eitaa logo
شهدای کربلای خان طومان
559 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
80 فایل
کانال شهدایی، جهادی، اجتماعی، سیاسی عنایات شهدا در زندگی تون😍 فعالیت (جهادی،فرهنگی،مطالبه گری و..) به نیابت از شهدا @khadem_Sayed_Ali خادم جهادی: @talabejahadi کمک مومنانه: @Zynabi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام مدتی بودکه دوست داشتم باشهیدی انس بگیرم اخه میگن وقتی ازخدا چیزی میخوای یه واسطه که خداقبولش داشته باشه داشته باش😊 چند هفته پیش سالگرد شهدای خانطومان بود واون شب روایتی از شهدای خانطومان گوش کردم و کلی دلم شکست وگریه کردم... شب بعدش خوابی دیدم خواب دیدم دوتا سگ دارن دنبالم میکنن داشتم ازترس فرار میکردم اونقد دویدم ک یهو پام به لباسی ک یزره اش ازخاک بیرون زده بود گیرکرد وزمین خوردم ... لباس رو باکنجکاوی برداشتم و دیدم روی لباس یه اتیکت هست ونوشته ... تااسم رو دیدم ولباس رو یهو اون دتا سگ وحشی برگشتن و دیگه دنبالم نکردن درکل خواب عجیبی بود چون من اسم این شهیدم نشنیده بودم اخه... رفتم گوگل اسم شهید رو زدم ببینم اصن واقعی یانه؟ دیدم اومد شهید علی عابدینی یکی ازشهدای خانطومان... شد راهنمای من این شهید.. هرشب ک دلم میگیره باهاشون حرف میزنم😭 همه اعمال وزیارت هامون به نیابت ازشهید قرار دادم چون میدونم شهدا خوب یاد دارن جبران کنن... درست یه هفته بعد یکی ازدوستام مادرشهید رو دیدن وباهاشون اشناشدن منم گفتم به مادرشهید بگید که برای عاقبت بخیری ام خیلی دعاکنن... «پهلوون های محلّه رفتن وازشون مونده یه کوله بارِ خاطرات.. اوناکه جاشون بهشته اما... 🕊طول عمر مادراشون صلوات🕊» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام مدتی بودکه دوست داشتم باشهیدی انس بگیرم اخه میگن وقتی ازخدا چیزی میخوای یه واسطه که خداقبولش داشته باشه داشته باش😊 چند هفته پیش سالگرد شهدای خانطومان بود واون شب روایتی از شهدای خانطومان گوش کردم و کلی دلم شکست وگریه کردم... شب بعدش خوابی دیدم خواب دیدم دوتا سگ دارن دنبالم میکنن داشتم ازترس فرار میکردم اونقد دویدم ک یهو پام به لباسی ک یزره اش ازخاک بیرون زده بود گیرکرد وزمین خوردم ... لباس رو باکنجکاوی برداشتم و دیدم روی لباس یه اتیکت هست ونوشته ... تااسم رو دیدم ولباس رو یهو اون دتا سگ وحشی برگشتن و دیگه دنبالم نکردن درکل خواب عجیبی بود چون من اسم این شهیدم نشنیده بودم اخه... رفتم گوگل اسم شهید رو زدم ببینم اصن واقعی یانه؟ دیدم اومد شهید علی عابدینی یکی ازشهدای خانطومان... شد راهنمای من این شهید.. هرشب ک دلم میگیره باهاشون حرف میزنم😭 همه اعمال وزیارت هامون به نیابت ازشهید قرار دادم چون میدونم شهدا خوب یاد دارن جبران کنن... درست یه هفته بعد یکی ازدوستام مادرشهید رو دیدن وباهاشون اشناشدن منم گفتم به مادرشهید بگید که برای عاقبت بخیری ام خیلی دعاکنن... «پهلوون های محلّه رفتن وازشون مونده یه کوله بارِ خاطرات.. اوناکه جاشون بهشته اما... 🕊طول عمر مادراشون صلوات🕊» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام مدتی بودکه دوست داشتم باشهیدی انس بگیرم اخه میگن وقتی ازخدا چیزی میخوای یه واسطه که خداقبولش داشته باشه داشته باش😊 چند هفته پیش سالگرد شهدای خانطومان بود واون شب روایتی از شهدای خانطومان گوش کردم و کلی دلم شکست وگریه کردم... شب بعدش خوابی دیدم خواب دیدم دوتا سگ دارن دنبالم میکنن داشتم ازترس فرار میکردم اونقد دویدم ک یهو پام به لباسی ک یزره اش ازخاک بیرون زده بود گیرکرد وزمین خوردم ... لباس رو باکنجکاوی برداشتم و دیدم روی لباس یه اتیکت هست ونوشته ... تااسم رو دیدم ولباس رو یهو اون دتا سگ وحشی برگشتن و دیگه دنبالم نکردن درکل خواب عجیبی بود چون من اسم این شهیدم نشنیده بودم اخه... رفتم گوگل اسم شهید رو زدم ببینم اصن واقعی یانه؟ دیدم اومد شهید علی عابدینی یکی ازشهدای خانطومان... شد راهنمای من این شهید.. هرشب ک دلم میگیره باهاشون حرف میزنم😭 همه اعمال وزیارت هامون به نیابت ازشهید قرار دادم چون میدونم شهدا خوب یاد دارن جبران کنن... درست یه هفته بعد یکی ازدوستام مادرشهید رو دیدن وباهاشون اشناشدن منم گفتم به مادرشهید بگید که برای عاقبت بخیری ام خیلی دعاکنن... «پهلوون های محلّه رفتن وازشون مونده یه کوله بارِ خاطرات.. اوناکه جاشون بهشته اما... 🕊طول عمر مادراشون صلوات🕊» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