eitaa logo
شهدای کربلای خان طومان
570 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
86 فایل
کانال شهدایی، جهادی، اجتماعی، سیاسی عنایات شهدا در زندگی تون😍 فعالیت (جهادی،فرهنگی،مطالبه گری و..) به نیابت از شهدا @khadem_Sayed_Ali خادم جهادی: @talabejahadi کمک مومنانه: @Zynabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چقدر این فرمایش شهید سلیمانی تحولات و رخدادهاي این روزها را به خوبی تبیین می‌کند. 🔹هر وقت داشتید از اخبار ریز و درشت منطقه، دچار سردرگمی و خدایی نکرده دلهره می شدید این ۳۰ ثانیه را ببینید... 🔹ما در آستانه فروپاشی از درون این غده سرطانی هستیم. مابقی رخدادها از جمله شهادت ها،ویرانی ها،جنایات،هزینه ها و...حاشیه بر این اصل در حال وقوع است. https://eitaa.com/KarbalaKhanTuman
خدایا ...! مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرتِ عقل توجیه‌ شان می‌ کنم ببخش ....
قرآن نبض تپنده رمضان امسال رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان فرمودند: رواج قرآن در ماه رمضان امسال خیلی خرسند کننده بود. برنامه تلویزیونی محفل، زندگی با آیه ها، جشن بزرگ قرآنی در ورزشگاه آزادی و تنوع و گستردگی جز خوانی های قرآن مهم‌ترین اتفاقاتی بود که رمضان امسال را تبدیل یک سال متفاوت و درخشان در حوزه قرآن کریم کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 مارا مدافعان حرم آفریده‌اند 💢گرامی باد سالروز عروج ۳مدافع‌حرم مازندرانی که ۱۳۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت رسیدند. 🌷شهید 🌷شهید 🌷شهید 🌹کنگره بزرگداشت ۱۰۴۰۰ شهید استان مازندران: 🌐 @jangderang_ir
📎 اختصاصی خط یاسر / نقشه موقعیت شهر خانطومان نسبت به حلب... 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
📎 اختصاصی خط یاسر / موقعیت خطوط پدافندی نسبت به شهر خانطومان... 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
🔖قسمت چهارم/ ۲۱ فروردین بعد از نماز صبح پست نگهبانی بعضی از بچه ها که تمام شد از شدت خستگی با همان لباس و پوتین کنار سنگر که پتو پهن کرده بودندخوابیدند . صبح از شدت گرما دیگر نتوانستند و بیدار شدند. بعد از بیدار شدن بچه ها متوجه شدیم یکی از نیروها که وقتی دنبال موضع ای برای شلیک قناسه میگشت پایش روی میله آهنی رفته ومیله به شدّت به صورت او اصابت کرده و زخمی می شود. همکارانی که شب گذشته در خط بودند با آمدن ویکی دیگر از بچه های گردان خط را به آنها تحویل داده وبه عقب برگشتند تا کمی استراحت کنند یا اگر امکانش فراهم شد تماسی با خانواده بگیرند. تا برگشتند به شهر دستور رسید فورا آماده شویم چون در خط تحرکات زیادی مشاهده شده است،بلافاصله تمامی نیروهایی که در عقبه و شهر بودند به سمت خط حرکت کردند. 📍صدای حسین بواس توی بیسیم میامد که می‌گفت حجم آتش دشمن خیلی زیاد است یه کاری بکنید. به نزدیکی خط و منطقه ۱۵۰۰(منطقه امنی که از خط فاصله دارد و در تیر دشمن نیست و نیرو ها برای تهیه غذا و مهمات به آنجا مراجعه می کنند)که رسیدند مشاهده کردند نیرو های سوری که برای ساخت سنگر آمده اند برای در امان ماندن از کپسول جهنمی درحال فرار هستند (یک نوع موشک دست ساز تروریست ها که با کپسول ۱۱کیلویی ساخته میشود ) که از آسمان می‌بارد هست که مبادا کنارشان اصابت کند . 