『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
❣دنیا مشتش را باز کرد... تو #گل بودی.. و من #پوچ.. خدا تو را برد و زمان مرا... ای #شهید...❣ 🌹 #شهید
🌸 #معرفی_شهدا..🌸
🌹 #شهیدحاج_حمیدمختاربند🌹
🌷 #شهیدحمیدمختاربند در سال 1335 در شهرستان شوشتر در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. ایشان دراوایل دهه 50 که در دوران جوانی به سر می برد وارد فعالیتهای خیرخواهانه و داوطلبانه گردید و با کمک به افراد محروم و شرکت در برنامه های امداد رسانی با مفاهیم انقلاب آشنا شد و در فعالیتهای مبارزاتی علیه رژیم شاه حضوری فعال داشت. بعد از انقلاب و با شروع درگیریهای پاوه ایشان به صف مبارزان پیوست. بعد از بازگشت از #کردستان با تنی چند از جوانان انقلابی مسئول تشکیل بسیج شهرستان #شوشتر شد و با فعالیتهای مخلصانه جوانان زیادی را جذب بسیج کرد.
#شهیدمختاربند با شروع جنگ به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در آنجا نیزفصلی از شجاعتها و دلاوریهایش را به نمایش گذاشت. در طول دوره ی جنگ و بعد از آن مسئولیتهای مختلفی از جمله #فرمانده عملیات و فرمانده محور در #تیپ امام حسن(ع) فرماندهی سپاه شوش و جانشین فرماندهی #سپاه شوشتر و مسئول ستاد تیپ حضرت حجت را عهده دارشد. تلاشهای مخلصانه و خدمت صادقانه در طول خدمت باعث شد به مسئول تحقیق و بازرسی و بعد از آن به معاونت لجستیک لشکر 7 هفت ولی عصراهواز منصوب شود.
حساسیت و دقت ایشان در استفاده از بیت المال باعث شد مدیریت شعب بانک انصار استان #خوزستان به مدت 5 سال و سپس مدیریت شعب استان قم به مدت 10 سال به ایشان اعطا شود که تا زمان بازنشستگی در این پست باقی ماندند. با شروع حمله تکفیریها به سوریه ایشان برای دفاع از حرم ناموس اهل بیت به آنجا شتافت و نظر به تبحری که در امور مالی و پشتیبانی داشت معاون مالی و پشتیانی قرارگاه به ایشان واگذار شد در حالیکه شرط کرده بود هنگام عملیات دوشادوش رزمندگان اسلام توفیق مبارزه و جهاد را نیز داشته باشد. #شهیدحمیدمختاربند از سرمایه های عظیم انسانی و از تربیت شدگان مکتب امام حسین(ع) بودکه عاشورایی زیست و عاشورایی #شهید شد. این یادگار هشت سال دفاع مقدس در تاریخ 20 مهر 1394 در منطقه قنیطره سوریه نزدیک بلندیهای جولان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
✨ #وصيت
ولایت مانند ستونی است که همیشه و در همه ی بحران ها و مسائل پیش رو باید به او اقتدا کنیم و اگر در اقتدا به ولایت شک کردیم، همان کاری را انجام داده ایم که دشمن می خواهد و ایجاد شک و شبهه یعنی برانداختن تیرک خیمه ی جمهوری اسلامی.
#شهداي_خوزستان
🌾❣
🌸 #معرفی_شهدا..
🌹 #غواص وطلبه شهید قدر الله #نجفیان(#نجفی)🌹
🌸 درسال ۱۳۴۴ در روستای مریانج از توابع شهر همدان پای به عرصه زندگی گذاشت.🌿
تحصیلات ابتدایی را در دبستان فردوسی سپری و دوره راهنمایی را نیز با موفقیت پشت سر گذاشت وسپس وارد دبیرستان شریعتی گردید.
او یکی از دانش آموزان جدی و با استعدادی بود که تمامی کارکنان ودبیران برای وی احترام فراوانی قایل بودند واورا دوست می داشتند.
وطلبگی را برگزید تا مبلغ دین باشد.
فرمانده گروهان غواصان بودکه در #کربلای۴ در اروندرود، رود را به جشن جان فشانی خود فرا خواند و به او خون خود را ارمغان بخشید تا با آن تاب موج گیسوانش را حنا بندد تا سرخ شود سرخ سرخ ..... وچنین بود که در چهارم دی ماه ۱۳۶۵ پیکر رشیدش مورد اصابت ترکش قرار گرفت و #اروند رود به خون نشست.🌹
روحش شاد ویادش گرامی
🌸....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 #معرفی_شهدا...🌸
#شهیدحسن_زارع
قسمت اول
✨
🌱در روستاي قديمي گنخک شمالي(شيخها) در خانه اي گلي و محقر در خانواده اي با صفا و صميمي، پنجمين پسر خانواده به سال ۱۳۴۱ به دنيا آمد، او کسي بود که امام و مقتدايش در همان موقع هنگامي که در غائله خرداد ۴۲ توسط دژخيمان رژيم دستگير ميشود و در حضور شکنجه گران ساواک به وجود ســـربازان و سپاهيانش افتخــــار ميکند، هنگامي که از او مي پرسند سپاهيان تو کيانند؟ او با زبان خدايي خويش ميگويد سربازان من اکنون در گهواره اند و بعضی شان مشغول بازي کودکانه! تعبير اين سخن سالها بعد به حقيقت پيوست که همين نسلي که آن زمان در گهواره بودند بزرگ شدند و به سن جواني رسيده و به عنوان سربازان او آماده فرمانبرداري شدند، يکي از آن سربازان مخلص امام از همين روستاست.
