفیدان در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. 🍁 در هفت سالگی راهی دبستان شد در همان سال دچار سانحه سوختگی شدیدی شد که مدتها در بیمارستان بستری شد و پس از بهبود دوباره ادامه تحصیل داد. 🍁 در همان دوران کودکی بیداری اندیشه او را فرا گرفت با کمک وترغیب پدر و مادر او علاوه بر تحصیل به کار قالی بافی نیز مشغول شد. 🍁 عشق و علاقه وی به آداب دینی و مذهبی مشوق حضور او در حوزه ی علمیه شد، کنجکاوی و علاقه وی به دانستن اوضاع سیاسی از همان دوران در وی نمایان بود. 🍁 در همین راستا از ابتدا با جریانات انقلابی همگام شد و با آغاز جنگ تحمیلی وجودش در فراغ حضور در این صحنه نبرد می سوخت تا اینکه حدودا سن او اجازه داد تا بتواند در جبهه کنار هزاران هزار پاک باخته همدوش آنها به جهاد عظیم بپردازد. 🍁 او در بسیج مستضعفین حاضر گشته و از آنجا در تاریخ ۱ آذر ۶۶ به جبهه حق علیه باطل روانه شد و پس از مجاهدت چند ماهه در ۲۹ اسفند ماه ۱۳۶۶ به آرزوی دیرینه اش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل گشت. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 ☑️کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد 🆔 @Kanoon99HT 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🎤 راوی: یحیی علوی فرد، دوست شهید 🍁 سال ۶۶ با شهید ترکانلو آشنا شدم، حدود هفت، هشت ماه با ایشان هم حجره بودیم، یعنی بدو ورودم به حوزه علمیه امام صادق(ع) با ایشان هم حجره بودم و دوستان دیگر از جمله آقای محمدزاده،آ قای یغموری و آقای هاشمی هم با ما هم حجره بودند. 🍁 سال ۶۶ که من وارد حوزه شدم ایشان حدودا چهار سال قبل از ما وارد حوزه شده بود و مقطع تحصیل ایشان حدودا پایه پنج فعلی حوزه بود. 🍁 شهید با سایر دوستان یک تفاوت منحصر به فردی داشت و آن اینکه، بسیار خون گرم بود و با تمام طلبه ها برخورد خیلی صمیمانه ای داشت و نیز خیلی شوخ طبع بود 🍁 وقتی خودم غم و غصه ای داشتم و به پیش شهید ترکانلو می آمدم غم و غصه های یم را فراموش می کردم شوخ طبع بود و غصه ها را سهل می گرفت، تحمل خیلی بالایی داشت و مشکلات زندگی نمی توانست خیلی به او فشار بیاورد، اما همانقدری که شوخ طبع بود در مقابل عقاید انحرافی برخورد جدی می کردند و به بحث و مناظره می نشستند. 🍁 گاهی وقت ها حرفی پیش می آمد و ایشان تا قضیه را روشن نمی کردند یا خودشان قانع نمی شدند بحث را رها نمی کردند. 🍁 اگر مسائلی که مربوط به خودش بود و از دیگران سر می زد خیلی عصبانی نمی شدند و با شوخی یک جوری حل اش می کردند و یکی دو تا جمله خنده دار می گفتند و قضیه را فیصله می دادند ولی وقتی مربوط به اعتقادات بود خیلی حساس می شدند و قضیه را تا حل نمی شد رها نمی کردند، مخصو صا اگر طرف مقابلش طلبه می بود، می گفتند ما که طلبه هستیم اگر وارد جامعه شدیم و به مسائل دینی به راحتی خدشه وارد کردیم مردم عادی خیلی راحت تر این کار را انجام می دهد در آن صورت حرف ما طلبه ها را قبول نخواهند کرد. 🍁 بدون دلیل و منطقی نه چیزی را قبول می کردند و نه رد می کردند روی این حساب می آمدند قضیه را خیلی بحث می کردند و اگر حل نمی شد به اساتید و افرادی که آگاهی داشتند مراجعه می کردند تا اینکه قضیه برای خودش و دیگران روشن بشود ولی اگر می دانست مقرضانه است رفتارش فرق می کرد. 🍁 در همین رابطه یادم می آید یک بار برخورد بدی هم پیش آمد، آن دفعه بحث ولایت فقیه و جبهه و جنگ بود یکی از دوستان که طلبه بود و بعدها از حوزه رفت یعنی کسی بود که روحیه طلبه گی نداشت و شاید نمی توانست توی حوزه ادامه تحصیل بدهد، شخصی بود که خیلی مقرضانه بحث می کرد و اعصاب بچه ها را خورد می کرد حرفهایی هم که می زد دلیل خاصی حتی برای خودش نداشت.و آن بار که بحث ولایت فقیه بود شهید ترکانلو با ایشان برخورد فیزیکی کردند که دیگر این چیزها بیان نشود چون طلبه های جدیدی آمده بودند و ما هم سال اولی بودیم و خیلی در ما تاثیر می گذاشت و این شهید هم این چیزها را می فهمید و از نظر درسی بالاترین گروه درسی در مدرسه امام صادق(ع) داشتند. 🍁 من احساس می کنم ایشان خیلی احساس تکلیف می کرد، البته چند تن دیگر از رفقا هم بودند که بعضی ها جانباز شدند مثل آقای امینی و یکی دیگر از دوستان که اطلاعی از سر نوشت ایشان ندارم و جناب آقای وطن دوست که بخاطر مشکل شیمیایی نتوانستند ادامه تحصیل بدهند و از ایشان هم اطلاعی ندارم. 🍁 بیشتر فعالیت های شهید در امور مذهبی در حوزه علمیه محدود می شد برنامه هایی که اغلب طلبه ها حضور داشتند و در خارج از حوزه علمیه در نماز جماعت، دعای کمیل، دعای ندبه محل شرکت می نمودند. 🍁 در زمان انقلاب سن کمی داشتند و فعالیت چندانی نداشتند اما بعد از انقلاب فعالیت های چشمگیری داشتند، از روحیه ی مذهبی بسیار بالایی برخوردار بودند به من که خودم فرزند شهید بودن احترام خاصی قائل بود با اینکه هم سن بودیم و شاید هم من کمی از ایشان کم سن و سال تر بودم ولی خیلی به من احترام می گذاشت، یادم می آید یک بار از دستم خیلی ناراحت و عصبانی شده بود پیشم آمد و گفت اگر فرزند شهید نبودی می دانستم چه بر خوردی با شما داشته باشم، سر آن مسئله بخاطر احترام به شهید و مقام شهادت خطای مرا بخشید، ایشان به شهادت خیلی اهمیت می دادند و همیشه آرزوی شهادت در راه خدا را داشتند. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️