💔در همان حال بچه ها فهمیدند امروز روز سختی در پیش دارند. به خط که رسیدند فرمانده خط بچه هارو به سه قسمت تقسیم کرد و هر کدام با سرعت به سنگر مربوطه رفتند. بچه های فاطمیونی که در خط بودند هرکدام در سنگرشان پناه گرفته بودند تا حالا چنین وضعیتی ندیده بودیم از آسمان خمپاره و کپسول جهنمی مثل باران میبارید و بچه ها با هر صدا خودشان را به داخل سنگر پرت میکردند تا آسیب نبینن. کل شهر زیر آتش سنگین تروریست ها بود حدود ساعت ۱۳نماز را نیروها نشسته خواندند و ناهار رسید در آن گیر و دار چیزی از گلوی کسی پایین نمیرفت چون هر لحظه ممکن بود کپسول جهنمی یا خمپاره کنارت اصابت کند . تروریست ها هم عقبه و هم جلوی شهر را میزدند تا پشتیبانی به ما نرسد در همان لحظه دیدیم که کپسولی به انتهای کانال که به نونی معروف بود خورد و احساس کردیم بچه هارا زدند، در همان لحظه بیسیم زدند که بیایید و بچه ها را ببرید به نونی که رسیدیم دیدیم یکی از بچه های ما کنار یک پیکری ایستاده فک کردیم ان شخص شهید شده ولی پتو را که کنار زدیم دیدیم زنده است ولی ... 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌در ساعاتِ پایانی ماه مبارك رمضان، ۶تن از نیروهای انتظامی در حمله تروریستی در شهرستان سیب سوران سیستان بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند... 🔖بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!
شهدای کربلای خان طومان
🔖قسمت چهارم/ ۲۱ فروردین بعد از نماز صبح پست نگهبانی بعضی از بچه ها که تمام شد از شدت خستگی با هما
🔖قسمت چهارم/۲۱ فروردین «بخش دوم» از بچه ها سراغ حسین بواس را گرفتم اطلاعی نداشتند از کنار بشکه ها به پایین که نگاه کردم دیدم حسین به پشت افتاده احتمال دادم شهید شده بعد از اوردن پیکر یکی از بچه ها که به شدت زخمی شده بود بچه ها برگشتند تا پیکر حسین بواس را هم بیاورند در مسیر که در حال انتقال پیکر یکی از همکاران بودم داشت وصیت میکرد که مراقب دخترم باشید ما سعی داشتیم اورا آرام کنیم در راه توی دلم میگفتم انشالله سوییچ روی ماشین باشد که خداروشکر بود و نشستم و روشن کردم چند نفر از بچه ها خودشان را پیاده برای کمک به ما رسانده بودند و به انها نشان دادیم که بچه ها کجا هستند حرکت کردیم و رفتیم به بهداری که رسیدیم نگران حسین بودم و سریع برگشتم به خط که رسیدیم همچنان آتش دشمن سنگین بود خودم را سعی داشتم به کانال برسانم ولی انقدر آتش دشمن سنگین بود کار سخت بود خداروشکر رسیدم به خط و بچه هارا دیدم که گفتند حسین شهید شده است بچه ها با سختی زیاد پیکر آن را کشانده بودند تا به دست تروریست ها نیافتد دشمن حمله زمینی خود را شروع کرده بود بدن حسین داخل پتو بود سعی کردم به پشت برگردانم و ببرم که سخت بود و باید داخل برانکارد میزاشتیم و میبردیم در راه دلم برای محمد جواد پسر حسین بواس دلم سوخت و بچه ای هم در راه داشت به ماشین که رسیدیم پیکر حسین را پشت گذاشتیم در همان لحظه خمپاره ای به سمت ما می امد که سریع خیز رفتیم که خمپاره به فاصله ۴ ۵ متری ماشین اصابت کرد به طوری که کل شیشه های ماشین خورد شد...