خانواده به دليل عشق به مولاي مظلومش #امام_حسن مجتبي نام اين کودک را #حسن گذاشت. حسن دوران کودکي را در کنار خانواده در روستا گذراند. تيراندازي و سوارکاري را در روستا نزد پدر و عمویش ياد گرفت و در اين رشته مهارت خاصي پيدا کرد. چون به سن دبستان رسيد تازه مدرسه در روستای همجوار تأسيس شده بود، وی به روستاي گنخک جنوبي رفت و در مدرسه ابتدايي آن روستا شروع به تحصيل کرد.
#حسن با شروع و تأسيس مدرسه در روستايي در چند کيلومتري منزل با پاي پياده هر روز اين مسير را طي مي کرد و غروب به منزل بر مي گشت. تا کلاس پنجم ابتدايي با موفقيت در حاليکه هميشه از بهترين هاي کلاس بود تحصيل کرد اما به دليل فقر و تهيدستي خانواده و نبود مدرسه ي راهنمايي در آنجا ديگر نتوانست به تحصيلات کلاسيک خود ادامه دهد.🍁
در آن ايام از فراگيري #قرآن و ادعيه و مسايل شرعي نيز غافل نبود، قرآن را در مکتب خانه ي روستا ياد گرفت و با نشست و برخاست در کنار #علما و بزرگان به مسايل شرعي آشنايي پيدا کرد.
روحيه اي خستگي ناپذير داشت، شخصي قوي و نيرومند بود. از همان سنين کودکي در کشت گندم و جو و ديگر محصولات کشاورزي به پدر کمک ميکرد، ماحصل تلاش و کار خود را صرف بهبود نابسامان اقتصاد آنروز خانواده ميکرد و قسمتي را نيز به امورات خيريه اختصاص داده بود، گاهي نيز کارهاي ساختماني نظير بنايي و کارگری را انجام می داد.✨👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#سردارشهیدحاجحسنتاجوک تویــی.. که در سفر عشق... خطِ پایانــی.... #قیصرامینپور .............
🌸 #معرفی_شهدا..🌸
🌹سردارشهید
#حاج_حسن_تاجوک🌹
🌷 #حسن در #ملایر به دنیاآمد.
کودکی اش در محیطی آکنده ازمعنویت سپری شد.در سال 1346 جهت جهت تحصیل قدم به دبستان نهاد واین مرحله را از آغاز تا پایان باهوش و ذکاوتی که داشت به خوبی پشت سرگذاشت. حسن از همان ابتدا علاقه ای وافر نسبت به به سالارشهیدان حضرت حسین(ع) در دل داشت و در جلسات عزاداری مولایش با شور و شوق شرکت می کرد. در سال 54 وارد دبیرستان شد ودر این هنگام بود ذهن فعال او اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه را به خوبی درک می کرد. در جریانات #انقلاب فعالانه شرکت داشت به نحوی که چندین مورد به دست عوامل #ساواک شاه مورد ضرب و شتم قرارگرفـت.وقتی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ، با عشقی عجیب به دیدار محبوب خود در #قم شتافت که درآنجا بخاطر شوق به این دیدار به زیر ماشین رفت اما با کمال تعجب صدمه ای به او نرسید. در آتشی که مزدوران ضد انقلاب در کردستان به پا کرده بودند جانانه حضوریافت وتا اوایل شروع جنگ تحمیلی در آنجا مشغول مبارزه با آنها شد. با زبانه کشیدن شعله جنگ به جبهه نبرد علیه کفار بعثی شتافت واینگونه صفحه ای دیگر از دفترمبارزات خود را ورق زد.
در فروردین ماه سال 60 جهت #ازدواج به شهر آمد اماسریع پس ازاین امربه جبهه برگشت وماهها در آنجا ماند. در سال 61 به اتفاق تعدادی از فرماندهان جهت شناسایی منطقه جدید در #سومار رفته بودند که با برخورد به کمین دشمن و درگیری ، برادران : #محمدآل_پورحجازی و #حسین_جعفری به #شهادت می رسند برادر حاج رضا مستجیری به #اسارت درمی آید و #حاج_حسن به شدت #مجروح می شود و عراقی ها به خیال اینکه او شهید شده رهایش می کنند وبعد از یکی دو روز توسط نیروهای خودی به عقب منتقل می شود.
#سردار رشید حاج حسن تاجوک در حالی که جراحات بسیاری را در بدن داشت ، زخم ماندن در این #قفس تاب از کفش برده بود تا اینکه سرانجام پس از سالهای متمادی حضورش در جبهه ها و ایثار و فداکاریهای بی شمار در تاریخ اول #تیرماه۶۷ نماز عشق را در محراب خون سلام گفت و به دیار معبود شتافت.❣
🌸روحش شادو راهش پررهرو🌸
🌸....
@Karbala_1365