eitaa logo
شهدای کربلای خان طومان
571 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
85 فایل
کانال شهدایی، جهادی، اجتماعی، سیاسی عنایات شهدا در زندگی تون😍 فعالیت (جهادی،فرهنگی،مطالبه گری و..) به نیابت از شهدا @khadem_Sayed_Ali خادم جهادی: @talabejahadi کمک مومنانه: @Zynabi
مشاهده در ایتا
دانلود
* مجروح بود هنوز درمانش تمام نشد . آن شب تب داشت رفتیم درمانگاه باب الحوائج بابلسر دکتر سرم و آمپول زدیم قرار شد بعد درمان برود ولی صبر نکردن تا درمانش کامل شود گفتن امکان دارد 🌸مورخ ۱۸ / ۱ /۹۵ اعزام شود ولی در مورخ ۱۵ /۱ /۹۵ شب مهمان باجناق علی آقا بودیم وسط شام زنگ زدند و شام را تمام نکرده مثل مرغی ‌که از قفس پرید ه باشه گفت باید اعزام شوم وبا عجله وسایل کمی گرفت و اعزام شد... گفتم: چند دقیقه صبر کن شام بخوریم و برای اموات خانواده فاتحه بدهبم با جدیدت گفت لازم نیست و از سفره ی شام بلند شد 🌷گفت بابا عجله دارم و آن شب من و مادرش تنها غرببانه وبا اشک در چشم با علی جان خدا حافظی کردیم و آخرین آغوش گرم علی جان با خانواده بود * 🔸من می دیدم تا ندای امام زمان را می شنوند بی درنگ بپا می خیزند.. فرصت نکرد که خدا حافظی کند من و مادرش تا شهرستان ساری بردیمش و همان شب اعزام شد به سوریه 🌸بمناسبت شب پرواز پرستوهای مهاجر به کربلا ی خانطومان سوریه شهید مدافع حرم 🥀🌿
* مجروح بود هنوز درمانش تمام نشد . آن شب تب داشت رفتیم درمانگاه باب الحوائج بابلسر دکتر سرم و آمپول زدیم قرار شد بعد درمان برود ولی صبر نکردن تا درمانش کامل شود گفتن امکان دارد 🌸مورخ ۱۸ / ۱ /۹۵ اعزام شود ولی در مورخ ۱۵ /۱ /۹۵ شب مهمان باجناق علی آقا بودیم وسط شام زنگ زدند و شام را تمام نکرده مثل مرغی ‌که از قفس پرید ه باشه گفت باید اعزام شوم وبا عجله وسایل کمی گرفت و اعزام شد... گفتم: چند دقیقه صبر کن شام بخوریم و برای اموات خانواده فاتحه بدهبم با جدیدت گفت لازم نیست و از سفره ی شام بلند شد 🌷گفت بابا عجله دارم و آن شب من و مادرش تنها غرببانه وبا اشک در چشم با علی جان خدا حافظی کردیم و آخرین آغوش گرم علی جان با خانواده بود * 🔸من می دیدم تا ندای امام زمان را می شنوند بی درنگ بپا می خیزند.. فرصت نکرد که خدا حافظی کند من و مادرش تا شهرستان ساری بردیمش و همان شب اعزام شد به سوریه شهید مدافع حرم 🥀🌿