❤️راوی دوست داشتنی
🌺 #حاج_حسین_یکتا:
🍃توکل به خدا، توسل به اهلبیت علیهمالسلام، توجه به دو لبِ #سیدعلی؛ والسلام.
هیچ خبری دیگه تو عالَم نیست!
همه دنیا رو گشتیم، خبری نیست.
🌱
🌹 #شهیدمحمدرضا_حیدری🌹
ازبرو بچه های اطلاعات و عملیات #لشگر۱۰سیدالشهدا بود که درعملیات #بیت_المقدس۲ در #ماووت آسمانی شد.🌷
دوستانش بخاطر اخلاص وتواضعش اورا #رضای_مظلوم خطاب میکردند.
@Karbala_1365
چون نامه ما به هم پیچیدند/
بردند به دیوان عمل سنجیدند/
بیش از همه کس گناه ما بود ولی/
ما را به ولایت علی بخشیدند/
عید غدیر مبارک...
🌸 #معرفی_شهدا...🌸
🌹 #شهیدحمید_سیاهکالی_مرادی🌹🕊
تاریخ ولادت: ۱۳۶۸
شهادت : ۱۳۹۴
محل شهادت: سوریه
نحوه شهادت: اصابت خمپاره
حميد سياهکالی مرادی که از پاسداران تیپ ۸۲ سپاه حضرت صاحب الامر (عج) بود، سال ۱۳۶۸ در قزوین به دنیا آمد و تا پایان دوره کارشناسی در رشته حسابداری درس خواند.
حمید، سال ۱۳۹۲ ازدواج کرد و در چهارم آذر ماه سال 1394 در سن 26 سالگی در حین انجام ماموریت مستشاری در سوریه به شهادت رسید.
مزارش در گلزار شهدای قزوین قرار دارد.
مصاحبه با همسر شهید حمید سیاهکالی مرادی
🌹پیوند عشق هشت ساله:
این همسر شهید که متولد 1372 است برای ما از آغاز زندگی با حمیدش چنین گفت: من دختردایی حمید بودم اما هیچ گاه فکر نمی کردم که روزی پسرعمه ام همه وجودم شود.
بعد از خواستگاری، ازآنجاکه مقید به رعایت حریم و حفظ حرم و نامحرم بودیم شناخت من از پسرعمه ام بسیار کم بود و به کلیات زندگی او بسنده می شد ازاین رو به خواستگاری جواب منفی دادم اما حمید که بعدها برای من تعریف کرد که 8 سال عشق من را در دل داشت، کنار نکشید و بالاخره هم جواب بله را از من گرفت.
بعد از مراسم صیغه محرمیت، باهم همگام شدیم و وقتی نگاه کردم دیدم در امام زاده باراجین هستم. کمی بعد دست من را گرفت و باهم به مزار اطراف امام زاده رفتیم. از انتخاب این مکان آن هم تنها ساعتی بعد از محرمیت تعجب کردم اما حمید حرفی زد که برای همیشه در ذهنم جا گرفت.
حمید وسط قبرستان ایستاد و گفت: «فرزانه جان، می دانم متعجب هستی، اما امروز خوش ترین لحظات زندگی ما است، اما تو را به این مکان آورده ام تا یادمان نرود که منزل آخر همه ما اینجاست!»
بعد خندید و گفت: «البته من را که به گلزار شهدا خواهند برد».
و پیش بینی او در 5 آذر 1394 به واقعیت رسید.
🌹3 سال سرشار از عشق:
بر این باور هستم که آنچه در زندگی بسیار مهم است عمق آن است چراکه بسیاری از زندگی ها طول و عمر بسیار دارد اما بهره آن بسیار ناچیز است.
و حال این بانوی عاشق قزوینی برای ما از عمق زندگی کوتاه اما پربهره و پر از یاد خدا و عشق خود چنین می گوید: هرلحظه و هر ثانیه زندگی مشترک ما پر از محبت و عشق و یاد خدا بود. هر دو عاشق بودیم و نمود آن در زندگی ما همیشه خودنمایی می کرد.
ناراحتی ما از هم به ثانیه هم نمی رسید. هر وقت بیرون می رفت و چیزی هرچند کوچک مثل شیرینی یا بیسکویت را به ایشان تعارف می کردند، نمی خورد و به منزل می آورد و می گفت بیا باهم بخوریم.